روز و شبت رنگی عزیزم

روز و شبت رنگی عزیزم!
من این گوشه منتظرت نشسته‌ام تا تصمیم بگیری با من حرف بزنی، با من بخندی و بحث کنی.
می‌ترسم چیزی بگویم که جبران نشود، پس سکوت می‌کنم. می‌ترسم چیزی بگویم و تو چیزی بگویی که جبران نشود، پس سکوت می‌کنم.

لطفا من را فراموش نکن و بعد از اینها هم مرا بغل کن.
به من لبخند بزن و بگو زیبا هستم که قند در دلم آب شود.
عزیز من!

من همیشه همین گوشه کنار ها، در خنده‌ها و غصه‌هایت، منتظرت می‌مانم که هر لحظه که خواستی و توانستی صدایم کنی، آنگاه با شوق جوابت را خواهم داد و صدها قدم به سمت زیبایی‌هایت پرواز خواهم کرد‌.
عزیز من!
همیشه چشمانم به انتظار تو خشک است، تا لحظه‌ای که با تماشایت از شوق، تر شود.

روزت رنگی.