مرگ ترسناک است...

تا قبل از اینکه عنوان را به صورت اتفاقی بنویسم، در گودال بی‌روزن سرم پرتویی نمی‌تابید تا اندیشه‌ای پدیدار شود. همین عنوان کمی مرا در فکر فرو برد. فکر دربارۀ مرگ و زندگی. راستش زندگی زیباست. زیباتر از مرگ. این را البته همه می‌دانند. ولی گویا بعضی‌هایمان دم از مرگ می‌زنیم. دم از این می‌زنیم که مرگ آسان است و اصلا هم ترسناک نیست. شاید الان با مذهبیونِ افراطی اختلاف نظر داشته باشیم. حقیقت را بگویم: مرگ بی‌شک هول‌آور و ترسناک است.

کسی که می‌گوید مرگ ترسناک نیست، یا اینکه مشکلی دارد، یا اینکه خودش را به آن راه زده. پذیرش مرگ، بهترین راه است. هنگامی مرگ قابل تحمل می‌شود که بپذیریمش. با این همه، باز هم بیمناک می‌نماید. من می‎‌گویم مرگ زیباست امّا، عادی نیست. شیرین است امّا، خوگرفته نیست. وقتی ثقل خاک تنی را که مأوای زیبایی است فرو می‌کشد، این انسانِ آشفته رها می‌شود. پس چه نقصی در مرگ می‌بینید؟

این از آن دسته حقیقت‌هایی است که باید گفته شود تا در هاله‌ای از ابهام به فراموشی نرود. شما هم اگر نظری دارید، با خواندنش خوشحال میشوم.