توسعه دهنده اجتماعات کارآفرینی و موسس فضای کار اشتراکی زاویه
داستان شروع کارخانه نوآوری از زاویه یک شاهد عینی
این روزها نام کارخانههای نوآوری رو زیاد شنیدهاید و اگر هم در اکوسیستم استارتاپی فعالیت داشته باشید احتمالاً فرصت بازدید از این مجموعهها رو داشتید. اما مفهوم کارخانه نوآوری چیه و چی شد که داستان کارخانه نوآوری در ایران شروع شد؟ موضوعی که احتمالاً عده بسیار کمی از اون با خبر باشند. در این نوشته به عنوان اولین نوشتهای که در وبلاگ زاویه منتشر میکنم، قصد دارم داستان شکل گیری ایده کارخانه نوآوری و چگونگی اجرای این ایده را به طور کامل توضیح بدم.
اصطلاح کارخانه نوآوری از کجا آمده است؟
اگه در اینترنت هم در مورد نمونههای خارجی یا مفهوم Innovation Factory جستجو کرده باشید مطلب خاصی با این مفهوم یا نمونههای خارجی با این اصطلاح (برخلاف Acclerator و Coworking Space) رو پیدا نمیکنید. چیزی که احتمالاً پیدا میکنید کارخانههای تغییر کاربری داده شده برای رویکردهای استارتاپی و نوآوری با نامهای مختلف در برلین، لیسبون، ترکیه و … است، نه اصطلاحی به نام کارخانه نوآوری. اصطلاحاتی مانند کارخانههای استارتاپی و استارتاپ فکتوری هم به استارتاپ استودیو ها اشاره دارند که ممکنه باعث سردرگمی بیشتری در این خصوص بشه.
در این نوشته قصد دارم تا در مورد این موضوع و فرایند شکلگیری این مفهوم در ایران از نگاه خودم، به عنوان کسی که تقریباً از ابتدای این پروژه در جریان روند انجام کار بوده کمی توضیح بدم.
ایده کارخانه نوآوری چگونه شکل گرفت؟
بین سالهای ۹۳–۹۴ بعد از اینکه مفهوم استارتاپها و فعالیت اکوسیستم استارتاپی (به خاطر پروژههایی مثل ۱۰۰*۱۰۰ و ۱۰۰ استارتاپ) در کشور گسترش زیادی پیدا کرده بود، تعداد شتابدهندهها، شرکتهای سرمایهگذاری و … روز به روز بیشتر میشد. در همون زمان برنامهای به نام مراکز شکلگیری مطرح شد. هدف ایجاد مراکز شکلگیری در شهرهای مختلف ایران ایجاد فضایی یکپارچه برای فعالیتهای مختلف مورد نیاز در مسیر کارآفرینان استارتاپی بود. به صورتی که هر مرحله از نیازهای کارآفرینان یا علاقهمندان به راه اندازی استارتاپها، از طریق بخشهای مختلف فضای کاری مشترک، فضای رویدادها، شتابدهندهها، دفاتر سرمایهگذاری و … در مراکز شکلگیری پیشبینی شده بود. هدف اصلی این طرح دسترسی بهتر و متمرکزتر به این مجموعه امکانات به خصوص در شهرهای کوچکتر بود. چراکه بسیاری از مؤسسین استارتاپها برای پیشبرد اهداف خودشون ترجیح میدادند به تهران مهاجرت کنند. در اون زمان هادی فرنود و بابک کبیری از افرادی بودند که به صورت مستقیم درگیر این پروژه مراکز شکلگیری بودند.
پس از گذشت چندی، سعید رحمانی مدیرعامل شرکت سرآوا، ایده ایجاد چنین فضایی رو در کارخانههای متروکه و بازسازی اونها رو داد. کاری که در خیلی از نقاط دنیا انجام شده بود.
در جستجوی بهترین مکان از بین کارخانههای متروکه تهران
در همون زمان اولین و اصلیترین گزینهای که مطرح شده بود کارخانه الکترود سازی آما بود که مالک اون یکی از شناختهشدهترین و فعالترین کارخانهدارهای ایرانی، آقای اکبر علیزاده بود. موقعیت خاص این کارخانه در نزدیکی مترو بیمه، فرودگاه مهرآباد و میدان آزادی اون رو از هر مکان دیگهای متمایز میکرد. طوری که با وجود گزینههای متعدد، اصرار بر انجام این پروژه در کارخانه الکترود سازی آما بسیار زیاد بود.
روند مذاکره و و رسیدن به توافق برای بازسازی این کارخانه کار سادهای نبود و طی مدت انجام این توافق که حدود ۲ سال زمان برد، مذاکرات فشردهای صورت گرفت و تغییرات بسیاری هم در افرادی که درگیر این پروژه بودند، انجام شد. در ابتدای پیگری این پروژه، بابک کبیری مدیرعامل فعلی ریحون مسئولیت پروژه رو به عهده داشت.
بعد از مذاکرات فشرده در تاریخ ۹ مردادماه ۹۶ قراداد کارخانه در مراسمی با حضور سعید رحمانی و اکبر علیزاده امضا شد.
شروع ماجرا و چالشهای پیشرو ایجاد اولین کارخانه نوآوری ایران
امضای این قراداد بعد از ۲ سال به این معنی نبود که برنامهای برای روند اجرای این کارخونه شکل نگرفته باشه. در اولین اقدام شرکتی با نام کارخانه نوآوری هماوا با مدیریت محمود کریمی برای بهرهبرداری از این پروژه تأسیس شد تا کارهای راه اندازی اولین کارخانه استارتاپی و نوآوری ایران به نام «کارخانه نوآوری» انجام بشه.
اما آمادهسازی کارخانه قدیمی که برای سالها بلا استفاده مونده بود و بسیاری از چارچوبها و فضای پر نشاط شرکتهای استارتاپی رو نداشت، کار سادهای نبود. با توجه به شروع قراداد که ۵ ساله بسته شده بود، صبر کردن برای بهبود فضا و ایجاد محلی ایدهال برای کار استارتاپها هم منطقی نبود؛ بنابراین فعالیت کارخانه نوآوری باید از جایی شروع میشد و اولین شرکتی که برنامهریزی برای حضورش رو انجام داد شتابدهنده آواتک و کمی بعد از اون شرکت نوآوا و شتابدهنده آواگیمز بود.
با توجه به وجود فضای اداری و آموزشی در کارخانه مناسبترین محل برای شروع این قسمت در نظر گرفته شد و اولین بخشاز انتقال انجام شد و استارتاپهای آواتک و آواگیمز به عنوان اولین استارتاپها به این کارخانه منتقل شدند. (زاویه چی؟ در ادامه بهش میرسیم!)
قدمهای اولیه تشکیل کارخانه نوآوری
این اولین قدم برای تپش قلب اولین و تنها کارخانه نوآوری ایران بود. در کنار چالشهای روزانه فنی و غیر فنی که در یک کارخانه در حال ساخت وجود داشت اما باور به ساختن و ایجاد فضایی پویا در یک کارخانه متروکه (که تا قبل از اون سخت به نظر میرسید) کاری فراتر از هیجان انگیز بود.
به فاصله بسیار کمی بعد از انتقال این شرکتها، شرکت دیبا (طراح سازه پل طبیعت) به عنوان برنده مناقصه بازسازی کارخانه نوآوری انتخاب شد و برنامهریزی برای بازسازی کارخانه توسط شرکت هماوا و گروه دیبا انجام شد.
ادغام چند شرکت مجموعه و شکلگیری همآوا
در کنار شروع بازسازی کارخانه نوآوری، روندی که به صورت موازی و با برنامهریزی یک سال قبل از اون در حال انجام بود، برنامه ادغام شرکتها و برندهای پورتفولو سرآوا که هر بخش فعالیت خاصی رو انجام میدادند نیز در حال انجام بود. شتابدهنده آواتک، فضای کار اشتراکی زاویه، شتابدهنده شزان به عنوان شتابدهنده تخصصی و نوآوا به عنوان بازوی مشاورهای شرکت سرآوا برای حضور در یک ساختار یکپارچه در کارخانه نوآوری برنامهریزی کردند که سرانجام این روند انجام شد و شرکت هماوا از ادغام این بخشها و با مدیریت رضا کلانتری نژاد (مدیریت فعلی هماوا و مدیرعامل سابق شزان) فعالیت جدید خودش رو شروع کرد.
ورود پارک علم و فناوری پردیس در پروژه کارخانه نوآوری
کمی پس از آغاز فعالیتها، طی قراداد همکاری میان شرکتهماوا و پارک فناوری پردیس، مقرر شد در کنار مشارکت پارک فناوری پردیس در این پروژه کارخانه نوآوری به عنوان شعبهای از این پارک در نظر گرفته بشه و مدیریت کارخانه و شعب به صورت مشترک توسط کمیتهای از هماوا و این پارک انجام شود و مدیریت روند اجرایی کارخانه آقای عظیمیان انتخاب شدند.
چرا عبارت آزادی به انتهای عنوان کارخانه نوآوری اضافه شد؟
با توجه به مشاهدات پارک و معاونت علمی و فناوری و تمایل اونها برای افتتاح کارخانههای مشابه دیگر در تهران و دیگر شهرها برای تمایز نام آزادی نیز به این کارخانه اضافه شد و به این صورت اصلاح کارخانه نوآوری (+اسم) رو میتونید در خیلی از نقاط دیگه هم ببینید. (هرچند به نظرم نیازی به این کار نبود و میتونست اینجا کارخانه نوآوری بمونه و جاهای دیگه با نامهای دیگه)
چه کسانی در شکل گیری کارخانه نوآوری سهم و نقش داشتند
داستانی که شروع شد و کارخانهای که در حال حاضر میبینید نتیجه زحمات آدمهای زیادی هست که زندگی و وقت خودشون رو برای انجام این پروژه گذاشتند. تعدادی کمی هنوز در کارخانه نوآوری هستند و عده زیادی هم رفتند. به عنوان یک شاهد عینی که عمرش رو توی این کارخونه سپری کرده (نه کسی که نقشی داشته) به غیر از نامهایی که در متن اشاره شد، باید به نامهای بیشتری اشاره کنم:
آذین امینی قائم مقام مدیرعامل شرکت همآوا که تمامی کارهای بازسازی و برنامهریزی انجام اونها با برنامهریزی ایشون انجام شده.
شیما کاظمی مدیر عمرانی شرکت همآوا که پیگیری بسیاری از مسائل عمرانی اجرایی کارخونه و آماده سازی فضاها، به خصوص زاویه با زحمت اون بوده و هست.
میترا معصومی مدیر پروژه بازسازی کارخانه نوآوری از گروه دیبا که برای عملی شدن بخش بخش این پروژه زحمت زیادی کشید.
علیرضا بهزادی و لیلا عراقیان مؤسسین گروه دیبا که از ابتدای پروژه در کارخونه مستقر شدند تا کارخانه زیبایی که امروز میبینید، ساخته بشه.
محمود کریمی، زحمات اون در شروع این پروژه به عنوان مدیر کارخانه نوآوری چیزی بود که روح کارخونه رو ساخت.
محسن ملایری که بیشک جدای از راهاندازی آواتک، بسیاری از برنامهریزیهای کارخونه در شروع پروژه حاصل زحمات محسن هست.
حسین مزروعی مدیرعامل شتابدهنده آواگیمز تمام مدت راه اندازی کارخانه با آواگیمز نشون داد که صبوری و همراهیش چقدر به توسعه هرچه بیشتر پروژه کمک کرده.
رضا کلانتری نژاد با تمام سختیهایی که این پروژه داشت. نشون داد چطوری میشه از هیچی و کمبودها چیزی رو ساخت و به کارخانه نوآوری رونق داد.
مجتبی موسیزاده که اگه پیگیری و تلاشهای عمرانی اون نبود شاید کارخونه نوآوری در محل فعلی نبود.
و در نهایت سعید رحمانی که اگه نبود این کارخونه و خیلی از چیزهای دیگه ساخته نمیشد.
به زاویه نرسیدیم ولی توی مطلب بعدی داستان مفصل زاویه و فضای کار اشتراکی رو خیلی کاملتر از کارخونه نوآوری مینویسیم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک زاویه ۳۶۰ درجه ای!
مطلبی دیگر از این انتشارات
زاویه: یک مسیر بیانتها
مطلبی دیگر از این انتشارات
ماندن در مرحله بتا! (قسمت اول)