گردآوری داستان کوتاه آموزنده/13

گردآوری داستان کوتاه آموزنده/13
گردآوری داستان کوتاه آموزنده/13

در زمان های قدیم معمول بود که دراویش وشعبده بازها در سر چهارراه ها و معابر عمومی معرکه می گرفتند و چند چشمه بازی می کردند، یعنی هنرها و شعبده بازیهای خود را ضمن اظهار مطالب مشروحی به تماشاچیان نشان می دادند و به فراخور اهمیت هنری که عرضه می کردند از تماشاچیان مبلغی پول دریافت می داشتند.

دراویش معرکه گیر کارشان شعبده بازی، مسئله گویی، مارگیری، مناقب خوانی و شرح معجزات رسول اکرم (ص) و اولیای دین، عملیات پهلوانی، قصه گویی و از این قبیل بوده است.

شکل و ترتیب معرکه گیری به این ترتیب بود که ابتدا درویش یا شعبده باز در وسط چهارراه و معبر عمومی سفره ای پهن می کرد و با کمک معاون و دستیارش مشغول شعرخوانی و سوال و جواب می شد که آن را در اصطلاح معرکه گیران، شیداللهی می گفته اند. اطراف این سفره تا مسافت و عمق یک الی دو متر کاملاً باز بود و جزو حریم درویش معرکه گیر محسوب می شد که هنگام انجام برنامه در آن تردد ورفت وآمد می کرده است. خارج از این محوطه تماشاچیان مجاز بودند دایره وار بایستند و هنرنمایی های معرکه گیر را تماشا کنند. چنانچه بر تعداد تماشاچیان افزوده می شد درویش معرکه گیر دوایر صفوف اول ودوم و سوم را تکلیف می کرد بنشینند تا بقیه تماشاچیان که دیرتر رسیده و در عقب جمعیت ایستاده بودند بتوانند بساط معرکه گیری را ببینند و از نقالی ها و عملیات و شیرین کاری های معرکه گیراستفاده کنند.

گاهی اتفاق می افتاد یکی از تماشاچیان که در صف جلو نشسته بود با اطرافیان اختلاف پیدا می کرد و یا رفتاری از او سرمی زد که موجب حواس پرتی معرکه گر و اختلال نظم می شد. در این موقع یکی ازتماشاچیان به منظور دفع شر، کلاه آن شخص مخل و مزاحم را که در صف اول نشسته بود بر می داشت و به خارج از دایره یعنی پسِ معرکه پرتاب می کرد.

پیداست شخص مزاحم که کلاهش پس معرکه افتاده بود برای بدست آوردن کلاهش به اجبار از معرکه خارج می شد و سایرین جایش را می گرفتند و دیگر نمی توانست به صف اول بازگردد.