دانشجوی مدیریت | اینجا مطالبی که برام جالبه را، منتشر میکنم
ضرورت مهارتهای نرم برای کارآفرینان
خلاصه بحث:
عصر جدید، عصر تکنولوژی و تحولات سریع است، پیچیدگیهای زیادی به واسطهی این تحولات وجود دارد، کارآفرینان، به دلیل جسارتشان در ساختن آینده و مهارت شناسایی فرصتها و پیجویی آن، به عنوان پیشگامان عصر جدید شناخته میشوند.
کارآفرینان، به عنوان گروهی از تاثیر گذارترین افراد، نیاز به یکسری مهارت و توانمندی دارند تا بتوانند در مسیر رشد و شکوفایی، گام بردارند.در گذشته، به دلیل بسیط بودن موضوعات و کُندی تغییرات، مهارت های فنی مختص به موضوع فعالیتمان، کافی بود.
کارآفرینی یکی از موضوعات پیچیده و چند بُعدی است که فقط دانش و مهارتهای فنی، کافی نیست و نیاز به مهارتهایی همچون، تفکر خلاق و سیستمی، یادگیرنده بودن، تحمل ابهام و... میباشد و که اصطلاحا مهارتهای نرم، نامیده میشود.
معمولا در رقابت، داشتن چنین مهارتهایی، میتواند وجه تمایز با رقبا باشد و باعث موفقیت کسب و کار شود. در این مقاله، از طریق روش کتابخانهای، به ارائه مدلی پیشنهادی مربوط به مهارتهای نرم کارافرینان و به کارگیری و گسترش این مهارتها میپردازیم. بدیهی است که تشریح کامل این مهارتها و کارکرد آنها، در قالب یک مقاله نخواهد گنجید، بنابراین تلاش شده است مهارتهای نرم مورد نیاز یک کارآفرین در قالب مدل پیشنهادی، به آن پرداخته شود.
مقدمه:
تجربه موفقیت آمیز اکثر کشورهاي پیشرفته و نیز برخی از کشورهاي در حال توسعه در عبور از بحرانهاي اقتصادي به واسطه توسعه کارآفرینی در آن کشورها، موجب گردیده تا سایر کشورها نیز براي کارآفرینی، کارآفرینان و شکلگیري کسب و کارهاي نوآورانه اهمیت خاصی قائل گردند. در واقع کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت در جهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب میشوند.
یکی از حوزههای مهمی که تحت تاثیر قرار میگیرد، حوزه آموزش است. بسیاری از دانشگاهها، محلی هستند که یکسری اطلاعات ر در اختیار دانشجویان خود قرار میدهند و از آنها، انتظار حفظ و ذخیره آنها را دارند. بسیاری از دانشگاهها، فقط به آموزش مهارتهای فنی و سخت، اکتفا کردهاند، اما در محیطهای پیچیده، داشتن مهارتهای سخت، کافی نیست.
یکی از کارهای پیچیده، کارآفرینی است. کارآفرین، در شرایط عدم قطعیت و ابهام بسیار بالایی، کار میکند، موفقیت او، فقط به مهارت فنی او، وابسته نیست، بلکه بایستی، تواناییهای جانبی دیگری، از جمله، ارتباطات موثر، استخدام، آموزش کارکنان، رهبری، یادگیری مستمر و...، نیز داشته باشد.
در دنیاي پیچیده، پویا، نامطمئن و رقابتی امروز، داشتن مدرک دانشگاهی، دیگر به تنهایی کافی نیست. یک کارآفرین، میبایست علاوهبر تخصصها و مهارتهای فنی، تواناییهایی همچون، خلاقیت، نوآوري، پشتکار، اعتماد به نفس، تحمل ابهام و... را داشته باشد. این مهارتهای غیر فنی، که اصطلاحا مهارتهای نرم نامیده میشود.
با بررسی ۵۰۰ کسبوکار اول دنیا این نتیجه حاصل شده است که ۸۵ درصد موفقیت این شرکتها، به سرمایهگذاری روی مهارتهای نرم مربوط میشود. امروزه به دو مجموعه متفاوت از مهارتها برای کار کردن نیاز دارید که به مهارتهای سخت (Hard Skills) و مهارتهای نرم (Soft Skills) معروف هستند.
مهارتهای نرم (Soft skills)
مهـارت بـه تواناییهایـی اشـاره دارد کـه الزامـا ذاتـی نیسـت؛ امـا قابـل پـرورش اسـت. (دوسـتی و همـکاران،1392)
بـهنظـر رابـرت کاتـز، مهـارت نشـاندهنده توانایـی اسـت کـه قابـل توسـعه اسـت و خـود را در عمل نشـان میدهـد. او لازمـه مدیریـت اثربخـش را دارا بـودن مهارتهـای سـهگانه فنـی، انسـانی و ادراکـی میدانـد کـه هـر کـدام میتواننـد بهطـور مجـزا توسـعه یابنـد (خضـری و همـکاران، 1394)
در دهههـای اخیـر مهارتهای فنـی، کـه بهعنـوان مهارتهـای سـخت شـناخته میشـد، تنهـا مهارتهایـی بودنـد کـه بـرای اسـتخدام حرفـهای لازم بـود (,Sethi 2014) بـه عبـارت دیگـر، مهارتهـای سـخت آن، دسـتاوردهایی اسـت کـه شـامل آمـوزش، تجربـه کاری، دانـش و سـطحی از خبرگـی میشـود. نمونههایـی از مهارتهـای سـخت شـامل مهارتهـای شـغلی ماننـد تـوان اسـتفاده از برنامههـای نرمافـزاری، کار با تجهیزات اسـت. مطابـق بـا لغتنامـه آکسـفورد مهارتهـای نـرم ویژگیهـای شـخصی هسـتند کـه انسـان را قـادر میسـازد تـا برخـوردی تأثیرگـذار و هماهنـگ با دیگران داشـته باشـد. ایـن ویژگیها در مدارس و دانشـکدههابهسـختی از سـوی مدرسـان آمـوزش داده میشـود.
واژه «مهـارت نـرم» اولیـن بـار در سـال 1972 ، در آموزشهـای سـالانه نظامـی کـه متمرکـز میشـد بـه شایسـتگیهای موردنیـاز بـرای رهبـری و آمـوزش نیروهـا، خصوصا ارتبـاط مؤثـر و مهـارت کار بـا دیگران به کار برده شـد. امروز از این واژه در دنیای کسـبوکار بهمنظور معرفـی ویژگیهـای لازم بـرای اسـتخدام و یافتـن جایـگاه مناسـب اسـتفاده میشـود (Melser، 2019)
مهارتهـای نـرم، ویژگیهـای شـخصیتی است کـه تعاملات فـرد، عملکـرد شـغلی و چشـماندازهای حرفهای را در افراد افزایش میدهد.
مهارتهای نرم یا Soft Skills، مهارت هایی هستند که با درونیات و خلق و خوی شما سر و کار دارند. این مهارت ها که تحت عنوان “مهارت های درون فردی” یا “مهارت های انسانی” نیز شناخته میشوند، در نحوه تعامل شخص با خود و سایر افراد مرتبط هستند و در انجام کار های مختلف تاثیر میگذارند. برخلاف مهارتهای سخت که آموختنی هستند، مهارتهای نرم مانند احساسات و ادراک درونی افراد هستند و یادگیری آنها اگر چه به نظر میرسد آسان است، اما به مراتب از مهارتهای سخت، دشوارتر است.
این مهارت ها قابل اندازی گیری نیستند و شما نمیتوانید مانند مهارت های سخت برای آنها شاخص کمی تعیین کنید. در نتیجه برای ارزیابی افراد، نیاز دارید آنها را جنبه های شخصیت شناسی و رفتار شناسی مورد بررسی قرار دهید.
افرادی که این مهارت ها را به خوبی در خود تقویت کرده اند، در حرفه خود نیز موفقتر و حرفهایترند؛ چراکه میدانند چگونه باید از مهارت های فنی خود استفاده کنند که بیشترین بازدهی را برای آنها داشته باشد.
اگر تجربه کار علمی یا عملی مدیریت داشته باشید، حتما به دغدغهی اینکه، یک مدیر، بایستی چه مهارتها و شایستگیهایی داشته باشد، برخوردید. در کتاب مدیران کمیاب، کبری موحدی منصور، از دو جنبه به پرورش شایستگیهای مدیریتی توجه دارد:
1- شایستگیهایی که مدیران جهت مدیریت خودو ارتباط با انسانها به آن نیاز دارند
2- شایستگیهای مورد نیاز برای موفقیت در کسب و کار
این دو دسته از مهارتها را با عنوان مهارتهای نرم نامگذاری کرده و مهارتهایی که از طریق دورههای آموزش رسمی و دانشگاهی قابل آموزش هستند و جنبهی تخصصی دارند را مهارتهای سخت نامگذاری میکند.
افراد مشتاق کارآفرینی، بایستی برای پاسخگویی موثر به نیازهای صنعت، جامعه و بازار، بایستی در دوران دانشجویی، در کنار مهارتهای سخت، مهارتهای نرم خود را توسعه دهند.
مدل پیشنهادی از مهارتهای نرم کارآفرینان
تفکر تحلیلی و حل مسئله
تفکر تحلیلی به بیان ساده، یعنی توانایی درک صحیح مسائل، تحلیل درست دادهها و وضعیت کنونی و در نهایت اتخاذ بهترین تصمیم براساس تحلیل درست.
تفکر تحلیلی تفکری است که نیازمند سطح بالای اندیشیدن شامل فرآیند تجزیه و تحلیل، ارزیابی، عقلانیت و بازخورد است (p24; 2005; Jeevanantham). اگر مدیران درک عمیق درباره دانش به دست نیاورند، منجر به کاهش توانایی تفکر تحلیلی و حل مسائل پیچیده می شود(p14; 2009; Shakir).
پیشرفت تکنولوژی و دسترسی سریع مدیران به اطلاعات از طریق اینترنت، به علت سادگی فرا گرفتن اطلاعات بدون اتخاذ تجزیه و تحلیل، تفسیر و تفکر انتقادی، اثر منفی بر روی توانایی تفکر تحلیلی و حل مسأله دارد. (p47; 2012; al et; Purcell) رانکو (2007) معتقد است که حل مساله و تفکر تحلیلی، فعالیتی عینیتر از خلاقیت است و هدف عینی، بیرونی و مشخص تری دارد.
داشتن تفکر تحلیلی برای یک کارآفرین، یک امر ضروری به حساب میآید، چون در فعالیتهای کارآفرینانه، کارآفرین، دائما در حال روبرو شدن با چالشها و مسائل نوظهور است و باید بتواند مسائل را به خوبی تحلیل و تعیین تکلیف کند. بنابراین توانمندی کارآفرین در تفکر تحلیلی و حل مسئله، در بسیاری از مواقع، توفیق یا عدم توفیق او را مشخص میکند.
یادگیرنده بودن
همانطور که در ابتدای مقاله توضیح داده شد، در عصری زندگی میکنیم که سرعت تغییرات، به شدت بالاست، بنابراین نیازهای جدیدی ایجاد شده، یا نحوه پاسخگویی به نیازها، دستخوش تغییر میشود.
یک کارآفرین، کارش ایجاد ارزش آفرینی از طریف پاسخگویی به نیاز است، پس لازمهی این کار، بروز شدن، همراه با جامعه است. برای بروز بودن و بروز ماندن، باید دائما در حال یادگیری باشد.
یکی از شرایط ضروری برای یادگیرنده بودن، تسلط نسبی به زبان انگلیسی است، چون بسیاری از منابع، به زبان انگلیسی بوده و برای استفاده از آنها، زبان دانی، نقش پررنگی ایفا میکند.
تحمل و مدیریت ریسک
بنا به تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر:
کارآفرین کسی است که متعهد میشود، مخاطرههای یک فعالیت اقتصادی را پذیرفته و آن را اداره و سازماندهی کند.
یک کارآفرین بایستی روحیهی ریسک پذیری داشته باشند، چون جنس فعالیت، از نوع آفرینش و ابداع است. چرا که بدون ریسک حتی نمیتوان از زمین بلند شد و رشد بیشتر را باید فراموش کرد. البته ریسک پذیری به معنی حرکت بی حساب و کتاب نیست و بایستی تمامی گزینههای موجود و نتایج آن بررسی شده و سپس تصمیم گیری انجام شود.
ریسک بازار، ریسک رقابتی، ریسک اعتباری، ریسک فناوری و ریسک مالی ، انواع ریسکهایی هستند که یک کارآفرین باید با آنها آشنا باشد و مدیریتشان کند.
آشکارترین مشکل ریسک در کسبوکار علی الخصوص کسب و کارهای نوپا ، شکست خوردن است که منجر به ازبین رفتن اعتبار، زمان، پول یا کل کسبوکار یک کارآفرین شود. این نوع شکست به طور مستقیم توانایی صاحبان کسب وکار را در ارزیابی دقیق ریسک زیر سوال میبرد.
البته نمیتوان منکر این حقیقت شد که بعضی از ریسکها به نتیجه نمیرسند. اما یک کارآفرین موفق که یک ریسکپذیر خوش بین نیز هست از شکست های خود ناامید نمیشود؛ بلکه هر ناکامی را یک درس یا تجربه تلقی میکند
تحمل ابهام بالا
شرکت ها و بنگاه ها در گذشته ای نه چندان دور، به دنبال یک هدف ساده برای خود و کسب و کارشان بودند: ثبات سرمایه گذاران و سهامداران آنها نیز خواهان کسب منفعت و سود بیشتر بودند. بعلاوه از آنجایی که اکثر بازارها محدود و توسعه نیافته بودند، کارآفرینام و صاحبان کسب و کارها، براساس چارچوبی که تغییرات ناچیزی را به همراه داشت، عمل می کردند و با ابهامات زیادی روبرو نبودند. در چنین شرایطی اعلب پنگاه ها و کسب و کارها دارای امنیت لازم در بازارها بودند و با شرایط متغیر و رقابتی زیادی مواجه نبودند
ولی چندی است که بروز تغییرات قابل توجه در کمیت و کیفیت تولیدات و خدمات و تغییرات سریع در عوامل موثر در شرایط بازار و همچنین رشد کسب و کار های متوسط و کوچک و تغییر در رفتار و سلیقه مصرف کنندگان و...، موجب شده کارآفرینان با ابهامات بسیاری در تصمیم گیری ها و نتایج آنها گردیده است. امروزه بازارهای به شدت رقابتی و پر نوسان، ظهور فناوری های پیشرفته، مشتریان و مصرف کنندگان آگاه و مطلع و ارتباطات و حمل و نقل سریع موجب گردیده است تا اکثر صنایع و تقریبا تمامی کسب و کارها با شرایطی مبهم در پیش بینی های خود از روند بازارها در آینده روبرو باشند. همچنین تامین کنندگان و مشتریان در چند سال اخیر، با بکارگیری فناوری های نوین اطلاعاتی ارتباطی نظیر شبکه های اجتماعی و به دلیل دسترسی به منابع گسترده تر اطلاعات، شتاب روزافزونی به تداوم شرایط مبهم بخشیده اند و از قدرت چانه زنی بیشتری نسبت به گذشته برخوردار شده اند.
نتیجه این است که؛
کارآفرینان همواره در شرایط غیرشفاف، با اطلاعات مبهم و ناقص قرار دارند و آنها میبایست با موقعیتهای نامعین مقابله نمایند. این ابهامات، مقطعی نیست بلکه دائمی است و یک کارآفرین، بایستی بدون احساس ناراحتی یا تهدید، به صورت اثربخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص، سازمان نیافته و غیرشفاف، مواجه شود و ضمن رفع ابهامات، آنها را به نفع خود تغییر دهد. (احمدپورداریانی، مقیمی، 1385)
ارتباطات موثر
مهمترين چالشي كه كارآفرينان با آن مواجهند متقاعد كردن افراد ديگر جهت همراهي با آنهاست . اين افراد ميتوانند يك جامعه سرمايه گذار و يا خود افراد درون سازمان باشند ، در مراحل پس از توليد و تجاري سازي ايده ، كارآفرين با جامعه بزرگتري به نام بازار و مشتريان بالقوه و بالفعل مواجه است و اين ارتباط به دليل جديد بودن محصول فراتر از ارتباط بازاريابان و مديران فروش با مشتريان است(Kuratko , Donald F. 2007)
فیشر (2009) تأکید می کند که نداشتن مهارت ارتباط و انتقال نظرات به دیگران به گونه ای روشن و احترام آمیز، عامل ایجاد عوامل تشدید کننده تعارض، اغتشاش، آزردگی و عصبانیت است . بنابراین ارتباطات از عوامل بنیادی هویت سازمان و جوهره اصلی مدیریت است. مدیران آموزشی باید در سطوح مختلف با اشخاص، خواه زیر دست، خواه بالادست و یا همتراز خود ارتباط برقرار کنند. شکست در برقراری ارتباط مؤثر برای یک سازمان می تواند، کشنده باشد، علی الخصوص برای کسب و کار یا سازمان نوپایی که در ابتدای حیات خود به سر میبرد.
حاکمیت یک محیط باز و مبتنی بر ارتباطات سازنده، علاوه بر همفکری بهتر، به حل بهتر مسائل نیز کمک میکند. وقتی ارتباط خوبی بین اعضای تیم برقرار باشد، هنگام بروز یک مشکل یا شکست، بهجای آنکه فقط برای آن دنبال راهحل بگردیم، میتوانیم بررسی دقیقی انجام دهیم که اساساً چه چیزی، باعث بروز مسئله شده و از طریق یک همفکری مبتنی بر همافزایی، مسئله را به بهترین شکل ممکن حل کنیم.
قدرت شهود
" تعريف واژه شهود(Intuition) در لغت نامه آکسفورد چنین آمده است:شهود، درکی است بلادرنگ توسط ذهن بدون دلیل و منطق، شهود، درکی بلادرنگ توسط حس و بینشی بلادرنگ است. از این رو شهود را می توان فرایندی تلقی کرد که بوسیله آن اطلاعاتی که به صورت عادی خارج از محدوده فرایند شناختی فردی است. به سرعت حس و به صورت دانش با حسی قطعی درباره کلیت چیزی دور یا چیزی در آینده، در بدن و ذهن وارد می شود."
همچنین مک کراتی و همکاران وی (۲۰۰۴) در مورد شهود چنین اظهار داشته اند که " از منظر تغییرات جسمانی، شهود بررسی شده است و شواهد الکتروفیزیولوژیکی، آن را ارزیابی و تایید کرده است. تحقیقات نشان می دهند که سیستم ذهن بدن، اطلاعات مربوط به واقعه ای در آینده را قبل از اینکه آن حادثه به واقع رخ دهد. دریافت و پردازش می کند. همچنین بنابر اظهار لاپیرا و گیلین (۲۰۰۶) "تحقيقات اخیر نشان داده است قلب اطلاعات شهودی را قبل از مغز در بافت می کند و شهود به ادراک مبتنی بر شناخت محدود نمی شود، بلکه شامل تمام سیستم الکتروفیزیولوژیک است "
مجتبی کاشانی نیز در کتاب خود، نقش دل در مدیریت، اینگونه اظهار داشته است که وقتی راجع به انسان صحبت می کنیم، باید توجه داشته باشیم که انسان دو مرکز دارد. یکی مغز که مرکز اندیشه است و دیگری دل که مرکز احساسات و عواطف است. برای رفع مشکل کار، بهره وری و کیفیت از طریق نیروی انسانی، مغز و دل هر دو دخالت دارند و هر کار و فعالیتی که برای رفع نارسایی انجام شود باید حاصل تاثیر پرورش این دو مرکز باشد."
شهود یک کارآفرین نیز حاکی از احساس اطمینان وی نسبت به یک مسئله با تصمیم در رابطه با بازار و استراتژیها، بدون آگاهی از اینکه چگونه به چنین نتیجه ای دست یافته است، میباشد. شهود میتواند به یک کارآفرین، در تلفیق و بکار گیری مجموعه دانش و تجربیات وی در راستای ایجاد الگوهای جدید فکری و بکارگیری آن ها کمک شایان و در خور توجهی بنماید.
مدیریت بر خود و دیگران
«مدیریـت بـر خـود» مجموعـه اقداماتی اسـت که یک شـخص جهت بهبود و ارتقـای عملکرد خود به کار میگیـرد و بهعنـوان عاملـی مهـم، نقـش بسـزایی در توفیـق او ایفـا میکنـد. بـه همین جهت، خودتوسـعهای، فـرد را همـواره بـرای رویارویـی بـا پدیدههـای پیچیـده آمـاده میکنـد و منجـر بـه بهبـود عملکـرد او میشـود. بدیـن منظـور فـرد بایـد قـادر باشـد برنامـهای جهـت ارتقـای توانمندیهـا و مهارتهـای خـود تدویـن کنـد. برنامـه توسـعه فـردی را میتـوان بـه برنامـه مسـافرت تشـبیه کـرد. هیــچ مسافرتــی را نمیتـوان برنامهریـزی کـرد، مگـر اینکـه ابتـدا از مختصـات دقیـق دو نقطـه آ گاهــی داشـته باشیــم کـه عبارتنـد از: مبـدأ و مقصـد. پـس از تعییـن دقیـق مشـخصات ایـن دو نقطـه، بایـد فاصلـه را تحلیـل کـرده و منابع کافی را بـه اقدامات تخصیص داد. پس از شـروع باید مداومت داشـت و در بین راه هرجا که لازم بود، از درسـتی مسـیر اطمینان پیـدا کـرد و در پایـان بـه مقصـد رسـید. ا گـر بـا همیـن رویکـرد بـه برنامهریـزی توسـعه فـردی نگریسـته شـود، میتـوان فراینـد آن را بـه چهـار مرحلـه اصلـی تقسـیم کـرد: الف-تعییـن هـدف(وضع مطلوب) ب-شـناخت وضـع موجـود (مبدا) ؛ پ-مقایسـه وضـع موجـود و وضـع مطلـوب و تحلیل شـکاف؛ ت-برنامهریـزی اجرایی بـرای رسـیدن به اهـداف تعیینشـده(ابوالعلایـی، 1395)
مدیریت بـر دیگـران نیـز آن دسـته از اقداماتـی اسـت کـه افـراد را بهمنظـور تحقـق اهـداف سـازمان/ تیـم هدایـت میکنـد و آن مسـتلزم آشـنایی بـا اصـول مدیریـت و رهبـری، مدیریـت عملکـرد، مدیریـت زمـان و... اسـت. عملکـرد رفتارهایـی را شـامل میشـود کـه مرتبـط بـا اهـداف فـردی/ گروهـی/ سـازمانی و بـر اسـاس مهـارت فـردی تنظیـم شـوند و بـه مدیـران کمـک میکنـد تـا میـزان تحقـق برنامههـا و اهـداف راهبـردی فرد/ گـروه/ سـازمان را بررسـی و کنتـرل کننـد. لـذا چالشهـای مهمـی کـه کارفرمایـان و سـازمانها بـا آنهـا روبـهرو بقـا و حیات سـازمانها هسـتند، بیشـتر در حـوزه مدیریـت عملکـرد قـرار دارنـد؛ زیـرا کـه ایـن چالشهـا عمدتـا را دربرمیگیـرد(شـرافت و همـکاران، 1397)
ابوالعلائـی(1389) چرخـه مدیریـت عملکـرد را شـامل 4 مرحلـه اصلـی میدانـد کـه عبارتنـد از: هدفگـذاری و برنامهریـزی عملکـرد، نظـارت مسـتمر و مربیگـری، ارزیابـی عملکـرد و ارائـه بازخـورد، تحلیـل و مـرور عملکـرد.
انعطاف پذیری
یکسان پنداشتن شرایط بخش های مختلف بازارها و همچنین عدم انعطاف پذیری در تصمیم گیری های استراتژیک، می تواند در جایگاه عاملی منفی و بازدارنده برای حضور موفق در بازارها ظاهر گردد. البته دلایل زیاد دیگری نیز ممکن است برای بروز چنین عدم موفقیت هایی وجود داشته باشد، اما یکی از مهم ترین این دلایل را می توان انعطاف ناپذیری کارآفرینان دانست.
یک مدیر فاقد انعطاف، با پیروی از استراتژی ها و رویه های گذشته و تکراری ، تا حد بسیار زیادی عرصه ظهور را برای تغییرات و نوآوری ها را محدود خواهد کرد
اولویت بندی مسائل
واقعیت آن است که یک مدیر نمی توانند همه مسائل را هم زمان با هم حل نماید، بلکه باید تصمیم بگیرد که کدام مسئله با مسائل از اولویت بیشتری برخوردار است و پس از حل و فصل آن، به حل مسائل جزئی تر و کم اهمیت تر بپردازد. در این زمینه لازم است تا یک مدیر ابتدا اولویت های مسائل کاری خود را تعریف نماید، سپس نسبت به برنامه ریزی با جستجوی راهبردی برای آنها اهتمام ورزد. از این رو، پس از اطمینان از اینکه به تمام مقوله های مهم کاری و دارای اولویت پرداخته شده است، می توان برای دیگر موارد جزئی و البته بر حسب اولویت چاره ای اندیشید.
مهارت اولویت بندی مسائل، منجر به شناسایی و اقدام به اجرای اثربخش ترین اقدامات استراتژیک در راستای فرصت ها و تهدیدهای رصد شده در محیط بازار می گردد. البته شناسایی اولویتها، به تنهایی کافی نیست و آنچه مهمتر است، پایبندی به اولویتهاست.
اخلاق حرفهای
اخلاق حرفهای ، در برگیرنده مجموعهای از احکام ارزشی، تکالیف رفتار و سلوک و دستورهایی برای اجرای آن هاست. رعایت اخلاق حرفهای، امری لازم و ضروری است تا سازمان از یک سو، جامعه را دچار تعارض نکند و فرهنگ سازمانی آن را شکل دهد و از سوی دیگر، با اتخاذ تصمیمات منطقی و خردمندانه منافع بلندمدت خود را تضمین کند. آن چیزی که در مواجهه با مفهوم اخلاق حرفهای باید مد نظر قرار گیرد، این است که اخلاق حرفهای، در برگیرنده اخلاق حرفهای و اخلاق شغلی است اما از هر دو فراتر رفته و به سازمان به مثابه یک مجموعه حقوقی ناظر است (Pennino; 2008; p 10)
نتیجه گیری
در پایان باید گفت که بهره گیری صرف از مهارت های سخت و با بهره مندی صرف از مهارت های نرم توسط کارآفرینان، به تنهایی نمیتواند باعث بهبود و ارتقای جایگاه شرکت ها و محصولات آنها در بازارها شود، زیرا برای تحقق این مهم، بکارگیری مهارتهای نرم در کنار مهارتهای سخت، میتواند مطلوبتر و اثربخشتر باشد.
نقش مهارت های نرم کارآفرینان به عنوان راهگشای بسیاری از مسائل در حوزه تصمیم گیری های استراتژیک و اجرای موفقیت آمیز سازگاری های تاکتیکی با عوامل بیرونی و متغیر محيط غير قابل انکار خواهد بود زیرا که این مدیران به دلیل بکار گیری مهارت های نرم کسب شده و با تلفیق آنها با مهارت های سخت خود، سریعتر و موثرتر اقدام به حل مسائل استراتژیک خواهند نمود. به بیان دیگر، کارآفرینان قادر خواهند بود با تزریق ارزش افزوده مهارت های نرم خود به فرایندها و تصمیم گیری های استراتژیک و ترکیب آنها با مهارت های سخت خود، احتمال عدم موفقیت در اجرای سازگاری های مناسب در استراتژی ها را کاهش دهند.
سخن پایانی اینکه کارآفرینان می توانند با توجه ویژه به بهره گیری از مهارت های نرم خود و هم کارمندانشان، درصد موفقیت شان را افزایش دهند و رشد بزرگتری تجربه نمایند. به امید آن که در کنار مهارت های سخت، به مقوله پرورش مهارت های نرم در کارآفرینان، به عنوان یکی از دارایی های بسیار ارزشمند و موثر شرکتها در موفقیت، توجه شایستهتری شود.
بدیهی است که در مقاله حاضر به دلیل محدودیت ها و بضاعت موجود به تمام ابعاد مهارت های نرم کارآفرینان پرداخته نشده است و اندیشمندان و صاحب نظران محترم به یقین خواهند توانست با نظرات و پژوهش های تکمیلی، در آینده نسبت به رفع کاستی های آن اهتمام ورزند.
فهرست منابع
احمدپور داریانی، محمود و مقیمی، سید محمد (1385) مبانی کارآفرینی ، چاپ بیستم، تهران.انتشارات نگاه دانش
کبری موحد منصور(1396) مدیران کمیاب 17 مهارت نرم و شایستگی کلیدی برای سرآمدی در مدیریت و رهبری کسب و کار (جلد 1)، چاپ اول، تهران، انتشارات مهربان نشر
مجتبی کاشانی، نقش دل در مدیریت، چاپ اول، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، 1382
رولین مک کراتی، مایک آتکینسون، دانا تومازینو، ریموند بردلی، نظریه مغز قلب؛ نگاهی نوین به نقش قلب در کیفیت شهود کارآفرینان. مترجمین: دکتر محمد رضا زالی، سعید رضایی، فاطمه عیوضی، فرزانه عبدالله زاده. چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران،1394.
دوسـتی، هومـن؛ خراسـانی، اباصلـت و محمدبیگـی، یـزدان(1392) ارزیابی اثربخشـی آموزشهـای مهـارت محـور در بخـش صنعـت، فصلنامـه آمـوزش مهندسـی ایـران، 15(58 ،)47-65.
ابوالعلایـی، بهـزاد (1395) مدیریـت برخـود و برنامهریـزی توسـعه فـردی ایدههایـی بـرای تغییـر انتخـاب مسـیر
موفقیـت و توسـعه شـخصی، سـازمان مدیریـت صنعتـی.
ابوالعلایی، بهـزاد(1389) مدیریـت عملکـرد؛ راهنمـای مدیـران بـرای ارزیابـی و بهبـود عملکـرد کارکنـان، سـازمان
مدیریـت صنعتـی.
نجفی، حبیبه و خالق خواه، علی (1394)، استخراج مؤلفه های مهارت های نرم مديران آموزشي به روش آميخته اکتشافي(طراحي يک ابزار اندازه گيری( ، فصلنامه علمي– پژوهشي رهيافتي نو در مديريت آموزشي، سال نهم، شماره1 ،بهار 97
محمدزاده، علی و ستوده قره باغ، رحمت (1397)مهارتهای نرم برای دانشجویان و دانشآموختگان رشتههای مهندسی، فصلنامه آموزش مهندسی ایران، سال بیستم، شماره ، 80 ،زمستان 1397 ، صص. 2229
سعیدنیا، حمیدرضا و ایل بیگی خمسه نژاد، حمیدرضا (1395)، ضرورت مهارتهای نرم برای مدیران بازاریابی، نخستین کنفرانس بینالمللی پارادایمهای نوین مدیریت - هوش تجاری و سازمانی
Kozeracki, Carol (1998) Institutional entrepreneurship in higher education. Kauffman celcee
Clarke, Thomas & Clegg, Stewart. Changing Paradigms: The Transformation of Management Knowledge for the 21st century. First Edition. Harper Collins Business, 1333.
Boyett, Joseph & Boyett, Jimmie. The Guru Guide: The Best Ideas of the Top Management Thinkers. John Wiley & Sons, Inc. 1333.
Fisher. R. (2009). Sources of conflict and methods of conflict resolution; Intenationl Peace and conflict; Resolution school of International serrice the American university,Vol; 2; No; 4; pp: 5 - 25.
. Kuratko, D. F. & Hodgetts, R. M. (2007).Entrepreneurship: Theory, Process,Practice 7th ed. (Mason, OH:Thomson/SouthWestern Publishing)
Pennino, C. M . (2008). Managers and professional ethics; Journal of Business Ethics ; Vol; 41 No; 2; pp: 33 – 47; Wikipedia.com; retrived 15 th may.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا محتوا بخش مهمی از بازاریابی است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
3 نکته درباره ایمیل مارکتینگ
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابزارهای تقویم محتوا