اندیشه‎های ی برتراند راسل

راسل متولد72 در بریتانیا که جنبش مخخالف با آرمان گرایی را در اوایل قرن بیستم رهبری می‎کرد و از بنیانگذاران فلسفه تحلیلی است . راسل یک فعال ضد جنگ و مخالف امپریالیسم بود. به خاطر عقاید صلح‎طلبانه‎اش در طول جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج شد و در سال 1950 به پاس آثار متعدد در حمایت از نوع دوستی و آزادی اندیشه برنده جایزه نوبل ادبیات شد. در ریاضیات پارادوکس را کشف کرد. وی دین را ناشی از ترس می‎دانست. به عقیده راسل کسب قدرت هر چه بیشتر هدف حاکمان ی بشری است همچنان که قانون جاذبه در اجسام حاکم است . پیشرفت علم با وجود این رهبران خودخواه، تا چه حد به مصائب بشر افزوده ، گرفتاری این دنیا از این است که نادان از کار دنیا اطممینان دارد و دانا از کار خود مطمئن نیست .

دین مسیح و تبلور آن در تشکیلات کلیسایی دشمن اصلی و بازدارنده رشد اخلاقی بوده و میباشد. دنیای خوب نیازمند به علم ، مهربانی و شجاعت بوده و نیازی به حسرت گذشته ندارد. وی به خاطر فعالیت ضد جنگ زندانی شد .

راسل به طور کلی و برخلاف گرایشهای سوسیالیستی اش، هوادار سرسخت دمووکراسی و حاکمیت مردمی بود. وی گفت هیچ اقلیتی( حکومت) رفاه و سعادت و امنیت اجتماعی عامه را تامین نمیکند.

درک راسل از دموکراسی ی بیشتر به نظریه لاک نزدیک بود تا به اندیشه روسو یعنی دمووکراسی را بیشتر به معنی حکومت محدود به قانون و حافظ حقوق فردی پذیرفت تا به معنی حکومت اکثریت. حکومت برای مردم بر حکومت مردم برتری دارد، دموکراسی حاکمیت مردمی است نه حکوومت مردم. آزادی بیان و تشکیل انجمن حتی اگر موجب هرج و مرج شود باز لازمه دموکراسی است و سوء استفاده از به هر حال بهتر از سوء استفاده از قدرت است .

عقیده به قداست مالکیت خصووصی از بزرگترین موانع پپیشرفت انسان بوده است . تخریب مالکیت خصوصی لازمه دست یابی به جامعه ای بهتر است.

او معتقد است اندیشه های مارکس جزمی است و به پیدایش نظامهای خودکامه می انجامد. وی درر مقابل ماتریالیسم تاریخی مارکس از عمل گرایی آمریکایی دفاع کرد.

دولت نهادی عمومی و سودمند و لازم برای هماهنگی مانع طبقات جامعه است . حکومت یکی از نهادهای قانونگذاری جامعه است ( نظریه تکثرگرایانه) . باید از بسط قدرت دولتی در جامعه جلوگیری کرد. راسل به انقلاب بدبین بود چون انقلاب را موجب به قدرت رسیدن اقلیتی خودکامه و خودپپرست میدانست که از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف استفاده میکند . ترس علت اصلی نفرت از دیگران و جنگ نیز ناشی از ترس است . به طور کلی راسل از نوعی سوسیالیسم دفاع میکرد اما وی دموکراسی را بسیار بیشتر از سوسیالیسم گرامی میداشت. ( برگزیده سایتها)

بشیریه نام راسل را در کتاب جامعه شناسی خود در کنار اندیشمندان لیبرال_دموکرات نسل قدیم انگلستان آورده . راسل فیلسوف رءالیست عالم ریاضی و منطق دان برجسته انگلیسی در خانواده اشرافی و ت پیشه بدنیا آمد. پدربزرگش نخست وزیر انگلستان بود. از نظر فلسفی راسل به رءالیسم و پوزیتویسم و ماتریالیسم روی آورد راسل پس از جنگ جهانی دوم به علت مبارزاتش با تسحیلات هسته ای درمیان گروههای رادیکال شهرت فراوانی یافت.

راسل جریانهایی چون عقلگرایی عصر روشنگری، نظریه اصالت فایده، پوزیتیویسم، عملگرایی و برخی از مبانی نظریات سوسیالیستی را درهم آمیخته است  وی برخلاف گرایشهای سوسیالیستی اش هوادار سرسخت دموکراسی و حاکمیت مردمی بود .

راسل مانند روسو میان دموکراسی و مالکیت خصوصی تضادی اساسی میدید . به نظر راسل عقیده به قداست مالکیت خصوصی از بزرگترین موانع پیشرفت انسان بوده است و منشا مالکیت در ی و خشونت است .به نظر وی بجز حکومت ، نهادها واصناف در ایجاد نظم اجتماعی و هماهنگ سازی منافع مردم موثرند.

باید از بسط قدرت دولتی در جامعه جلوگیری کرد زیرا حکومت شری است که تنها وجود آن جلوگیری از وقوع مصیبتهای بزرگتر است .

ترس از دست دادن قدرت عامل نفرت از دیگران و عشق سرچشمه بهزیستی است و جنگ نیز ناشی از ترس است.

برای پیشگیری از جنگ باید فدراسیون جهانی متشکل از مملتها و نه دولتها تشکیل شود( جامعه شناسی بشیریه)

( گرداوری شده سیسی .)