اندیشه حقوق الاهی شاهان

نظریه استبداد به طور عمده در مکتبهای حقوقی فرانسه تدوین شد؛ حقوقدانهای روم گفته بودند که شاه مالک همه سرزمین و همه مردم است؛ حقوقدانها باوجود هواداری از پادشاهی استبدادی تا آن حد پیش رفتند که بگویند شاه باید اختیارات ناممحدود داشته باشد و گفتند که شاه اخختیارات مطلق خود را از خداوند میگیرد. همه متفکران سده شانزدهم اصرار داشتند که شاه مقید به احترام و رعایت حقوق بنیادی است و دو کار نمیتواند بکند اول اینکه اختیار تغییر قانون جانشینی سالیک را ندارد دوم اینکه اختیار تجزیه سرزمین را ندارد. در مورد قانون سالیک استدلال شد شهریاری که بنا به قانون خاصی به تاج و تخت رسیده است حق ندارد آن قاننون را لغو کند. حقوقدانها گفتند شاه میتواند از روحانیت مالیات بگیرد و حق تنظیم مدیریت کلیسا را دارد. استبداد مطلق شاه هوادارانی داشت از جمله : لوپیتال  و رایول پسی فیم

دربخش پایانی سده شانزدهم نظریه حقوق الاهی شاهان یعنی اینکه قدرت شاه مستقیم از خداوند برمیآید اعلان شده بود. از جمله این افراد چند تن نام برده میشود :

لوروی ؛ عضوی از  حزب سیاستمداران که گفت حکومت طبیعی پادشاهی اسست و اطاعت از یک نفر آسانتر از اطاعت از چند نفر است

ماتیو زامپنی ؛ قانون و نظم را فقط یک نفر میتواند به طور موثر حفظ کند.

پیردوبلوی ؛ شاه اقتدارش را از خدا گرفته و فقط در پیشگاه خداوند مسیول است؛ پادشاهی آفریده خداوند است.

ویلیام برکلی ؛ حکمران قانونگذار خود برتر از قانون است

جیمز اول ...