اندیشه های سیاسی جان دیویی ( از مکتب عملگرا )

جان دیویی متولد ۱۸۵۹ دارای کتب متعددی است که راتنر تقریبا تمامی آنرا در مجموعه ای تحت عنوان  « عقل در جهان نوین»  انتشار داد .

یکی از مهمترین مشخصات فکری دیویی ، اعتقاد او به فرضیه تکامل است و به همین جهت  اصل انواع  داروین را همواره مد نظر داشته است .. دیویی عقیده دارد که اشیاء را نباید بوسیله علت و معلول مافوق الطبیعه توضیح داده و تفسیر کرد، بلکه باید با درنظر گرفتن مکان آنها و در محیط خخودشان مورد مطالعه قرار داد، چنانکه وظیفه و عمل آنها را باید در محیط خودشان شناخت .

هدف غایی نفس ، کمال نیست بلکه هدف زندگی عبارت است از سیر دائمی به سوی کمال . پس از نظر دیویی گذشته مطرح نیست و هرچه هست حال وآینده است .

دیویی میگوید مقصود از خوب بودن انسان تنها آن نیست که آدمی مطیع و بی آزار باشد ، نیکی و خوب بودن بدون لیاقت و قابلیت ناقص خواهد بود و اگر مجهز به هوش و عقل نباشیم ، کلیه تقوی های جهان قادر به نجات ما نخواهند بود . پس مسئله مهم از نظر دیویی ، رشد علم و نحوه استفاده و بکارگیری آن است .

او عقیده دارد که هدف نظام سیاسی باید کممک به فرد باشد، فرد بتواند در نظام سیاسی رشد کرده و در عین حال در تصمیمات جامعه خود سهیم باشد ( همچون روسو و کانت ) . اصولا دیویی با دیدی مشکوک به دوکت مینگرد و به همین جهت طرفدار نظام کثرتگرایی است

پیروان مکتب عملگرایی عقیده دارند که عنصر اصلی حقیقت فایده است، مثلا مذهب و سنت تا جایی که برای حفظ جامعه لازم و فایده داشته باشد حقیقت هم دارد .خواستگاه پراگماتیسم آمریکا بود که بعدا به اروپا سرایت کرد .