اندیشه های سیاسی جیمز اول( حقوق الاهی شاهان)

نظریه حقوق الاهی شاهان در انگلستان کمتر از فرانسه اهمیت داشت زیرا در این زمان مردم این کشور وحدت نسبتا زیادی داشتند.. در فرانسه سده شانزدهم این نظریه به مثابه واکنشی در برابر نیروهای تجزیه گرای هیوگنا پردازش شد. بااین حال جیمز اول(۱۵۶۶) پادشاه انگلستان چنین دیدگاهی را با کتاب خود منتشر کرد. جیمز گفت؛ شاه وزیرخداوند و نایب خداوند در روی زمین است. شاه ارباب برتر مردم خود است. بوکانان معلم جیمز گفته بود شاهان را مردم آفریده اند جیمز نظر معلم خود را پذیرفت و گفت که شاهان را مردم در دوره کودکی جهان آفریده بودند اما در انگلستان و اسکاتلند در نتیجه پیروزی در جنگ پدیدار شده اند.

شاه مانند پدری دوست داشتنی است؛ هیچ قانونی او را مقید نمیکند؛ زندگی و مرگ افراد دست اوست ؛شاه عاقل و خوب است در حالی که مردم ضعیف و غافلند. شاه از هر جهت آزادی عمل دارد. شاه شریر را خداوند بخاطر گناهان مردم میفرستد. وظیفه مردم شکیبایی؛ عبادت صادقانه و اصلاح زندگیست. اینگونه اعمال تنها ابزار خشنودی خداوند است و سبب میشودخداوند مردم را از آن خلاص کند.

جیمز گفت تنها مهاری که در مورد شاه شریر وجود دارد ترس او از مجازات در زندگی آنجهانی است. شام سر بدن سیاست و جامعه سیاسی است؛ پس مقاومت و آسیب مصلحت نیست. مردم هیچ حقوقی در برابر شاه ندارند اما دارای وظیفه اند؛ قدرت شاه رازی است که قابل قبول نیست مورد بحث و جدل قرار گیرد.