اندیشه های سیاسی هوگوگروسیوس

هوگوگروسیوس (۱۵۸۳) حقوقدان؛ فیلسوف و سیاستمدار هلندی است. هششت سال داشت که شعرهایش دست به دست میشد؛ کتاب  حقوق جنگ و صلح  نوشته اوست.  دولت گروسیوس:انسان از لحاظ زیستی در زمره حیوانات قرار دارد اما حیووانی از نووع عالی که از دیگر حیوانات فرق دارد  اما وویژگی اصلی این حیوان آنست که جامعه دوست است. دولت سازمانی است که برای پیشبرد شادی روحانی انسان موجودیت یافته است. نتیجه آنکه گروسیوس به نظریه قرارداد اجتماعی هابز و به اصل بیشترین شادمانی برای بیشترین شمار بنتهام عقیده نداشت. به عقیده او جامعه به طور طبیعی و غریزی در اثر کارکرد انگیزه های گروه دوستی بوجود آمده است؛ اما جامعه دولت نیست. گروسیوس بین جامعه ودولت فرق گذاشت. قرارداد اجتماعی مورد نظر گروسیووس بیشتر به هابز نزدیک است تا به قرار حکومتی لاک . وی گفت که جامعه بنا به غریزه طبیعی و دولت بنا به قرارداد تشکیل شده اند . در شکلگیری دولت عناصر سودمندی و رضایت متقابل دخیل بوده اند.

حاکمیت گروسیوس: گروسیوس حاکمیت را نوعی مالکیت میدید که ممکن است در تملک دائمی باشد یا برای زمان معینی در اختیار قرار گیرد. اما هرگاه واگذار شد نمیتوان آنرا لغوو کرد. او نوشت:حاکمیت صرفا حق محدوود مالکیت طبق قانون طبیعی است. همانطور که اموال غیر منقول را میتوان تححت ششرایطی در محدودیتهایی قرارداد حاکمیت را نیز میتوان. حکمران باید از قانون طبیعی ؛ قانون الاهی ؛ قانون اساسی و حتی قانوون ملتها اطاعت کند؛ یگانه چیزی که حکمران تابع آن نیست قوانین مدنی یا اراده های بشری است. اگر حکمران آسیبی زده باشد باید انرا تحمل کرد و از مقاومت به زور در برابر آن خوداری کرد. اگر ححکمران فرمانی خلاف قانون بدهد شهروند میتواند از اطاعت سرپیچد در نتیجه مقاوومت ممکنن است کسی زندگی از دست بدهد اما روح خود را زنده خواهد داشت؛

حقوق بین الملل گروسیوس: اهمیت بیشتر گروسیوس در بیان مفهوم قانون تنظیم گر روابط بین دوولتهای دارای حاکمیت است . وی گفت: قاون طبیعی به سبب عدالت ذاتی آن ؛ بر همه مردم ؛ شهروندان و فرمانروایان الزام آور است . قانون طبیعی حکم عقل سلیم و درست است. قانون طبیعی قائم به ذات است ؛ بر فرشتگان و انسانها برتر است و فعالیت همه آفریده ها را تعیین میکند. حقووق بین مردمان چیزی نیست مگر دریافتهای عقل سلیم. به نظر گروسیوس حقوق بین مردمان مجموعه دریافتها بود جدا از قانون طبیعی و فروتر از قانون طبیعی  اما به گستردگی ارزشمند . این ححقوق مججموعه ای از عرف بین الملل فراهم کرده بود که میتوانست برای پیشبرد صلح جهانی بکار آید.

در سراسر جهان مسیحیت درگیری افسار گسیخته ای بود برخی نظریه پردازان به پیروی از اراسموس از صلح گرایی دفاع کردند گروسیوس خود را به کل از آنها کنار کششید او فکر میکرد که همه جنگها ناعادلانه نیستند برخی ججنگها عادلانه هند؛ ضروری اند و با هدایت خدایی عمل میکنند. گروسیوس قوانین خصوصی مربوط به حقوق بین مردمان ؛ تنظیم گر روابط بین شهروندان  را به قانون عمومی ؛ تنظیم گر روابط بین دولتها و حقوق بین الملل آفریده شد.