اندیشه های سیاسی و اقتصادی دیوید ریکاردو

دیوید ریکاردو متولد ( 1772) انگلیس در زمره تاثیر گذارترین اقتصاددانان کلاسیک قرار دارد . وی نماینده مجلس عوام انگلیس بود ، ریکاردو در طراحی نظریه ارزش کار و در ترسیم سیاست آزادی تجاری و مزیت نسبی نقش پیشتاز داشت . ریکاردو به کارگیری ماشین را عامل بیکاری میدانست .

نظریه ارزش نسبی: ارزش از نظر ریکاردو تنها بر اساس مقدار کاری که برای تولید یک کالا صرف شده و در آن نهفته است تامین میشوود  نه بر دوو عامل دیگر یعنی سرمایه و زمین آنگونه که " اسمیت " میگوید.

نظریه تعادل : اقتصاد همیشه بطور اصولی تمایل به تعادل دارد مگرر اینکه  یا انباشت سرمایه صورت گیرد  (که مازاد توللید و عدم تقاضا خواهد بود) و یا عوامل خارجی بوجود آید مثل جنگ و مقررات گمرکی و خشکسالی و ...

نظریه توضیع ثروت: در جامعه اقتصادی ریکاردو سه طبقه وجود دارد : سرمایه داران ، کارگران،مالکان زمین . طبق این نظریه : الف) نظریه بهره مالکانه : با افزایش جمعیت و ثابت ماندن سطح زمین قیمت مواد غذایی بالا میرود. ب) نوسان دستمزدها: با افزایش دستمزدها، رفاه و افزایش جمعیت صورت میگیرد .. با کاهش دستمزدها به حَدالقل تر، عرضه نیروی کار بدنبال نابودی کارگران کاهش یافته و موجب افزایش دستمزد میشود .

نظریه سود : اگر سود خالص زیاد باشد و درآمد سرمایه کافی باشد حجم پس انداز افزایش یافته و توسعه اقتصادی رخخ میدهد. آهنگ رشد اقتصادی تحت  سیطره نرخ سود قرار خواهد گرفت . و اگر دستمزد افزایش یابد مقدار سود میکاهد .

نظریه بازرگانی بین المللی: ریکااردو توجه کمتری به حمایت از کالاهای صنعتی معطوف میدارد .

نظریه پول و انتشار آن : اگر بانک انگلستان اسکناسهای قابل تبدیل به زر و سیم را انتشار دهد ، این عمل سبب خارج شدن فلزات گرانبها از جریان اقتصاد خاهد بوود و اگر جریان اجباری پول کاغذی برقرار و از تبدیل آن به فلزات گرانبها امتناع شود بناچار ارزش پول تنزل خواهد یافت . چاره این است که بانک انگلستان بتدریج میزان اسکناسهای خود را تقلیل دهد. ریکاردو را میتوان هوادار نظریه مقدار پول دانست.

تفاوت ریکاردو و " مالتوس" : ریکاردو قیمت را معلول هزینه تولید ، و مکانیسم عرضه و تقاضا را پرخطا میداند، در حالی که مالتوس کارکرد عرضه و  تقاضا را در تعیی قیمت ماثر میداند. در مقوله ارزش نیز ، ریکاردو  آنرا در نوعی مقیاس انتزاعی ، ولی مالتوس در قالب نسبتا عملیاتی مورد تاکید قرار داده اند . مالتووس در کنار اقتصاد از اطلاعات وسیع فلسفی ، اخلاقی و سایر معارف اجتماعی برخوردار است ولی ریکاردو  بهره نبرده. ریکاردو در اندیشه اقتصادی خود به توسیه مکتب کلاسیک بنیانگذاری شده توسط " اسمیت" پرداخت درحالی که اسمیت روی مسئله توولید تاکید داشت ، ریکاردو بر مبحث توضیع دآمد متمرکز گردید و بعدا نئوکلاسیکها ( شاگردان وی )بر کارایی متمرکز شدند . دو نظریه معروف ریکاردو "قانون بازده نزولی " و " مزیت نسبی " است .

قانون بازده نهایی نزولی: همزمان با رشد اقتصادی و جمعیتی به دلیل افزایش نیاز به مواد غذایی و محصولا ، کشاورزان مجبور خواهند شد زمینه های داری بهره وری پایین و درجه چندم را نیز زیر کشت کشت برند ، چون در این زمینها هزینه تولید بالا میرود در نتیجه قیمت مواد غذایی بالا رفته و صاحبان زمینهای درجه یک سود هنگفتی میبرند نهایتا اقتصاد به یک ووضعیت ایستا یا تعادلی میرسد که کارگران صرفا دستمزدهایی در سطح حداقل معیشت میگیرند . رشد اقتصادی در یک جامعه سرمایه داری در سایه وجود موادغذایی ارزان قیمت ( که به معنی پایین بودن دستمزدهای کارگران صنعتی و بالا رفتن سودهای سرمایه داران است ) و درنتیجه افزایش امکان انباشت سرمایه در صنعت ، تولید بیشتتر و درنهایت  افزایش درآمدهای  اقتصادی کل تحقق مییابد .

نظریه مزیت نسبی:  بر اساس این نظریه مبادله آزاد مابین کشورها باعث افزایش مقدار تولیدات جهانی میشود . اگر هر کشوری به تولید کالاهایی روی میآورد که توانایی تولید آنها با هزینه نسبی کمتری نسبت به بقیه کشورها دارد در این صورت کشور مفروضقادر خواهد بود مقداری از کالایی را که با هزینه کمتر تولید میکند با کالای دیگری که ملتهای دیگر قادر به تولید ارزان تر هستند مبادله نمایند درنتیجه امکانات مصرفی آنها و رفاه آنها در اثر تجارت و تتخخصصی شدن نسبت به زمانی که مورد نیاز خود را خود تولید میکردند افزایش یافته است ، به همین خاطر اقتصاددانان تجارت آزاد جهانی را مطلوب میدانند چون باعث افزایش تولید خالص ملی کشورها و رفاه خواهد شد. ریکاردو به کمک مفهوم " هزینه فرصت " نشان داد که حرکت بر اساس ممبنای مزیت نسبی برتر است .

از نظر اسمیت و مالتوس ، بهبود و رفاه اقتصادی مردم یک جامعه به تولید کلی ان و تعداد افرادی که در امر تولید شرکت دارند بستگی دارد ، بر خلاف این روش ، کتاب ریکاردو با عنوان " اصول اقتصاد سیاسی و مالیات " با بحث درمورد توزیع محصول و درآمد زمین بین سه طبقه مالک، سرمایه دار و کارگر آغاز میشود و درواقع نظریه توزیع، کلید اصلی مکانیزم کلی نظام اقتصادی میباشد.