اندیشه های سیاسی ژان پل سارتر

سارتر در سال 1905در پاریس متولد شد . کودکی بس تیزهوش اما گوشه گیر بود . پس از گرفتن لیسانس معلم ادبیات و فلسفه شد . به برلین برای ادامه تحصیل رفت ، اینجا بود که با فلسفه اصالت وجود" اگزیستانسیالیسم" مارتین هایدگر و پدیدارشناسی هوسرل آشنا شد . در جنگ جهانی دووم به جبهه اعزام شد و به اسارت درآمد و پس از فرار به جنبش مقاومت پیوست . در صفوف رزمندگان کمونیست به مبارزه با اشغالگران نازی پپرداخت. بعد از جنگ نشریه چپگرای " دوران مدرن " را منتشر کرد

برای سارتر نوشتن نوعی عمل اجتماعی برای تحقق آزادی است . انسان در اندیشه و کنش اجتماعی ناگزیر از انتخاب است. آزادی سارتر از همین اجبار برمیخیزد. به گفته سارتر انسان محکوم به آزادی است ، انسان با آمدن به این دنیا مسئول تمام کارهایی است که انجام میدهد. بسیاری از منتقدان سارتر اندیشه و آثار او را میان اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم سرگردان دیده اند . سارتر را شاید بتوان از پیشروان "چپ نو" دانست ، اما اندیشه او بی گمان با مارکسیسم سنتی و کمونیسم ایدئولوزیک ناسازگار است.

سارتر با نوشتن رشته ای از مقالات به خفقان حاکم در اتحاد شوروی و اقمار سوسیالیستی آن سخت حمله کرد . سارتر تجاوز ارتش شوروی به مجارستان و اشغال چکسلواکی را به باد انتقاد گرفت. سارتر در سراسر عمر روشنفکری مسئول ، بیدار و ستمدیده باقی ماند و هنجارهای مسلط را رد کرد .او در زندگی خصوصی خود نیز سنت شکن بود .سارتر ده ها رساله فلسفی ، مقاله سیاسی، داستان، نمایشنامه و فیلمنامه نوشت. صادق هدایت داستان کوتاه " دیوار " را به فارسی برگرداند.

سارتر اساسا بینش ایدئوولوژیک را با آزادی انسان مغایر میداند. با تشکیلات و تفکرات ایدئولوژیک سر سازگاری ندارد. نمایشنامه دستهای آلوده نقد دیدگاه های رایج در احزاب کمونیست است. او مرد کافه و خیابان بود سارتر در هر فرصتی مخالف بنیادین خود با نژادپرستی ، استبداد و استعمار بیان نمود . از استقلال طلبان الجزایر دفاع کرد ، به کوبا سفر کرد و از انقلابیون چپ گرا به دفاع پرداخت ، همچنین از مقاومت مردم ویتنام.

سارتر از آزادی بیان در همه جا و برای همه دفاع میکرد . او جایزه نوبل ادبیات 1964 را رد کرد . وی رابطه باز و آزاد تا پایان عمر با "سیمون دوبووار" نویسنده فمینیست داشت.

در نقد سارتر مارکوزه گفته افکار سارتر متناقض و بیش از حد ایدئال "گراست. و این ایده آلگرایی خلاف ادعای سارتر در مورد واقع گرایی است. وی از مبارزه مردم ایران علیه محمد رضا شاه طرفداری کرد همچنین از مبارزه مردم شیلی علیه بینوشه.

اگزیستانیالیسم سارتر بر آزادی کامل انسان وو مسئولیت پذیری او در قبال خود و دیگرانن تاکید دارد. اتفاقات جهانی سارتر را به انتخاب یک راه رهنمون ساخخت اینکه کمونیسم راه حل همه مشکلات پرولتاریاست.

فلسفه سارتر مبتنی بر آزادی است ، اما به اعتقاد او آزادی ماهیت و جوهر بشر نیست بلکه آزادی چیزی است که بشر امکان میدهد تا ماهیت خود را تحقق بخشد و رفته رفته تعریفی از خود بدست دهد.قدرتی است که بشر به وسیله آن میتواند جهان را تغییر دهد . آزادی امکان بشر برای زندگی بهتر است . آزادی و ععمل پشت و روی یک سکه اند .گریز از اجتماع ممکن نیست.

در تمدن بروژوازی آزادی تججارت بیش از ساایر آزادیها اهمیت دارد و چون تجارت آزاد به استعمار و استثمار وابسته است در کنه خود آزادی نیست بلکه وسیله ای برای گرفتن آزادی دیگران است

به عقیده سارتر ، مارکسیسم به دلیل مخالفت به یک کلیسا تبدیل شده است . ما محکوم به تعهد هستیم همچنان که محکوم به آزادی هستیم . من نمیتوانم تصمیم بگیرم که متعهد نباشم ، من همواره متعهد هستم همچنان که به دنیا پرتاب شدم . جنگ ممعنای تعهد را به من آموخت.

بنا به نظر سارتر اصول کمونیسم ، نیروهای اقتصادی-اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند.

بنا به تفکر اگزیستانیالیستها انسان به لحاظ وجودی عاری از سرشت و طبیعت است و هیچ سرنوشت از پیش تعیین شده ای هم ندارد، وقتی بدنیا می آید هیچ هویتی ندارد ، انسان همان چیزی است که خود از خویشتن میسازد و به همین دلیل هم سارتر بر این ساختن نقشی هنرمندانه قائل است . انسان چگونه هویت موجودی را میسازد؟ انسان هر گامی را که برای زندگی خود برمیدارد به مثابه یک طرح عمل میکند.

برای آنکه آدی بتواند مطرح شونده و هویت ساز خخود باشد لازم است از آزادی انتخاب و تصمیم گیری برخوردار باشد، انسان از این آزادی و قدرت برخوردار است و چیزی در این آزادی و توانایی وججود دارد که آدمی را به اححساس مسئولیت وادار میکند چیزی مثل دلهره ، دلهره زمانی به آدمی رومیآورد که بداند انتخابهایش مستلزم به حقوق دیگران و قانون بشریت است . با وججودیکه هیچ سرمشق و نشانه ای برای آنکه بدانیم کدام انتخاب را باید انجام دهیم نداریم ععمل و انتخابمان نمونه و سرمشق بشمار خواهد آمد . تولد اتفاقی است که انسان را به عالم هستی پرتاب میکند و اوست که باید تلاش کند و به زندگی اش معنا دهد .

اصل اختیار و مسئولیت فردی دربرابر کنش اججتماعی و سیاسی و دفاع از آزادی فرد از بنیادیترین جنبه های تفکر سارتر بشمار میررود و هسته اصلی آثار اوست. در سالهای پس از جنگ دوم جهانی که دنیای غرب تشنه حرف نو و فهم کابوسی بود که هستی انسان مدرن را درهم نوردید نوشته های سارتر مرکز توجه جوانان و روشنفکران قرار گرفت . سارتر فیلسوفی اجتماعی و معترض بود( گرداوری شده از سایتهای معتبر). سیسی.