اندیشه های سیاسی ژزوییتهای ضدشاه ( یسوعی )

کاتولیکهای وظیفه شناس از تغییر کیش انبوه کاتولیکها به پروتستان وحشت کرده بودند لذا گروهی از کاتولیکها یک برنامه اصلاحی آغاز کردند که در نیمه دوم سده شانزدهم و آغاز هفدهم موفقیت قابل توجهی بدست آورد. هدایتگر این برنامه اصلاحی که دین پیرایی متقابل نامیده میشد جامعه ژزوییت (یسوعی ) بود؛ فرفه ای که در سال ۱۵۳۴ تاسیس شد. کلیسای کاتولیک تحت فشار اینان ( که دومینیکها هم به آنها پیوستند) به اصلاحاتی دست زد که نتیجه آن گسترش پروتستانیسم متوقف شد.

دین پیرایی متقابل اعتبار کلیسای روم را باز گردانید و از فروپاشی بازداشت. آنان گفتند شاهان نمیتوتنند بر کارهای روحانی بدرستی نظارت کنند. هرچند هدفهای  هیوگناتها و ژزوییتها متفاوت بودند اما در ججستجوی محدودیت بر اختیارات شاه در مسایل روحانی بسیار همانند بودند. آنها سرانجام در جانبداری از پاپ افراط کردند؛ در سال ۱۵۹۹ گفتند سراسر جهان از آن پاپ است و فقط یک پله از خدا پایین تر است؛ شاهان نوکر پاپند. از ژزوییتها میتوان رابرت بلارمین؛ خایون دوماریانا ؛ فرانسیسکو سوارز را نام برد.