اندیشه های لوئی آلتوسر

آلتوسر متولد 1980 در الجزایر است که ازرساله دکتری خود درمورد هگل دفاع کرد و به عضویت حزب کمونیست درآمد. آلتوسر تلاش خخودرا مصروف پاکسازی مفاهیم اصلی مدنظر مارکس از زیر سلطه استالنیسم و امانیسم و همچنیندیالکتیک هگلی کرد نظر آلتوسر این است که بیشتر مارکسیستها کار مارکس را به درستیتفسیر نکرده اند.

آلتوسر نه مارکسیست ، نه ارتدوکس ، نه تجدیدنظرطلب ، نه سوسیال دموکرات و نه استالینیست بود بلکه ادعا میکرد که نظریه مارکسیستی رابه پایه ای علمی که به نظر او خالی از هرگونه جریان یا عنصر ایدءولوژیکی است،برکشیدهاست.

لوئی آلتوسر رسالت خود را پیراستن اندیشههای مارکس از غبارهای اومانیستی تاریخ گرایی، کلیت گرایی و اقتصاد باوری میدانست کهاز دید او به غلط به آثار مارکس نسبت داده شود.

رویکرد آلتوسر به مارکس چنان است که اکیدامیان مارکس جوان و میان سال تفاوت قائل میشود .آلتوسر در سنت ساختارگرایی فرانسوی قرارگرفت .

آلتوسر میگوید در تاریخ مارکس یک نوع انقطاعمعرفت شناخت آشکارا دیده میشود بدین سان که مارکس به طرز نمایانی از ذهن گرایی فلسفی(یک موضع ایدئولوژیک) به نظریه انتزاعی ( یک موضع علمی ) تغییر جهت داده است. آلتوسرگذشته از آن که میکوشید یک تفسیر ساختاری از کار مارکس بیرون بکشد بر آن بود تا براساس آن ، یک تحلیل ساختاری نیز از جامعه سرمایه داری به عمل آورد. آلتوسر این موضعرا پذیرفته است که اقتصاد در آخرین مرحله تعیین کننده است.

وی دوشاخگی ساده زیرساختار و روساختار رارد کرد ، به عقیده آلتوسر روساختارهای جامعه سرمایه داری تنها مبنای اقتصادی را بازتابنمیکند بلکه از خودمختاری نسبی نیز برخوردارند، البته در پایان کار اقتصاد مسلط خواهدشد . یک تشکیل اجتماعی از سه عنصر بنیادی ساخته میشود : اقتصاد، ت، ایدئولوژی ،کنش های متقابل این اجزای ساختاری کل اجتماعی را در هر زمان میسازد.

نظریات آلتوسر چهار دسته میتواند باشد:

1_ مساله گسست معرفت شناخختی در اندیشهمارکس

2_ مشاجره آلتوسر با دیگر نحله های مارکسیستی

3_ نظریات ساختارگرایانه آلتوسر

4_ مباحث درباره دولت و ایدئولوژی

به نظر آلتوسر سطح نظریه مارکسیستی با سطحایدئولوژی هایی چون مذهب، اخلاقف ایدئولوژی ی و غیره که حوزه عینی اجتماع را اشغالمیکند تفاوت اساسی دارد.

به نظر وی ریشه اصلی ایدئولوژی بورواژیرا باید در این مفهوم جست که انسان سوژه تاریخ است . به نظر وی ریشه اصلی ایدئولوژیبوروااژی را باید در این مفهوم جست که انسان سوژه تاریخ است . لوئی آلتوسر ماتریالیسمتاریخی را نظریه ای عمومی درباره جامعه میداند و در این خصوص در مقابل لوکاچ و اصحابمکتب فرانکفورت قرار میگیرد که نفس مقولات اقتصادی بورواژی را بازتابی از خصلت خاصاین جامعه شمردند.

آلتوسر همانند گراممشی وجه ایدئولوژیک عمدهای براای ساخت دولت در نظر میگیرد ، این وجه ضمن بازتولید روابط تولیدی در سطح ایدئولوژیکاست .

نظام آموزشی به عنوان یکی از مهمترین نهادهایدستگاه ایدئولوژیکی دولت هم در بازتولید نظم تقسیم اجتماعی نیروی کار و هم بازتولیدروابط دارای مهمترین نقش است .

دستگاه ایدئولوژیکی آموزشی در نظام سرمایهداری پیشرفته، دستگاه ایدئولوژیکی دولتی مسلط است. دستگاه های ایدئولوزیک دولتی عبارتنداز : دستگاه ایدئولوژیک آموزشی، خانواده، حقوقی، حزبی، اتحادیه ای، ارتباط جمعی و. که شکستن سلطه دستگاه ایدئولوژیکی دشوارتر است.

به نظر آلتوسر دولت نوعی از شکل بندی حکومتی است که به همراه سرمایهداری ظهور کرد .

جهان واقعی چیزی نیست که به صورت عینی بیرون از ما وجود دارد بلکهمحصول روابط ما با آن و محصول بازنوایی های ایدئولوژیکی است که ما از آن میسازیم .داستانهایی که ما به خود درباره واقعیت میگوییم خود واقعیت میشود ، این نحوهعملکرد ایدئولوژی است. ایدئولوژی در نزد آلتوسر به نظامی از اندیشه ها اطلاق میشودکه مردم از طریق آن به تجربه ی زندگیشان در جهان ساختار میبخشند مثلا تصمیم برای نوشیدن یک پپسی به جایکوکاکولا  امری ایدئواوژیک است چراکه توسطبعضی نیروهای مهم اقتصادی شکل میگیرد اما بدیهی است که ترجیح پپسی به کولا همانقدر اششتباه نیست که مثلا نژادپرستی اشتباه است.

در این دیدگاه دیگر نمیتوان بیرون از ایدئولوژی ایستاد و تمام واژههایی که از طریق آنها هستی خود را درک میکنیم از قبل آغشته به ایدئولوژی هستند.(برگزیده سایتهای معتبر )