اندیشه های ی ایمره لاکتوش

لاکتوش متولد 1922 میباشد . وی به برنامه پژوهشی معتقد بود و بر خلاف نظریه پوپر گزاره های علمی انتزاعی و خارج از زمان و مکان نیستند بلکه هر کدام از انها در درون یک برنامه پژوهشی قرار دارند . علم عبارت است از آزمایش و خطا و حدس و ابطال نیست مثلا تئوری جاذبه نیوتن ، تئوری انشتاین و .همگی برنامه های تحقیق هستند . لاکتوش درصدد تدوین نظریه معقولیتی است که مشکلات روش شناسهای قبلی را نداشته باشد و به شکگرایی منجر نشود .

موضع لاکتوش به موضع عقلگرایان نزدیک است که معتقدند معیاری واحد، ابدی و کلی وجود دارد لاکتوش هرچند از یک سو تحت تاثیر مارکسیسم و از سوی دیگر تحت تاثیر پوپپر بود ولی هرگز از انتقاد نسبت به آرای آنها غفلت نکرد .

مسئله بازسازی عقلانی پیشرفت علمی مسئلله بحث انگیز دهه 1960 بود . پوپر و کوهن متون اساسی برای این بحث را فراهم آورده بودند و متعاقب آن دوره مقیسه این آراء و نظریات فرا رسیده بود . مهمترین دیدگاهی که از میان این بحثهای مقایسه ای سربرآورد دیدگاه لاکتوش بود . وی بر این باور بود که مسائلی همچون تمیز  علم از شبه علم وو  معقولیت معرفت علمی ، مسائلی صرفا فلسفی نیستند چراکه عوواقب اخلاقی، اجتماعی و ی مهمی درپی دارند.

برای مثالل کلیسای کاتولیک در 1616 اشاعه نظریه کپرنیک را قدغن کرد زیرا مدعی بود این نظریه شبه علمی است .

لاکتوش گفت هیچ گاه دانشمندان یک نظریه را به واسطه یک پیش بینی نادرست به سرعت و به سبک کپری کنار نمیگذارند و تا آشکار نشدن یک نظریه بهتر اصولا هیچ ابطالی به معنای طرد صورت نمیگیرد .

لاکتاش دیدگاه کهن را در ارتباط با عنصر پیوستگی در علمم متعارف تایید کرد اما بشدت با این اندیشه کهن که انقلابات علمی را پدیده هایی ناگهانی و نامعقول میدانست برخورد کرد .

به عقیده لاکتاش تاریخ علم هم نظر پوپر و هم نظر کوهمن را رد میکند و نشان میدهد انچه معمولا اتفاق میاتد اینست که برنامه های تحقیق پیش رونده ، جایگزین برنامه های تحقیق منحط میشود .

برخلاف نظر اثباتگرایان و ابطالگرایان لاکتوش معتقد بود که واحد ارزیابی نظریه ای نیست که در مقطعی از زمان در نظر گرفته میشود بلکه نظریه ای است که در ارتباط با کل دوره تاریخی اش ملاحظه میشود یعنی همان چیزی که آنرا " برنامه پژوهشی " نامیده است .

وی درمورد امنیت اجتماعی و ی پرداختن به علم میگوید : علم به خودی خود هیچ تعهد ی و اجتماعی ندارد و این جامعه است که باید متعهد باشد و از سنت مستقل علمی پاسداری کند و علم را آزاد بگذارد تا در مسیر کشف حقیقت پیش رود .