اندیشه های ی جرج زیمل ( گئورگ زیمل )

گئورگ زیمل ( 19 _ 58 ) متولد برلین است . پدرش تاجری موفق بود .درجه دکتری خود را در فلسفه گرفت و در دانشگاه تدریس نمود . جد او یهودی تبار بود اما پدرش مسیحی شد . هم به دلیل تبار یهودی و هم بخاطر ماهیت آثارش ارتقای رتبه دانشگاهی زیمل سخت شده بود . زیمل تا آخر عمر چهره ای حاشیه ای در میان دانشگاهیان آلمانی بود .

زیمل از متفکرانی چون هوسرل، وبر، مارکس، هگل ، شوپنهاور تاثیر پذیرفت. تاثیر سبک نگارش گزینگویانه و نامتعارف نیچه و لذتی که او از تناقض گویی میبرد و این که او وضعیت انسان را آمیزه ای از شادی و اندوه می دانست در آثار زیمل به وضوح دیده میششود . همچنین آرای هراکلیتوس بر صورتبندی نسبی گرایی وی تاثیر گذاشت . وی 200 مقاله و 22 کتاب منتشر کرد .

زیمل آشکارا از ایده های تکاملی اسپنسر به ویژه از ایده وی درباره تفکیک متاثر شد . زیمل برخی از شیوه های استدلالی داروین و اسپنسر را حین پرداختن به موضوعات روز به خخدمت گرفت برای نمونه در فلسفه پول نشان داد که ازدواجهایی که به دلیل پول صورت میگیرد منجر به اختلال ژنتیکی میشود که علم زیست شناسی آن را عامل مستقیم و زیان بار زوال نژادی میداند . در مقاله ای تمایل به تبهکاری را موروثی دانست و نیز با کمک و مراقبت از ضعفا مخالفت کرد و آن را عامل تداوم و بقای ضعف و ناتوانی در نسلهای بعدی دانست .

زیمل به ایده اسپنسر در خصوص تکامل مرحله ای جوامع نزدیک شد . بر اساس این ایده ، جوامع از شکل ابتدایی ، که در آن فرد و گروه مستحیل است ، به جامعه ای مدرن تکامل می یابند که در آن افراد به طور مستقل رشد می یابند .

تاثیر کانت ونوکانتی : فلسفه زیمل همچون کانت نسبی گرایانه است . زیمل بین سوژه و ابژه ، بین ذهن شناسنده و دنیای شناخته شده ، بین شکل و محتوا تمایزی آشکار قائل است ، اما نسبی گرایی زیمل بسیار انعطاف پذیرتر از آن چیزی است که در صورتگرایی کانتی دیده میشود .

تاثیر کارل مارکی : زیمل میگوید ااعمال بشر ، عامل انسانی خود را از دست میدهند و در بافتهای مستقل خودشان قرار میگیرند . همین لایه های میاانی است که وحدت طبیعی و ناب بین بشر و ارزشهایش را تحدید میکند ( این دوگانه انگاری زندگی زیمل شبیه از خود بیگانگی مارکی است) .

جامعه شناسی صوری : زیمل ، که برخی اوو را بنیان گذار مکتب صوری در جامعه شناسی میدانند ، جامعه را فرایند واقعی میدانست و نه انتزاعی و به این ایده تکیه کرد که جامعه شناسی باید بر تحلیل نظام مند صورتهای اجتماعی متمرکز شود یکی از مهمترین مسائل مورد توجه زیمل ، صورت کنشهای متقابل اجتماعی به جای محتوای آنهاست . اصطلاح صورت شاید برای آنچه مد نظر زیمل بهترین وواژه نیود و سایر جامعه شناسان آن را مبهم دانسته و جامعه شناسان جدید به جای صورت اصطلاحاتی چون ساختار اجتماعی ، نقش و منزلت را راحت تر به کار میبرند. زیمل در روش شناسی خود ( رویکرد صوری) مقولات زندگی واقعی را انعکاس میدهد و این امکان را فراهم کرده است که صورتها از دل واقعیتهای اجتماعی بیرون آیند .

گونه های اجتماعی : زیمل در امتداد اعتقاد روش شناختی اش مبنی بر اینکه برای مطالعه رفتار بشری باید افراد را مقوله بندی کرد برای تکمیل فهرست صورتهای اججتماعی مورد نظرش به معرفی چند گونه اجتماعی پرداخت . از جمله گونه های اجتماعی زیمل عبارتند از :ک غریبه ، ولخرج ، دلال، ماجراجو ف خائن ، فقیر . مثلا گونه اجتماعی فقیر در چارچوب روابط اججتماعی تعریف میشود . زیمل از منظر کارکردگرایانه ، جامعه را موظف ، کمک و حمایت از فقرا میدانست تا مبادا آنان به دشمنان فعال و خطرناک جامعه بدل شوند بنابراین کمک به فقرا به نفع خود جامعه است

تفکر دیالکتیکی : جامعهشناسی زیمل را رویکردی دیالکتیکی راهبری میکرد .زیمل باور داشت که جهان در چارچوب تعارضها و تضادهایی میان مقولات متضاد ، به بهترین شکل درک میشود . صورتهای زندگی اجتماعی در هر فرد تاثیر میگذارند و به او هیات خاص انسانی میبخشند . در عین حال ، شخصیت انسانی را به قهقرا بردن بازی آزادانه خودانگیختگی ، به بند میکشند و تباه میکنند .  فقط در صورتهای نهادی و از طریق آنهاست که انسان میتواند آزادی کسب کند ، در عین حالل ، آزادیش همواره از جانب همین صورتهای نهادی در معرض تحدید قرار دارد . در رساله ای با عنوان " درذباره مد " نشان میدهد که مد صورتی از روابط اجتماعی است . برسی مد دیالکتیکی است .