زنو (زنون) بنیانگذار مکتب رواقی

زنو متولد 36 ق.م بود. رواقیون نظریه هراکلیتوس درباره لوگوس را پایه جهان بینی خخود قرار دادند. در زمان زنو زمینه اجتماعی و سیاسی بطور عمومی آماده پذیرش یک فلسفه سیاسی جدید بود. مکتب کلبی چیزهای تازه ای داشت تا نیازهای تازه را برآورد اما زنو مکتب کلبی را تند و خشن و منفی میدانست بنابراین او و سپس کریسیپوس گلچینی از مکتب کلبی را ترویج کردند که به مکتب رواقی شناخته شد. رواق یا همان ایوان محل سخنرانی آنها در آغاز بود. زنو شعارش این بود "از هیچ چیز نباید تعجب کرد و به حیرت افتاد" . به مزارش نوشتند اینجا کسی آرمیده که دلش با زبانش یکی بود.رواقیها گفتند خوب بودن هیچ ارتباطی به یونانی و غیر یونانی یا برده و ثروتمند ندارد. همه انسانها برابرند. رواقیها مفهوم جهان وطنی را پیش نهادند و مفهوم حقوق طبیعی را بنیاد کردند.

کریسیپوس رواقی: گفت هیچ کس به طبیعت خود برده نیست با او به مثابه کسی باید رفتار کرد که در راه زندگی تلاش میکند. زنو و کریسیپوس امیدوار بودند یک جامعه گسترده و فراگیر برقرار شود که هیچ طبقه هیچ ثروتمند  هیچ برده و اربابی وجود نداشته باشد: دولت فراگیر باید سراسر جهان را زیر نظارت داشته باشد وقوانین آن باید با طبیعت هماهنگ باشد( دولت جهانی ).  رواقیها گفتند خیر و نیکی هماهنگی با طبیعت است و طبیعت خود رای و انعتاف ناپذیر و همیشه نیکوکار  است و عمل کردن طبق الزامات طبیعت  همیشه سودمند است. همه انسانها نوعا بر حسب طبیعت خود توانایی کسب فضیلت و پیشرفت به سوی کمال را دارند.