کارشناس ارشد روابط بین الملل
فرانسیسکو سوارز از ژزوییتهای ضدشاه
فرانسیسکو سوارز مهمترین نماینده فکری نظریه سیاسی ژزوییتها بود. وی گفت پاپ رهبر روحانی خانواده ملتهای مسیحی است؛ کلیسا نهادی ججهانی و آسمانی است؛ دولت خصلت ملی و محلی دارد ؛ ججامعه مدنی آفریده خخداوند نیست و انسانها بنا به حق ذاتی حکومت بر خود؛ آنرا آفریده اند حکومت بیان ضرور و نتیجه طبیعت اجتماعی انسان است. پادشاهی بهترین شکل حکومت است اما باید خیرعمومی را پیش برد و نباید با دریافتهای قانون طبیعی مغایر عمل کند و اگر فرمانروایی این دو محدودیت را در نظر داشته باشد ستمگر است و میتوان عزل کرد. کاتولیکها و کالوینیستها جدایی دولت و کلیسا را نمیخواستند؛ سوارز ظاهراا به استوار کردن برتری پاپ علاقه داشت اما نظریه او به نتیجه ای رسید که او و پیروانش بشدت با آن مخالف بودند؛ یعنی استقلال و جدایی قدرت غیردینی از قدرت روحانی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندیشه های ویلیام جیمز ( عملگرا )
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندیشه های سیاسی هارولد لاسول ( از مکتب شیکاگو )
مطلبی دیگر از این انتشارات
اندیشه های سیاسی گائنا موسکا ( تئوریهای کلاسیک نخبگان )