نظریه قانون طبیعی

گسترش ستایش فلسفه کلاسیک یونان و روم  توسعه خردگرایی در نتیجه باز بینی مکتب رواقی و رشد زیاد ععلوم طبیعی به جدایی سیاست از الاهیات انجامید. این تمایل در نوشته های متفکرین کالوینیست و ژزوئیست آشکار شد؛ ججدایی و آزادی فلسفه سیاسی از الاهیات نتیجه از بین رفتن اختلافات مذهبی و دادن جنبه غیر دینی به مسایل فلسفه سیاسی بود در این مورد هارولد لاسکی نوشت:حکومت طرز فکر و ایدئولوژی خود را به کلیسا تلقین میکرد و روحانیون را به صورت عواملی دراورد که در اجرای ممقصود او را یاری میکردند. پیشرفتهای جدید و رواج جهان بینی تازه با کووشش انسانهای والا انججام شدکه برخی از آنها تا پای مرگمانن گالیله و برخی دیگر با مرگ خود برونو این جهان بینی را نمایندگی کردند.