کراتس بنیانگذار مکتب کلبی

کلبی ها به فقیران و محرومان از حقوق سیاسی متوسل شدند؛ این نوع توسل ماهیت سیاسی نداشت بلکه تشویق میکرد از زندگی اجتماعی و سیاسی عقب بنشینند و چنان از لحاظ سیاسی خودکفا باشند که گرفتاریهای محیط تمدن؛ دیگر نتواند برآنها غلبه کند. سادگی کلید زندگی خوب است . چیزی بااهمیت است که فرد به تنهایی بتواند آنهارا بدست آورد. برده بودن هیچ اهمیتی ندارد و برده نباید از برده بپدن خود ناراحت وناراضی باشد. انسانها نیازهای خود را به حداقل برسانند.. انسان خردمند بافضیلت دستخوش بدیهای زندگی نخواهد شد.

آنتتیس تنس کلبی: آنتیس تنس یکی دیگر از کلبیان هست؛ فراخوان آنتیس تنس بازگشت به طبیعت بود. مرد عاقل نیاز به خانه؛ وطن؛ شهر یا قانون ندارد زیرا فضیلت او قانون اوست.

دیوگنس کلبی: دیوگنس خود را سگ( کلب ) نامید و مانن حیوانات زیست. نسبت به دست آوردهای تمدن بی تفاوت ماند؛ لیوانی را هم که داشت دور انداخت: به این همم نیازی نیست . دیوگنس هوادار ریاضت بود تا آزادی بدست آید. فضیلت در رهایی از آرزوهاست.