چرا برنامه نویس ها و شرکت ها تمایلی به کار اشتراکی و درصدی ندارند؟

به عنوان یک برنامه نویس، همیشه مشتریان زیادی پیشنهاد همکاری برای راه اندازی یک استارتاپ یا فروشگاه آنلاین می دهند که یا ایده از ایشون و کار از ما و یا تامین محصول با ایشون و باز هم کار از ما! اما معمولا نه من و نه برنامه نویس های دیگه و نه شرکت ها از این کار استقبال نمی کنند، در ادامه این مطلب میخوام چالش هایی که باعث جواب رد به این پیشنهاد میشه رو بگم.

چالش اول: ایده ها معمولا تکراری هستند!

معمولا افرادی که پیشنهاد همکاری میدن، تحقیقی برای اینکه آیا این ایده قبلا اجرا شده یا نه نکردن! قدرت رقبا رو بررسی نکردن و یه جورایی یهویی ایده ای به ذهنشون رسیده و سریع یک برنامه نویس یا شرکت برنامه نویسی پیدا میکنن تا از فردا کار رو استارت کنن! در حال حاضر برای خیلی از ایده ها بازار اشبا شده و حتی سرمایه گذاری روی اونها ریسک بزرگی محسوب میشه. بر فرض اینکه ایده خوب باشه و جای کار داشته باشه، بهتره قبل از ارائه پیشنهادتون، بررسی کنید که آیا این ایده پلن مالی سودآوری داره؟


"تست مامان" که خیلی هم معروف هست، پیشنهاد اول انجام به شماست و بعد از اون میتونید بصورت تخصصی تر فرصت ها و چالش های این بازار رو بررسی کنید. اندازه بازار رو تخمین بزنید که چقدر مشتری داره، چقدر از این مشتری ها در حال حاضر در دست رقیب ها هست و در صدد به دست آوردن چه مقدار از این مشتری ها هستید، با فرض اینکه که این مقدار مشتری را به دست آورده اید، حساب کنید که بعد از کسر هزینه های تبلیغات و مخارج جاری آیا سود خالص خوب و رضایت بخشی دارد؟ و حالا! حاضرید چه مقدار ازین سود خالص را با من برنامه نویس شریک شوید؟!


چالش دوم: زحمت کار و ریسک اصلی روی دوش ماست!

فرض بر اینکه شما یه تامین کننده اصلی دارای ژن هستید و یا یک ایده محشر در حد اسنپ دارید، اما یا پولی برای تبلیغات ندارید و یا نمیخواهید ریسک کنید، اما به ما پیشنهاد می دهید که یک طراحی سایت اختصاصی، تمیز، یوزر فرندلی، سریع و همه چی تموم و یک اپلیکیشن جذاب که کرش نکنه و هیچ خطایی نده طراحی کنیم و رمز موفقیت در همینه! اما نه، این رمز موفقیت یک استارتاپ نیست! فرض می کنیم ما چنین سایت و اپلیکیشنی با کلی امکانات طراحی کردیم، حالا مشتری ها کجا هستند تا خرید کنند و ما درصد خودمون رو بعد از ماه ها کار بگیریم؟!


مشتری ها باید این خدمات را بشناسن، به برند اعتماد کنن ، خدمات یا محصولی که دریافت میکنند، مناسب و به درد بخور باشه تا پولی بابت اون پرداخت کنند. پس بعد از اتمام پروژه وارد فاز فروش میشیم که اصل درآمد زایی از اینجا شروع میشه. اما شما وقتی پیشنهادتون رو ارائه میدین، اصلا پولی برای این مرحله در نظر نگرفتین! سئو،تبلیغات دیجیتال، تبلیغات تو شبکه های اجتماعی، تشکیل تیم فروش و پشتیبانی و .... همه هزینه داره و رایگان نیست!

بدون تبلیغات و یک تیم فروش کاربلد، هیچ محصولی به سود دهی نمیرسد! و از شما یک ایده خرج شده و از برنامه نویس ماه ها زمان که نه تنها درآمدی نداشته (چون روی ایده شما کار میکرده) بلکه پس اندازش هم تموم شده چون این مدت تامین هزینه هاش از اونجا بوده!

هزینه یک رپورتاژ آگهی تو یک سایت خوب حدود 1.5 میلیون تومن و تبلیغات و بنر گذاشتن تا 10 میلیون در ماه هزینه داره! اینفلوئنسر های خوب اینستاگرام بین 2 تا 20 میلیون پول میگیرن تا شما رو معرفی کنن! پس اگر قراره یک کسب و کار موفق بشه، همه بار روی دوش برنامه نویس نیست و لزوما نحوه طراحی سایت و اپلیکیشن عامل سقوط یا موفقیت نیست! پس قبل از پیشنهادتون به این موارد فکر کنید و قبل از پیدا کردن برنامه نویس، اگر خودتون بودجه ای نمیتونید یا نمیخواین بگذارید، لطفا سرمایه گذار پیدا کنید!


چالش سوم: زمان کم و امکانات زیاد!

بر فرض اینکه شما با ایده عالی و سرمایه هنگفتی پیش برنامه نویس اومدین، آیا شما به استارتاپ خود به چشم یک پروژه نگاه می کنید یا محصول؟ معمولا افراد دوس دارن کلی امکانات رو در زمان کمی به طرح اضافه کنن چون این امکانات خاص و هیجان انگیزن، این حرف تا حدودی درسته و یک استارتاپی که نمونه های مشابه زیاد داره، باید یک امکان جدید که واقعا نیاز کاربران هست رو بده تا مشتریان برند رقیب متمایل به استفاده از اون بشن! البته منظور امکاناتی هست که ارزش اینو داشته باشه کاربر از یک محصول به محصول دیگه ای مهاجرت کنه!

اگر فک میکنید که ایده شما یک بار طراحی و برنامه نویسی میشه، ایرادات و خطاها مشخص میشه و بعد برطرف میشه و بعد از اون فروش شروع میشه، در اشتباه هستین! استارتاپ شما برای سودآور بودن باید یک محصول همیشگی باشه، که بسته به سلیقه بازار و مشتری تغییر کنه، بعضی امکانات رو اضافه یا کم کنه و همواره در حال تطبیق با نیاز بازار و کاربران باشه. مثالی از این استارتاپ سایت همیار وردپرس هست، که ابتدا به معرفی امکانات وردپرس پرداخت اما کم کم پیشرفت کرد و الان ژاکت نمونه موفق ایرانی از سایت انوتو و باعث افتخار جامعه برنامه نویسی هست!

فعلا تا همینجا نوشتم، در صورتی که چالش های دیگه ای یادم اومد حتما پست بعدی رو میزارم تا بدونین اگر پیش یک برنامه نویس یا شرکت طراحی سایت رفتین، چرا از پیشنهاد شما استقبال نکردن!

و در نهایت من برنامه نویس شرکت تی مدیا هستم که خدمات طراحی سایت ، طراحی اپلیکیشن و برنامه نویسی اختصاصی انجام میدن و این مقاله رو به نیابت از تمام همکار های خودم در این شرکت و تمام برنامه نویس های ایرانی نوشتم، اگر جایی رو اشتباه گفتم یا شما به عنوان یک پیشنهاد دهنده چالش های خودتون رو دارید، لطفا در کامنت ها بگید.