I'm a Codetherapist, Full-time Startup lover, part-time Freelancer, Software Engineer, Web Application Developer, ex- IT Journalist
آنگاه که اسنپ همه چیز را تغییر داد - بخش پایانی
نیما و فرشته را سالها بود میشناختیم؛ یک زوج دوستداشتنی، شوخ، اهل سفرهای کوتاه آخر هفته و البته سختکوش. درست بخاطر دارم اسفند 87 بود که آنها باهم آشنا شدند؛ همان سالی که همه ما وارد کارشناسی شده بودیم و کمکم جمع اکیپمان به 10 ، 12 نفر رسید. حدود یک سال بعد باهم تصمیمی مهم گرفتند؛ آنها میخواستند برای ادامه و تحصیل و داشتن یک زندگی خوب به کشوری دیگر مهاجرت کنند. و حالا پس از 9 سال در مهمانی خداحافظی آنها جمع شده بودیم تا این چند ساعت مانده به پروازشان از تهران به مقصد ونکوور را جشن بگیریم.
تصمیم آنها سختیهای زیادی داشت؛ بخاطر شرایط سخت زندگی و خانوادگی، از دوران نوجوانی روی پای خودشان بودند و هزینههای زندگی را خودشان تامین میکردند. بنابراین پساندازی برای مهاجرت نداشتند. از طرفی هم نیما درگیر موضوع مهمی بود؛ بعد از دانشگاه نمیتوانست از ایران خارج شود و باید 2 سال از بهترین سالهای زندگیاش را به سربازی میرفت! بنابراین نیما و فرشته برنامهریزی دقیقی کردند که درس خودشان را 7 ترمه تمام کنند، نیما سریعا برای سربازی اقدام کنند و پس از تمام شدن آن، سال 93 از ایران خارج شوند. در این مدت هم با انجام کارهای پارهوقت، کارهای پروژهای برای خودشان پسانداز مهاجرت را جمع میکردند. در این چند سال اتفاقهای خوب و بد زیادی برایشان رخ داد؛ لحظاتی بود که تنها در عرض چند روز ارزش پساندازی که جمع کرده بودند نصف یا حتی یکچهارم شد. در نهایت برنامهریزیشان آنطور که میخواستند پیش نرفت و نیما مجبور شد بازهم ایران بماند، با گرفتن مدرک ارشد امتیاز گرفتن ویزا را افزایش دهد و همزمان با کار کردن به مبلغ موردنیازشان برسند. اما مشکل جدیدی پیشرو داشت: پیدا کردن کار پارهوقت که برای درس خواندنش مشکلساز نشود سخت بود. مدتی با کارهای فریلنسینگ گذشت اما بعد از یک ماه از اعلام نتایج قبولی کارشناسی ارشد، نیما به پیشنهاد یکی از بچهها، به عنوان راننده در اسنپ مشغول به کار شد.
بعد از 3 سال نیما و فرشته دیگر ارشدشان تمام شده بود، پس از انداز خوبی جمع کرده بودند و کارهای اقامتشان هم با موفقیت پیش رفته بود. چمدانهایشان کنار در بسته و آماده رفتن بود و این سمت ما در آشپزخانه و پذیرایی مشغول مهمانی خداحافظی بودیم؛ از خاطرات شادی و غمهایمان صحبت کردیم و در آخر تصمیم گرفتیم با آنها به فرودگاه برویم. اما بجز یکی از بچهها، هیچ کس ماشین نداشت؛ نیما و فرشته هم ماشینشان را فروخته بودند. دست به کار شدیم و تا فرودگاه امام 3 تا اسنپ گرفتیم.
این مروری بود سریع و کوتاه از این 9 سال دوستیمان با فرشته و نیما؛ و مقدمهای بود از تاثیر حضور اسنپ و تاکسیهای اینترنتی در زندگی خیلی از ما. در بخش اول یادداشتام تعدادی از تاثیرات استارتاپ اسنپ و دیگر رقبایش در ایران را با هم مرور کردیم (بخش اول یادداشت را بخوانید)؛ و حالا شما را در بخش دوم و پایانی این یادداشت همراهی میکنم. از طولانی بودن حجم یادداشت عذرخواهی میکنم و با ارسال نظراتتان من را خوشحال میکنید.
افزایش آگاهی و اعتماد مردم نسبت به استارتاپها
یکی از بزرگترین چالشهایی که اسنپ و دیگر تاکسیهای آنلاین با آن روبرو بودند و هنوز هم ادامه دارد، اعتمادسازی خود میان مردم بهخصوص در میان اکثریت اولیه (Early Majority) و اکثریت نهایی (Late Majority) است. چالشی که تیم مارکتینگ اسنپ با کمپینهای همزمان و 360 درجه از کانالهای آنلاین و آفلاین توانسته است به خوبی آن را رفع کند. حضور و رقابت دیگر تاکسیهای آنلاین نیز این افزایش اعتماد و آگاهی مردم را سرعت داده و نتیجه خوبی نهفقط برای خود این استارتاپها بلکه برای کل اکوسیستم استارتاپی به همراه داشته است. از طرفی ایرانیان بیشتری با اصطلاح استارتاپ آشنا شدهاند یا حداقل کلمه استارتاپ به گوششان خورده و با آن غریبه نیستند؛ و از طرف دیگر کاربران بیشتری به استارتاپهای کوچک و ناشناخته اعتماد کنند، حاضر شوند از آنها استفاده کنند.
بهطورکل حضور تاکسیهای آنلاین و حجم زیاد استفاده روزانه از آنها باعث شد دید مردم نسبت به استارتاپها افزایش پیدا کند و حتی گاها در اطراف خود میبینید که گروه Laggards که اکثرا افراد مسن هستند و با تکنولوژی اُخت نگرفتهاند، عباراتی نظیر «اسنپ بگیر» ، «آنلاین بخر» ، «از دیجیکالا بگیر» ، «از بازار دانلود کن» و... را برزبان بیاورند و شما را شگفتزده کنند.
افزایش آگاهی و آشنایی به واسطه مارکتینگ تاکسیهای آنلاین به قدری خوب بود که روی میزان شناخته شدن و کمتر هزینه کردن استارتاپهای دیگر، مثل الوپیک، برای سطوح مختلف مارکتینگ تاثیرگذار بود؛ به گونهای که مهدی نایبی مدیرعامل و همبنیانگذار الوپیک در مصاحبههای خود این گونه اعلام میکند:
حتی اگر ما زودتر این استارتاپ را شروع کرده بودیم باز هم نمیتوانستیم پیشرفتی که تجربه کردیم را بدست آوریم. در حقیقت به نوعی ما برای موفقیت روی موج اسنپ سوار شدیم. درابتدای کار، حتی ویزیتورهای ما برای معرفی الوپیک میگفتند: «با اسنپ آشنایی دارید؟» و در صورت مثبت بودن جواب میگفتند: «کار الوپیک مثل همان کار اسنپ است اما برای پیک موتوری». اسنپ فرهنگ استفاده از این خدمات را بهنوعی شروع کرده بود و اوایل لانچِ کارِ ما، این فرهنگ جا افتاده بود.
دانش و میزان استفاده از گوشی و اپلیکیشنها
باحضور تاکسیهای آنلاین، میزان تعامل ایرانیان با گوشیهای خود به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این موضوع را میتوان از دو جهت بررسی کرد: 1- مسافرین 2- رانندهها. اما قبل از موشکافی آنها اجازه دهید نگاهی بیاندازیم به نتیجه شگفتانگیز تحقیقاتی که خودروسازان در آمریکا انجام دادهاند: عطش نوجوانان برای گرفتن گواهینامه و رانندگی کردن به میزان قابل توجهی کاهش یافته است!
محققین در ریشهیابی این پدیده متوجه شدند نسلهای جدید ترجیح میدهند به جای رانندگی کردن و تمرکز کامل روی رانندگی، به کار کردن با گوشی موبایل، وقتگذرانی در شبکههای اجتماعی، پیام دادن، بازی کردن و... مشغول شوند. بنابراین بیشتر تمایل دارند از حمل و نقل عمومی یا تاکسیهای آنلاین استفاده کنند که بتوانند مدت زمان بیشتری به صورت آنلاین حضور داشته باشند. این روند کاهش علاقه به رانندگی در حال سرعت گرفتن است. به علاوه طی تحقیقات متعدد دیگر مشخص شده است بخاطر راحتی و به صرفه بودن تاکسیها آنلاین از جنبههای مختلف، کاربران علاقه بیشتری پیدا کردهاند که از ماشین شخصی فاصله بگیرند. درنهایت میتوان انتظار داشت مارکت تاکسیهای آنلاین به شکل فزایندهای افزایش یابد.
حال برگردیم سراغ موشکافی تاثیر تاکسیهای آنلاین به میزان استفاده از گوشیهای موبایل. مسافرین به دلیل فرصت و تمرکز بیشتری که بعنوان مسافر یک ماشین پیدا میکنند، در طول سفر خود گاها یا به طور مداوم مشغول کار با گوشی خود میشوند؛ که همین موضوع میتواند میانگین زمانی استفاده روزانهای از گوشی که یک کاربر تاکسیهای آنلاین دارد را تا چند دقیقه افزایش دهد.
در سوی دیگر رانندهها قرار دارند که اگر بخواهیم میزان فعالیتهایی که یک راننده با آن مشغول است را بررسی کنیم، در جایگاه اول «رانندگی کردن» قرار دارد؛ سپس و در جایگاه دوم «کار کردن با گوشی موبایل» فعالیتیست که یک راننده تاکسی اینترنتی را به خود اختصاص میدهد.؛ در این میان نیز کار با «اپلیکیشن مخصوص راننده تاکسی اینترنتی» و «اپلیکیشنهای مسیریابی» بیشترین تعاملات راننده را به خود اختصاص میدهند. نیاز و وابستگی کسب درآمد به واسطه کار کردن با اپلیکیشنهای تاکسی و مسیریابی باعث شد آن دسته از رانندگانی که نمیتوانستند با اسمارتفونها کار کنند، مجبور شوند دانش و توانایی خود را افزایش دهند؛ در نتیجه آن با دنیای اسمارتفونها و اپلیکیشنها آشنا شدند و طیف وسیعی از کارهای خود را دیگر با گوشی، اپلیکیشنها و به صورت آنلاین انجام دهند؛ از کار کردن با اپلیکیشنهای بانکی گرفته تا گرفتن خلافی خودرو، خرید آنلاین و... .
موج جدید افزایش سطح دانش کار کردن رانندهها با اسمارتفونها از آذر 1396 شروع شد؛ زمانیکه مسئولین ایران اقدام به فیلترینگ و حذف Waze کردند. به واسطه اینکه Waze بهترین و سریعترین مسیر را پیشنهاد میدهد، رانندگان میتوانند تعداد سفر بیشتری انجام دهند و در نتیجه درآمد بیشتری داشته باشند؛ بنابراین این اپلیکیشن مسیریابی برای رانندگان ابزاری بسیار مهم و حیاتی تلقی میشود. پس از فیلترینگ و دستور قضایی مبنی بر حذف اپلیکیشن ویز از گوشی رانندگان، آن دسته از افرادی که از دیگر راهحلهای موجود (مانند اپلیکیشن ایرانی دال یا Google Map) راضی نبودند دست به کار شده و به شیوههای مختلف روی آوردند؛ مثل «تغییر نام پکیج اپلیکیشن ویز» یا استفاده از «اسنپ سبز».
فرهنگ
همانطور که در ویکیپدیای فارسی در توصیف «فرهنگ» آمده است:
به عبارت ساده فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند ... ادوارد تایلور (۱۹۱۷–۱۸۳۲) فرهنگ را، مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه خویش فرامیگیرد تعریف میکند. فرهنگ به وسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله وراثت منتقل میشود.
فرهنگها دارای عناصر بسیارند که بطور آمیزه و نامیزه معنایی در جامعه شناورند و درست از میان خودآگاه و ناخودآگاه هوشیاری اجتماعی عبور میکند. مردم برای تغییر فرهنگ خود لازم است زحمت زیادی بکشند. زیرا فرهنگ خواهانِ مانایی است. در برابر فرهنگ، نافرهنگ است و عبارت است از آنچه جامعه با آن تعامل دارد ولی فرهنگ نیست.
تمامی فرهنگها، با حرکتی کند و تدریجی، تغییر میکنند و باعث تحولات عمیقتری در لایههای زیرین جامعه مانند ارزشها و عقاید میشوند. روانشناسی اجتماعی، تغییرات در فرهنگ را با توجه به رفتارهای جمعی و ویژگیهای شخصی افراد جامعه، به انگیزهها و عواملی چند، نسبت میدهد که به برخی از آنها، اشاره میشود:
1. نوجویی و نوآوری: تنوع طلبی، ابداع، کنجکاوی و تقلید از دیگران، از خصوصیات نوجویی فرهنگی بوده و در تغییرات فرهنگی، عامل مؤثری میباشد.
2. پذیرش اجتماعی: آنگاه که عنصری (به واسطه نوجویی یا ورود از فرهنگی دیگر)، در فرهنگ، داخل شود؛ پذیرش و قبول عامه، از عوامل تغییر فرهنگی ست.
3. طرد انتخابی: هنگامی که عنصر نو، به فرهنگی، وارد شد؛ پذیرش و مقبولیت عامه، باعث میشود که عناصری از فرهنگ، با عنوان نامتناسب، متروک شوند.
4. تلفیق و انطباق: گاهی، برای تلفیق، انطباق و ثبوت عنصر فرهنگی تازهای، یک نسل آدمی یا بیشتر، صرف میشود.
تاثیرات فرهنگی از مهمترین جنبههاییست که به واسطه حضور این استارتاپها شاهد آن هستیم. در راس این تغییرات فرهنگی، تغییر در تعامل مسافر و راننده قرار دارد. برای ما دفعات متعددی پیش آمده که در تاکسیها به دلایل مختلف به بحث و جدل با فرد مقابل مشغول شدهایم؛ چه به عنوان مسافر و چه به عنوان راننده. وجود سیستم امتیازدهی و ساختار پاداش و جزای تاکسیهای اینترنتی باعث شده که با دقت بیشتری با افراد مقابلمان رفتار کنیم. تعاملات ما جنس دیگری بگیرد و در مسیر سفر، تجربه خوب داشته باشیم. این ارتقاء رفتار را مدیون این استارتاپها هستیم و میتوان به عنوان نشانه خوب از آن یاد کنیم.
مهاجرت
از تاثیرات در سایه اما بسیار مهم حضور تاکسیهای آنلاین در ایران موضوع «مهاجرت» است. به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی و معیشتی در ایران، به خصوص در نقاط دورافتاده و محروم کشور، بسیاری از خانوادههای ایرانی در محل سکونت خود درآمد مناسبی ندارند. تعدادی زیادی از اهالی غرب و شمال غرب کشور در سالهای اخیر به دلایلی نظیر دیوارکشی بین مرز ایران و ترکیه، بسته شدن بازارچههای مرزی و نیز خشکسالیهای چند سال گذشته برای کسب درآمد راهی تهران شده اند.در این وضعیت ناگوار، ناگهان شرکتهایی فعالیت خود را آغاز میکنند که میتوان تنها با داشتن خودروی مناسب، دانش رانندگی خوب، یک گوشی هوشمند و توانایی کار کردن اولیه با آن، یک شغل خوب و با درآمد قابل قبول و متناسب با آن داشت. هر چقدر شهری بزرگتر باشد، اقبال داشتن درآمد بیشتر نیز بالاتر میرود و در نتیجه بسیاری از ایرانیهایی که میخواهند یک زندگی با حداقلهای رفاهی را داشته باشند، به منظور مشغول شدن به عنوان راننده در یکی از این تاکسیهای اینترنتی، به شهرهای بزرگتر به خصوص کلانشهر تهران مهاجرت میکنند؛ اگر خودروی مناسب ندارند، با هر سختی که شده، یک ماشین دستوپا میکنند و در شرکتها مشغول کار میشوند.
بیشتر این رانندگان بین ۲۰ تا ۴۰ سال سن داشته و دارای تحصیلاتی از سیکل تا لیسانس هستند. این افراد با مشکلات زیادی از قیبل اجاره خانه بالا در تهران، مسئله جای پارک در خیابانها، سرقت خودرو و لوازم آن روبرو هستند و این دلایل موجب شده تا این رانندگان به ماشین خوابی روی آوردهاند. بیشتر آنها معتقدند که اگر در شهرهای خود حداقل روزی ۷۰ هزار تومان درآمد داشته باشیم تا هزینه روزانه امرار معاش خانواده و مسائلی از جمله بیماری و هزینههای بالای درمانی را پوشش دهیم، امکان ندارد در چنین شرایطی زندگی کنیم.
دانش و تخصص من اجازه نمیدهد که در این موضوع نظری دهم و باید کارشناسان این حوزه، مانند جامعهشناسان و اقتصاددانان تاثیرات و تبعات این مهاجرت را بررسی کنند. اما بدون شک این اتفاق تاثیرات مثبت و منفی زیادی را به همراه دارد که اگر از همین حال به آنها توجهی نشود باید منتظر عواقب آن باشیم. برخی از این تاکسیهای آنلاین مثل اسنپ، به منظور جلوگیری از ورود رانندهها از شهرهای دیگر کشور، محدودیت شماره پلاک همان شهر را اعمال میکنند. در نگاه اول این راهحل روش مناسبی است، اما در زمان تعریف مساله و ارائه راهحل، حضور افرادی که میخواهند درآمد بیشتری داشته باشند و بخاطر آن دست به کارهای خلاقانه میزنند را فراموش کردهاند. برای مثال این افراد برای حضور و گرفتن پلاک شهر X ، آدرس خانه یکی از اقوام یا آشنایان خود را اعلام میکند و در نهایت با داشتن خودرویی با پلاک همان شهر مجوز ورود به تاکسی آنلاین را پیدا میکنند.
این موضوع وقتی بغرنجتر میشود که بخاطر مخفیکاری این افراد، دیگر نظارت و آمار دقیقی از آنها در دسترس نخواهد بود که بتوان برنامهریزی مناسبی برای آن انجام داد.
امنیت
امنیت در تاکسیها مبحثی است که چه در شکل سنتی آن و چه به شکل مدرن و آنلاین وجود دارد؛ و حتی غولهای این حوزه یعنی Uber و Lyft هم با امنیت دست و پنجه نرم میکنند. این مشکل امنیت محدود به مسافر نیست و حتی رانندهها هم مشکلات امنیتی را تجربه میکنند. در تاکسیهای آنلاین نیز گاها شاهد بودیم که اتفاقهایی رخ دهد؛ پس از این حادثه ناگوار در اواسط سال پیش، تغییرات خوبی در سازوکار احراز صلاحیت رانندگان رخ داد که علاوه پالایش صلاحیت رانندگان فعلی اسنپ، افراد جدیدی که میخواهند به عنوان راننده در اسنپ فعال شوند طی 48 تا 72 ساعت صلاحیت آنها توسط اسنپ و پلیس اماکن بررسی و اعلام میشود. به علاوه فرآیند جذب راننده در استارتاپهای این حوزه با بازنگری جدی روبرو شد تا جلوی چنین اتفاقات ناگواری گرفته شود.
حضور تاکسیهای آنلاین نهتنها امنیت را کاهش نداده است، بلکه باعث شد سطح جدیدی از آن را تجربه کنیم؛ به واسطه این استارتاپها مسافر با چند Tap کردن در این اپلیکیشنها، میتواند وضعیت سفر خود را با آشنایان خود به اشتراک بگذارد و به صورت Live تحت نظارت باشد. تا همین چند سال پیش این ویژگی و سطح امنیت را در شکل سنتی تاکسی و آژانس نداشتیم و افراد با ترس و نگرانی مداوم نگران حال عزیزانش تا رسیدن به مقصد و خبردادن آنها میشدند.
اسنپ اِفکت
به احتمال زیاد برای شما هم پیش آمده در زمان خاصی که خواستید اسنپ بگیرید، نهتنها سرویس اسنپ قطع بوده، بلکه تپسی و کارپینو هم دچار اختلال بودند. این اختلال همزمان تاحدی بوده که بسیاری به این فکر فرو میروند که: «مگر میشود همزمان قطع شوند؟! حتما روی یک سرور قرار دارند یا حتما همشون مال یه شرکته»
اما واقعیت چیز دیگریست؛ طبق آمار رسمی و غیررسمی که منتشر میشود، بیش از 80% درصد مارکت تاکسیهای آنلاین در دست اسنپ قرار دارد. حال تصور کنید که سرورهای اسنپ به هر دلیلی ناگهان دچار اختلال شوند؛ سیل عظیمی از مردم که تاکسی میخواهند، وقتی متوجه اختلال در اسنپ میشوند، به سراغ اپلیکیشنهای رقیب او یعنی تپسی و کارپینو میروند. این استارتاپها هم که انتظار این حجم از ریکوئست را ندارند، دچار اختلال میشوند؛ و شاهد اسنپ افکت (Snapp Effect) میشویم. البته ناگفته نماند در حال حاضر به دلیل رشد خوب و بهبود زیرساختهای تپسی و کارپینو، این مشکل کمتر پیش میآید.
در زمان نوشتن این مقاله و در هفتههای اخیر شاهد نوع جدیدی از اسنپ افکت هستیم که منجر به «تغییر قیمت» میشود. درواقع وضعیتِ اسنپ به عنوان بازیگر اصلی تاکسیهای آنلاین ایران روی قیمتهای سایر استارتاپها تاثیر میگذارد. برای مثال چند هفته پیش که اسنپ طی دو سه روز دچار اختلالهای مقطعی بود، بهنظر میرسید تپسی قیمتهای خود را تاحدودی افزایش داد. یا به عنوان نمونهای دیگر میتوان به جنگ قیمتی اسنپ و تپسی در ماه اخیر اشاره کنیم که با اعتراض دوباره رانندهها همراه بود.
اشتغال
بیشک یکی از پررنگترین رخدادهایی که به واسطه حضور اسنپ و سایر تاکسیهای آنلاین ایجاد شده، بحث «اشتغال» است. تاثیر تاکسیهای آنلاین بر اشتغال ذاتا موضوعی پیچیدهایست؛ در عین حال که بهدلیل حضور تاکسیهای آنلاین، درآمد بسیاری از افراد کاهش پیدا کرد و حتی عدهای از شغل رانندگی برای شرکتها و آژانسها استعفا دادهاند یا اخراج شدند، اما همان اسنپ و سایر استارتاپهای این حوزه صدها هزار شغل ایجاد کردند. میتوان گفت حدود 1 میلیون فرد توسط آنها به طور مستقیم مشفول به کار شده است که حدود 40% آن فعال محسوب میشوند؛ این میزان اشتغالزایی در کشور ما که طبق آمار رسمی بین 3 تا 4 میلیون بیکار دارد جای تامل دارد. بخش بزرگی از این تعداد افراد شاغل را رانندهها تشکیل میدهند. از حدود 400 هزار راننده فعال در تاکسیهای آنلاین عدهای به شکل کار تمام وقت در آن مشغول هستند و عدهای دیگر، پارهوقت یا شغل دوم. خب، مشغول بودن در این شغل مزایای خودش را دارد؛ از «رئیس خود بودن» گرفته تا «محدود به بازه زمانی نبودن». کدام پدر و مادری را میشناسید که دوست نداشته باشد با خانواده خود زمان بیشتری را بگذارند؟ یا اطرافمان پر از آشنایانی که به خاطر شغل با ساعت زمانی مشخص، خیلی از لحظاتی را میتوانستند از آن لذت ببرند را از دست دادهاند. خوب بخاطر دارم روزی را یکی از دوستانم بخاطر فشار کاری زیادی که از سمت مدیرانش داشت، لحظه تولد تنها دخترش و فرصت در کنار خانواده بودن را از دست داده بود. یا دوست دیگرم که با داشتن استعداد و سابقه فعالیت درخشان، اما بخاطر دوران مقدس (!) سربازیاش نمیتواند به سر کار مناسبی برود؛ بنابراین او تصمیم دارد با پساندازی که دارد خودرویی مناسب را خریداری کند و پس از ساعت اشتغالش در پادگان، در اسنپ مشغول به کار شود.
زیر چتر اشتغالزایی تاکسیهای آنلاین که پرچمدارش اسنپ است، سه رخداد مهم دیگر اتفاق افتاده است: 1- اشتغالزایی برای توانیابان گرامی 2- اشتغالزایی برای بانوان گرامی 3- و اشتغالزایی برای جانبازان، ایثارگران، آزادگان و خانواده شهدای عزیز.
طبق آماری که اسنپ در 3 اردیبهشت و در آستانه جشن تولدش منتشر کرده است، بیش از 2500 نفر از رانندگان فعال این استارتاپ را هممیهنان توانیاب تشکیل میدهند. همانطور که میدانید سهم 11% از جمعیت ایران را این گروه از عزیزان تشکیل میدهند؛ یعنی حدود 9 میلیون ایرانی.
طبق آمار رسمی اعلام شده، درصد بانوان مشغول به کار از حدود 4 میلیون نفر در سال 1384 به 3 میلیون و 400 هزار نفر در 1394 کاهش پیدا کرده است که آمار نگرانکنندهای محسوب میشود. اما طی یک سال، این روند روبهکاهش با رشد 1.6 درصدی مواجه شد و در سال 1395 به حدود 3 میلیون و 900 هزار نفر رسیده است. آماری از بانوان شاغل در سال 96 پیدا نکردم؛ اما اگر به 3 هزار راننده فعال و بیش از 300 کارمند بانوی مشغول در اسنپ را در نظر بگیریم، به سهمی حدود 1% از این اشتغالزایی فقط مختص این استارتاپ میرسیم. مطمئنا دیگر استارتاپهای حوزه تاکسیهای آنلاین نیز به نسبت سهمی در اشتغالزایی بانوان دارند.
بیزینسهایی در دل ماشینهای اسنپ
آن شب خسته از کار مثل همیشه از اسنپ درخواست ماشین دادم؛ سوار که شدم کاغذی که روی داشبورد چسبانده شده بود نظرم را جلب کرد: «برنج درجه 1 طارم کشت اول موجود است». بلافاصله یاد خبری افتادم که ماهها پیش در فوربس خوانده بودم: «راننده فیلیپینی از فروش جواهرات در داخل خودرویش، بیش از 250 هزار دلار درآمد کسب کرده بود».
در همین راستا دوست خوبم علی آجودانیان نظریه جالبی دارد. او معتقد است که استارتاپهایی که جنس پلتفرمی دارند، درست همانند اسنپ و اوبر، یک ویژگی ذاتی دارند؛ اینکه افراد با خلاقیتشان میتوانند راههای جدید درآمدزایی پیدا کنند.
این راننده اسنپ هم راهی جدید برای افزایش درآمد خود از طریق رانندگی در اسنپ پیدا کرده بود؛ اما حدس میزنم دیر یا زود او به مشکل بر بخورد زیرا اسنپ در ماده 3 بند 13 شرایط و قوانین صراحتا به این موضوع اشاره کرده است:
اینکه اسنپ با وجود آنکه خود را واسطی بین مسافرین و رانندهها میداند اما چنین قانونی را به عنوان شرایط استفاده قرار میدهد، تا چه حد الزامآور، محدودکننده است و حقوق مصرفکنندگان را نقض نمیکند کاملا بحث حقوقی بوده و از حوزه تخصص من خارج است. با ابن وجود میتوان انتظار داشت که اسنپ و دیگر استارتاپهای درخواست ماشین، این پتانسیل را دارند که از دل آنها بیزینسها و حتی استارتاپهای جدیدی پدید بیاید.
سندیکا برای رانندگان تاکسیهای آنلاین
ورود اسنپ (تاکسییاب سابق) به ایران باعث شد که شغل جدیدی تعریف شود تحت عنوان راننده تاکسی آنلاین. طبیعتا به وجود آوردن یک شغل جدید تعاریف و ویژگیهای مخصوص به خود دارد. برای نحوه ارتباط با کارفرما، شکل بیمه و... . در این میان ماههاست که بسیاری از رانندگان این سرویسها از وضعیت خود ناراضی هستند و درخواست دارند که یک صنف برای آنها تشکیل شود تا رابطی باشد بین همه رانندگان و شرکتهای این حوزه. رانندگان این استارتاپها درواقع به سندیکا نیاز دارند. در این خصوص پیشنهاد میکنم تحلیل و پست خوبی را که جادی عزیز نوشته است را مطالعه کنید.
سخن پایانی
در این یادداشت تنها بخشی از تاثیرات استارتاپهای این حوزه را بررسی کردیم؛ بدون شک حجم این تاثیرات بسیار بیشتر است و حتی میتوان استارتاپهای حوزههای دیگر را به همین شکل تحلیل کرد. اما بدون شک همه استارتاپها یک تاثیر مشترک، مهم و مثبت برای ما و ایران داشتهاند: با تغییراتی که درزندگی همه ایرانیها ایجاد کردهاند، زندگی ما را وارد سطح جدید، بالاتر و پیشرفتهتری کردهاند. برآورد تاثیرات مثبت و منفی آنها در جهت مثبت قرار دارد.
پ.ن:
- بخش اول این یادداشت را میتوانید در این آدرس مطالعه کنید.
- نسخه صوتی این یادداشت با صدای خوب وحید عالم عزیز تهیه شده است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشتهای من از دورههای IxDF - قسمت اول: مقدمه
مطلبی دیگر از این انتشارات
8 قدم ساده برای کاریابی سریع و آنلاین!
مطلبی دیگر از این انتشارات
چطوری با دعوتنامه خواهرم ویزا سوئد گرفتم؟