طراح بینالمللی وبسایت و مشاور کسب و کارهای آنلاین هستم. برای فارسی زبانان چهارده کشور دنیا کار طراحی وب و مشاوره انجام دادهام. در ویرگول، هم مطالب مربوط به کار و هم مطالب شخصی مینویسم.
آیا پشیمان نیستی که از دبی برگشتی؟
در این حدود شش هفت سال که به ایران برگشتهام همواره به شکلهای گوناگون به پرسش بالا جواب دادهام. « … مگه اونجا برای زندگی خوب نبود؟ خوب پول درنمیآوردی؟ چی شد برگشتی؟ نمیخواهی دوباره از ایران بری؟ پشیمان نیستی که از دبی برگشتی …»
پاسخ بسیار خلاصهای که میتوانم بدهم و بعدها شاید بیشتر به آن بپردازم این است که خیر پشیمان نیستم! پانزده سال پیش که کار دارای بیمه و مزایا و بهاصطلاح آبباریکهی کارمندی خودم را در تهران رها کردم و با تنها ده هزار درهم پسانداز آن زمان (دو میلیون و چهارصد هزار تومان) به دنبال آیندهای مبهم از ایران به دبی رفتم که در یک مرکز آموزشی کار کنم، به این فکر نکردم که خلاف جریانهای رایج دارم حرکت میکنم.
شش سال پیش هم که من و همسرم درآمد بسیار مناسب کارمندی در دبی داشتیم به ایران (و نه تهران) برگشتیم و تمام دوستان بهاتفاق نظر دادند که کار اشتباهی میکنید نخواستیم در شرایطی که دیگر برایمان جذابیت نداشت باقی بمانیم.
?
اکنون که مطالعات زیادی در زمینهی رشد شخصی داشتهام، میدانم هر انسانی یک ناحیهی امن دارد که به آن عادت میکند و برای ماندن در آن ناحیه، صدها عذر و بهانه میآورد. اگر میخواهی رشد و پیشرفت کنی، باید جرات کنی و از ناحیهی امن خود خارج شوی. جهان به این جرات پاداش میدهد. موفقیت و رشدکردن هزینه دارد. باید هزینهی آن را بپردازی.
آن کار کارمندی تهران ناحیهی امن بود، آن زندگی کمدغدغهی تکراری سالهای آخر در دبی، ناحیهی امن بود … به ایران که برگشتیم مجبور شدم دهها و صدها تجربهی جدید بیاموزم. تجاربی که امکان نداشت در آن زندگی راحت دبی به دست بیاورم. به خاطر این که مجبور شدم روی پای خود بایستم و عافیتطلبی کارمندی را رها کنم، ساعتها آموزش دیدم، روی خودم و باورهایم کار کردم، روزهای سختی را سپری کردم، مهارتهای بسیار زیادی فرا گرفتم که به عنوان یک کارمند امکان نداشت انگیزه داشته باشم وقتی برایشان بگذارم. در مسیر پرچالشی قرار گرفتم که هرروز باعث رشد بیشتر من می شود.
وقتی خودم را با آن آدم عافیتطلب ششسال پیش مقایسه میکنم فقط میتوانم شکرگزار خداوند باشم. مسیر رشد البته، انتهایی هم ندارد. هرروز مشغول پیمودن آن هستم و هرروز به چالشهای جدیدی برخورد میکنم.
خیر، من از بازگشت به کشورم پشیمان نیستم و معتقدم در همین شرایط فعلی، میتوان کارهای سازندهی فراوانی انجام داد. از آن افرادی هم نیستم که تا کوچکترین سختی میبینند میگویند «اینجا که دیگر جای زندگی نیست. من لیاقتم بیش از این است!» خدای ناکرده کوچکترین توهینی به ایرانیان مهاجر هم نمیکنم. هرکسی آزاد است به شکلی که میخواهد برای آیندهی خودش برنامهریزی کند و امیدوارم تمام مهاجران هم به آرزوهای خود برسند.
اما من تا جایی که بتوانم در همین کشور و با همین شرایط، سعی میکنم خودم را بهتر بسازم که اگر خودم رشد کنم، مطمئنم به رشد دیگران هم کمک خواهم کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مذاکره بعد از ۳ نوامبر
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپلای برای مقطع دکتری در اروپا
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاثیر نوشتن مقاله برای اپلای در تحصیلات تکمیلی