خاطرات و مشاهدات زندگی ام در سوئد را اینجا می نویسم، برای خودم و همه ی کسانی که از خواندن و نوشتن و دانستن، لذت می برند.
از ونیز به میلان ایتالیا
صبح چهارشنبه ۲۷ تیر، نهمین روز سفر، یک روز آفتابی و خیلی گرم بود. ما در یک کمپ جنگلی نزدیک ونیز، مشرف به سواحل دریای مدیترانه، مستقر بودیم. زمین کمپ، خاکی و پر از مورچه بود. با اینکه، تازه شب قبلش رسیده بودیم، این تنها کمپی بود که بیشتر از این دوست نداشتم توش بمونیم؛ و ترجیح میدادم که زودتر بریم.
لباسها رو شستیم، صبحانه خوردیم و چادر و وسایل رو جمع کردیم.
با ماشین به یکی از پارکینگ های کمپ که نزدیک ساحل بود رفتیم، کمپش خیلی بزرگ بود و انگار سر و ته نداشت! ماشین رو پارک کردیم، و بعد از کلی پیاده روی زیر آفتاب، تونستیم یک ساحل دنج پیدا کنیم. ساحل های اصلی هم دیده میشد و از همون فاصله کاملا مشخص بود که خیلی شلوغه و جای ما نیست!
آب دریای مدیترانه تقریبا خنک و خیلی خیلی شور بود. کلی هم صدف زنده و خرچنگ و موجودات دریایی دیگه داشت. تا مسافت خیلی زیادی، عمق دریا کم بود و بچه ها به راحتی می تونستند توی آب باشند و بازی کنند.
چند ساعتی توی ساحل بودیم، دیگه حدود ساعت سه ظهر بود که از کمپ، به طرف میلان حرکت کردیم.
جاده های ایتالیا، خیلی شلوغ بود. مخصوصا تریلی های بزرگ و ماشین های ترانزیت خیلی توی جاده بود. و کیفیت جاده ها و همینطور رعایت قوانین رانندگی در حد متوسط و پایین تر از سوئد بود.
نزدیک غروب، به نزدیکی میلان ایتالیا رسیدیم. طبق معمول به بهترین کمپی که پیدا کرده بودیم رفتیم. کمپش چهار ستاره بود؛ امتیاز بالا و البته ظاهر قشنگی داشت. اما قیمت یک شب اقامت ۶۰ یورو بود، دو برابر قیمت متوسطی که کمپ های قبل داشتند.(هزینه هر شب اقامت توی کمپ ها ۲۵ تا ۳۵ یورو بود.) در کل میشه گفت، هزینه زندگی و سفر توی ایتالیا بیشتر از کشورهای دیگه بود. یه جورایی لوکس تر هم بود البته ولی امکانات و رفاه زندگی کمتر بود.
به کمپ بعدی رسیدیم، ارزونتر ( ۴۰ یورو) و خلوت تر بود. مخصوصا قسمت انتهایی کمپ که ما مستقر شدیم کاملا خصوصی و دنج بود.
البته این کمپ هم دستمال و مایع نداشت. و برای استفاده از اب گرم هزینه جدا باید پرداخت میکردیم. به این صورت که آب گرم قطع بود و توی حمام یا محل تعویض و شستشوی بچه یا روشویی و ظرفشویی دستگاهی نصب بود که کلیدت رو در اون میگذاشتی و آب گرم وصل میشد و زمان و مقدار مصرف آب در کلید ثبت میشد و موقع خروج از کمپ، هزینه آب گرم مصرفی رو باید پرداخت میکردی!
اما همه چیز خیلی تمیز و مرتب بود.
هیچ جا هیچ آشغال یا کثیفی دیده نمیشد و بر خلاف کمپ قبلی محل چادر مون منطقه ای وسیع و پوشیده از چمن بود. با درختای بزرگ و قشنگی که بهشون تاب بسته بودند و میشد روشون دراز بکشی، تاب بخوری و به آسمون نگاه کنی! هوا هم خنکتر شده بود ولی اصلا سرد نبود. فقط لایه زیری چادر رو برپا کردیم. شام ماکارونی خوردیم با دست پخت همسر جان! شب آروم و قشنگی بود و صبح پنجشنبه بیست و هشت تیر به سمت میلان ایتالیا که حدودا یک ساعت از اون کمپ فاصله داشت حرکت کردیم.
✍ عاطفه
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان مهاجرت تحصیلی من به دانشگاه کویینز کانادا (بخش دوم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهارت چیست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
با هزینههای زندگی در آلمان آشنا شوید