اپلای برای مقطع دکتری در اروپا
سلام. من امیر محمد کریمی هستم و در این پست قصد دارم چیزهایی که از تجربهی اپلای امسالم برای مقطع دکتری یاد گرفتم رو به اشتراک بذارم.
محتوای این پست به این صورت خواهد بود که در ابتدا یک معرفی کوتاه از خودم میکنم و با توجه به اینکه هدف اصلی من اروپا بوده (و اطلاعات نسبتا زیادی برای اپلای برای کشورهای کانادا و آمریکا وجود داره)، بیشتر دربارهی اپلای در مقطع دکتری در اروپا صحبت خواهم کرد و اطلاعاتی که دارم رو بیان میکنم. در نهایت، تجربههای مصاحبههایی که داشتم و نکات مهمشون رو بیان میکنم. امیدوارم که این پست براتون مفید باشه.
همچنین، با توجه به اینکه محتوای خیلی زیادی دربارهی نحوهی آماده کردن رزومه و نوشتن کاور لتر و SOP و به طور کلی آماده کردن داکیومنتهای مورد نیاز برای اپلای در اینترنت و بین دانشجوها وجود داره و احتمالا شما قبل از خوندن این متن باهاشون آشنایین، از تکرار اونها خودداری میکنم.
قبل از شروع، لازمه مجددا بگم که من برای مقطع دکتری اپلای کردم و لازمهی تقریبا تمام اپلیکیشنهام، تحصیل یا فارغالتحصیلی در مقطع ارشد بوده. لذا اگه مشغول به تحصیل یا فارغالتحصیل مقطع کارشناسی هستید، احتمالا این پست الان به دردتون نخواهد خورد.
معرفی کوتاه
من دانشجوی ترم ۶ هوش مصنوعی دانشگاه تهران با معدل ۱۸.۱۷ و دانشجوی فارغالتحصیل ورودی ۹۴ مهندسی کامپیوتر (نرمافزار) همین دانشگاه با معدل ۱۸.۵ هستم. در زمان اپلایم (شهریور تا دی ۱۴۰۰) من دو مقالهی چاپشده در دو ژورنال معتبر حوزهی Operations Research داشتم (البته در هر دو اسم آخر هستم :)) و یک مقالهی در دست بررسی نیز در یکی از اون ژورنالها در همین حوزه داشتم (تاپیک هر ۳ مقاله در حوزهی مشترک بین ماشین لرنینگ و OR هست). در آزمون تافل نمرهی ۱۰۸ گرفتم (ریدینگ: ۳۰، لیسنینگ: ۲۷، اسپیکینگ: ۲۳ و رایتینگ: ۲۸) و GRE هم ۳ سال قبل داده بودم (وربال: ۱۴۴، کوانت: ۱۶۶ و رایتینگ: ۴). تز ارشدم هم در حوزهی رمزارزها و تحلیل دادههای اونهاست و در زمان اپلایم در حال انجام بود.
اپلای برای مقطع دکتری در اروپا
۱. مقدمه
برای اپلای در مقطع دکتری در اروپا، دو حالت اصلی وجود داره: اپلای برای پوزیشن و اپلای برای دانشگاه.
حالت اول معمولا به این صورته که یک استاد، یک پروژهی مشخص رو از یک نهاد صنعتی/پژوهشی دریافت میکنه (یا یک پروژه تعریف میکنه و با ارسال پروپوزال، درخواست دریافت فاند برای اون پروژه میکنه. در هر دو حالت، فاند شما توسط گرنت استاد و نه دانشگاه تامین میشه) و برای انجام اون پروژه، نیاز به دانشجوی دکتری یا پستداک داره و بعد، یک آگهی داخل سایت دانشگاه قرار میده (به همراه توضیحات پروژه، زمان شروع اون، مدت زمان و ددلاین اپلای، مقدار فاند و ...) و دانشجوها برای اون پوزیشن اپلای میکنن. در نهایت، با تصمیم استاد دانشجو(ها)ی مورد نظر برای پوزیشن انتخاب میشن.
در حالت دوم (که مشابه کانادا و آمریکاست) تعدادی پوزیشن از طرف دانشگاه یا دپارتمان برای یک حوزهی نسبتا کلی (مثلا علوم کامپیوتر، آمار و ...) باز میشه و دانشجوها برای این پوزیشنها اپلای میکنن و در نهایت بر اساس انتخاب کمیتهی مربوط به اون پوزیشنها، تعدادی دانشجو انتخاب میشن.
تفاوت اصلی این دو حالت در اینه که انتخاب کاندیداهای مورد نظر تو حالت اول مستقیما توسط استاد انجام میشه ولی تو حالت دوم ممکنه کمیتهای وجود داشته باشه (یا حتی یک دپارتمان از دانشگاه نیز مدارک اپلای دانشجوها رو بررسی کنن) و بر اساس نظرات اونها، تصمیمگیری انجام بشه. همچنین، یه تفاوت دیگه بینشون اینه که برای حالت اول معمولا هیچ ددلاین و زمان مشخصی وجود نداره و یه استاد میتونه در هر زمانی از سال یه آگهی برای یه پوزیشن رو پابلیش کنه اما در حالت دوم معمولا یک زمان مشخص از سال وجود داره که پرتال دانشگاه برای اپلای دانشجوها باز میشه (البته معمولا تعداد پوزیشنهای حالت اول در زمانهای روتین برای اپلای نسبت به بقیهی زمانها بیشتره).
همچنین، در اکثر دانشگاههای اروپا، معمولا حالت اول برقراره و تعدادی پوزیشن در بازههای زمانی مختلف توسط اساتید یا آزمایشگاههاشون پابلیش میشه و دانشجوها براشون اپلای میکنن.
یه نکتهی مهم دیگه اینه که اپلای برای تقریبا همهی پوزیشنهای اروپا اپلیکیشن فی نداره.
و نکتهی آخر در این بخش اینه که تقریبا تو اکثر کشورهای اروپا، دانشجوی دکتری و پستداک به عنوان کارمند دانشگاه و ریسرچر به حساب میاد و استخدام دانشگاه میشه (بر خلاف دانشجوی ارشد). اولین و مهمترین مزیتش اینه که زمان تحصیلتون در مقطع دکتری جزو سالهای مورد نیاز برای موندن توی اون کشور برای دریافت PR و پاسپورت حساب میشه. دومین مزیت، اینه که تقریبا تمامی پوزیشنهای دکتری فاند دارن و مقدارشون قابل توجهه و میتونین تنها یا با پارتنرتون زندگی نسبتا راحتی داشته باشین. البته بستگی به هزینههای شهر، نحوهی زندگیتون و ... داره اما در حالت کلی این قضیه برقراره.
۲. پیدا کردن پوزیشنها و اپلای برای اونها
قدم اول برای اپلای در مقطع دکتری در اروپا، پیدا کردن پوزیشن مورد علاقهتونه. معمولا دانشگاههای اروپا توی سایتشون یه بخش به اسم Vacancies یا Jobs دارن که اونجا پوزیشنهای مختلف کاری/تحصیلی رو قرار میدن. همچنین، یک سری سایت و ربات هستن که از همین بخش سایتهای دانشگاهها پوزیشنها رو جمعآوری میکنن و میتونین داخلشون با پارامترهای مختلفی سرچ کنید. طبق تجربهی من پوزیشنهای خیلی کمی پیدا میشن که این سایتها نتونن پیداشون کنن. مثلا من حدود ۳ ماه این سایتها رو به همراه سایت چند دانشگاه از هر کشور چک میکردم و کلا ۳ پوزیشن بودن که توی این سایتا نیومدن اما تو سایت دانشگاهها قرار داشتن. لذا میشه با دقت خوبی فقط از این سایتها استفاده کرد. یه تعداد از معروفترین سایتها تو این زمینه این سایتها هستن (همونطور که گفتم من علاوه بر این سایتها، سایت خیلی از دانشگاهها رو هم چک میکردم اما تعدادشون زیاده و اینجا نمیارمشون):
میتونین داخل این سایتها سابسکرایب کنید تا سرچی که در اونا بر اساس حوزه و مقطع و ... کردید، هر چند روز یک بار براتون ایمیل بشه یا هر چند روز یک بار اونا رو دستی چک کنید.
۳. مدارک و نکات لازم برای اپلای برای پوزیشنها
حالا کافیه که برای پوزیشن مورد نظرتون اپلای کنین. معمولا مدارک زیر رو برای اپلای برای پوزیشنها نیاز دارین:
- رزومه
- کاور لتر/موتیویشن لتر
- مدارک تحصیلی مربوط به مقطع ارشد و مقطع لیسانستون. معمولا کارنامه رسمی دو مقطعتون کافی خواهد بود اما بعضی از دانشگاهها نیاز به مدرک لیسانستون دارن. همچنین، بعضی از دانشگاهها مدرکی ازتون میخوان که نشون بده تا قبل از زمان شروع اون پوزیشن، تحصیل ارشدتون به اتمام میرسه.
- مدرک زبان. یه نکتهی مثبت اروپا اینه که خیلی از دانشگاهها نیاز ندارن که به طور رسمی براشون مدرک زبانتون رو بفرستین و آپلود پیدیاف نتیجهی مدرک زبانتون (لااقل برای بررسی اپلیکیشن) کافی خواهد بود.
- نمونهی رایتینگ یا پابلیکیشن یا درفت تز ارشدتون. بعضی دانشگاهها به ابسترکت تزتون هم بسنده میکنن اما بعضیها ازتون مثلا ۱۰-۱۵ صفحه متن تکنیکال میخوان.
- توصیهنامه. معمولا بین ۱ تا ۳ رفرنس نیاز دارید و بعضی از دانشگاهها ازتون میخوان که فایل توصیهنامه رو خودتون آپلود کنید اما اکثر دانشگاهها ازتون ایمیل و اطلاعات رفرنسها رو میگیرن و بعدا باهاشون تماس میگیرن. یه نکتهی مثبت دیگه اینه که تو خیلی از این پوزیشنها بر خلاف دانشگاههای آمریکا و کانادا، در لحظهی اپلای لازم نیست رفرنستون چیزی براتون پر کنه و اگر از فیلتر اول انتخاب کاندیدا گذشتید و شورتلیست شدید، با رفرنسهاتون ارتباط میگیرن و دربارهی شما ازشون میپرسن.
یه نکتهی دیگه این که معمولا پوزیشنها یا زمان شروع مشخصی دارن یا در آگهی اعلام شده که بر اساس توافق، زمان شروع رو ست میکنن و در مصاحبهی اول یا در اپلیکیشن ازتون میپرسن که زمان ایدهآل شروعتون کی خواهد بود.
نکتهی آخر اینه که پوزیشنا از نظر ددلاین ۲ حالت دارن. یا ددلاین مشخصی دارن یا تا وقتی که کاندیدای مورد نظر برای این پوزیشن انتخاب بشه، پوزیشن باز خواهد بود و بعد از انتخاب کاندیدا، پوزیشن بسته میشه. همچنین، از نظر نحوهی بررسی هم چند حالت دارن و رایجترینشون اینه که از زمان قرار دادن آگهی، هر چند روز یک بار اپلیکیشنها رو بررسی میکنن. یه حالت دیگه اینه که به طور مستقیم ذکر میکنن که بعد از ددلاین شروع به بررسی میکنن. در هر حالت، توصیهی من اینه که در سریعترین زمان ممکن برای پوزیشن اپلای کنید. همونطور که قبلتر گفتم، تمام فرآیند انتخاب کاندیدا معمولا توسط استاد انجام میشه و در نتیجه، خیلی سلیقهایه. مثلا ممکنه یک استاد کاندیدای مورد نظرش رو قبل از ددلاین پیدا کنه و اپلیکیشنهای دیگه رو اصلا بررسی نکنه. یا حتی در آگهی نوشته باشه که بعد از ددلاین شروع به بررسی میکنن اما قبل از ددلاین این کار رو شروع کنن. در هر صورت، امنترین راه برای شما اینه که زودتر برای اون پوزیشن اپلای کنید.
۴. نکات باقیمانده
در نهایت در این بخش چند نکتهی کلی باقی مونده که بیشتر نظرات شخصی منه و ممکنه در شرایط مختلف و برای شما درست نباشه اما شاید کمککننده باشه. برای همین در ادامه اونها رو بیان میکنم.
۱. شاید حدود ۵۰ درصد اپلای و انتخاب شدن، وابسته به شانس باشه. البته واقعا شانسی و رندوم نیست و مسئله اینه که به عوامل و ویژگیهای زیاد و متنوعی بستگی داره که خیلیاشون برای ما قابل مشاهده و تخمین نیستن و یا توسط ما قابل تغییر یا تعیین نیستن. لذا همهی اونها رو با هم به عنوان شانس در نظر میگیریم. نمونهای از تاثیر این عوامل رو من امسال تجربه کردم و برای یه پوزیشن کاملا همسو با ۲ مقالهای که داشتم در دانشگاه Trier آلمان (که رنک نسبتا بالایی نداره) اپلای کردم و بدون هیچ مصاحبهای ریجکت شدم در حالی که برای پوزیشن مشابهی در دانشگاه Delft اکسپت شدم :)
خلاصه، نکتهی مهم به نظرم اینه که تاثیر این عوامل رو در نظر بگیرید و اصلا از ریجکت شدن ناامید نشید.
۲. نکتهی دوم، هزینهی اپلای برای پوزیشنهای اروپاست. همونطور که قبلتر گفتم، اکثر پوزیشنهای اروپا اپلیکیشن فی ندارن و همچنین نیاز به ارسال مدرک زبانتون به صورت رسمی در زمان اپلای برای اون پوزیشن نیست. در نتیجه میشه گفت اپلای کردن براشون از نظر مالی رایگانه و تنها هزینهی احتمالی، توصیهنامهایه که از رفرنسهاتون میگیرید (که مجددا برای خیلی از پوزیشنها، بعد از شورتلیست شدنتون اونها با رفرنسهاتون ارتباط میگیرن). یک هزینهی کوچیک دیگه اینه که لازمه شما مدارکتون (رزومه و کاور لتر) رو متناسب با پوزیشنی که اپلای میکنید اندکی تغییر بدید.
با توجه به دو نکتهی قبل، بخش قابل توجهی از احتمال قبولی شما دست شما نیست اما تعداد پوزیشنهایی که اپلای میکنید دست شماست. در نتیجه، راه منطقی اینه که تا میتونید برای پوزیشنهای مختلف اپلای کنید تا با بالا بردن تعداد، احتمال قبولیتون رو افزایش بدید و خودتون رو در این قسمت محدود نکنید.
۳. نکتهی آخر اینه که ممکنه پوزیشنهای زیادی تو حوزهای که شما بیشترین علاقه و سابقهی ریسرچ رو در اون دارین وجود نداشته باشه. آیا برای پوزیشنهای حوزههای دیگهی مرتبط به رشتهتون (یا حتی نامرتبط) شانس دارید؟ بله. اگر خیلی کلی به اپلای برای مقطع دکتری نگاه کنیم، مهمترین ویژگی یه کاندیدا شاید تجربهی ریسرچ داشتن باشه و لزومی نداره که شما حتما در اون حوزهای که اپلای میکنید سابقهی ریسرچ داشته باشید (اگرچه اگر داشته باشید برای اون پوزیشن مناسبترید اما اگر سابقهی ریسرچ در حوزهی دیگهای دارید هم همچنان خوبه و شانستون خیلی کم نیست). خودم رو مثال بزنم. من در تسکهای روتین ML و RL در حوزهی هوش مصنوعی هیچ ریسرچی انجام ندادم و کارهام صرفا محدود به چند پروژهی درسی و چند پروژهی کاری بوده. همچنین، در حوزهی بلاکچین و رمزارزها هم فقط تزم رو دارم اما در زمان اپلای، برای هر ۳ حوزهی ML، ترکیب ML و OR و رمزارزها اپلای کردم و برای هر ۳ حوزه مصاحبه رفتم و در دو حوزهی اول در دانشگاههای مختلفی اکسپت شدم.
به نظرم خودتون رو تو این زمینه هم محدود نکنید و برای حوزههایی که حتی فقط یک پروژهی مربوط بهشون انجام دادید، اپلای کنید. اگرچه شانستون کمتر از کاندیداهایی خواهد بود که دقیقا در اون حوزه ریسرچ کردن اما همچنان شانس خواهید داشت و اپلای کردن برای پوزیشنهای این حوزهها هزینهی زیادی براتون نخواهد داشت.
مصاحبهها
این پست رو با تجربهی مصاحبههام به اتمام میرسونم. من امسال در مجموع حدود ۳۰ مصاحبهی مختلف داشتم و در ادامه نکات کلی اونها رو بیان میکنم.
مصاحبهی اول
بعد از اینکه شما اپلای کردید، استاد/کمیته با بررسی اپلیکیشنتون شما رو برای مصاحبه انتخاب میکنن و به شما اطلاع میدن که قصد دارن یک مصاحبه باهاتون داشته باشن. در این مصاحبه معمولا سوپروایزر(ها)ی آیندهتون حضور خواهند داشت و ممکنه یک یا چند دانشجوی فعلیشون هم حضور داشته باشن. ممکنه در این اطلاعرسانی جزئیات و هدف مصاحبه رو بیان کنن اما با این فرض که این کار رو نکردن، در مصاحبهی اول، معمولا هدف آشنایی بیشتر و رفع سوالات و ابهاماتیه که از رزومه و مدارکی که فرستادید براشون به وجود اومده. مدت زمان اون حداکثر ۳۰ دقیقهست و معمولا ازتون میخوان که خودتون رو معرفی کنین و یک سری سوال کلی خواهند پرسید (چرا PhD؟ چرا این دانشگاه و این پوزیشن؟ بکگراندتون در رابطه با حوزهی این پوزیشن و ...) و ممکنه در حوزهای که براش اپلای کردید نیز سوالات تخصصیتری هم بپرسن اما معمولا سوالات کلیای خواهند بود. در نهایت به شما وقت میدن تا هر سوالی دارید ازشون بپرسید.
مصاحبهی دوم
بعد از اینکه از مصاحبهی اول به خوبی عبور کردید (که معمولا میکنید مگر اینکه مشکل خاصی وجود داشته باشه)، وارد مرحلهی دوم میشید. احتمالا این مصاحبه، مصاحبهی آخر خواهد بود و معمولا چند استاد و دانشجو(ها)ی دکتری یا پستداک اون استاد نیز حضور خواهند داشت.
چند حالت کلی برای این مصاحبه وجود داره:
- ازتون میخوان که یک یا چند مقاله رو بخونین و اونها رو ارائه بدید و نکات مثبت و منفی اونها و محدودیتها و پیشنهاداتی برای ادامهی اونها بیان کنید.
- ازتون میخوان که از مقالات و پژوهشهایی که انجام دادید/در حال انجامشون هستید، یکیشون رو انتخاب کنید و ارائه بدید.
- بهتون اطلاع میدن که قراره ازتون سوالات تخصصیتری بپرسن یا یک مسئلهای بهتون بدن و با ددلاین مشخصی ازتون پاسخ اون رو بخوان و ازتون بخوان که در مصاحبه راه حلتون و جزئیاتش رو ارائه بدید.
این مصاحبه ممکنه بین ۳۰ دقیقه تا ۲ ساعت طول بکشه و محتواش ممکنه ترکیبی از حالات بالا باشه. در انتهای اون مجددا به شما وقت میدن تا سوالاتتون رو بپرسید. مثلا من در مرحلهی دوم مصاحبهای که برای یه پوزیشن در دانشگاه Delft داشتم، باید یک مقاله از خودم و یک مقالهای که مشخص کرده بودند رو ارائه میدادم (هر کدوم در ۱۵ دقیقه) و بعد از پرسیدن سوالاتشون در رابطه با ارائههام و مقالات، یک مسئلهی مربوط به حوزهی پوزیشن رو مطرح کردن تا در حدود ۳۰ دقیقه روی اون در حین مصاحبه فکر کنم و حلش کنم.
در نهایت شاید دوست داشته باشید که نتیجهی اپلای امسال من رو بدونید :) من در کانادا برای ۳ بیزینس اسکول اپلای کردم و از هر سهتا (بیزینس اسکول دانشگاههای وسترن، مکمستر و کویینز) پذیرش گرفتم. در اروپا هم برای حدودا ۳۰ پوزیشن در حوزههای مختلف و کشورهای مختلف اپلای کردم که از دانشگاههای KTH و Aalto و Delft در رشتهی علوم کامپیوتر و از بیزینس اسکول IESEG در فرانسه نیز پذیرش گرفتم.
در پایان، ممنونم از وقتی که برای خوندن این متن گذاشتید و امیدوارم که این پست براتون مفید بوده باشه و بهتون دید کلیای از پوزیشنها و مصاحبههای احتمالی داده باشه. اگر احیانا سوالی داشتید، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم و میتونید در اینجا یا تلگرام با آیدی AMK6610 ارتباط داشته باشید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نتیجه شش سال تحصیل در ادبیات انگلیسی در ایران ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
مطالب منتخب آموزش زبان آلمانی در سایت ویرگول
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمونه رزومه تحصیلی کانادا