دانشجوی دکتری سیاستگذاری سلامت
حاکمیت ابتذال
- هفته پیش داشتم در سایت دکتری دانشکده کار میکردم و به این میاندیشیدم که چند سال دکتری را با حقوق بخور نمیر دانشگاه بسازم و کار نکنم و در عوض تجربهی یک فعالیت لذتبخش نسبتاً خالص علمی را داشته باشم و از زندگی لذت ببرم که شاید چنین فرصتی دیگر در طول عمرم به دست نیاید. در همین فکرها بودم که یادم آمد سال دیگر حلما باید برود مدرسه و اگر نتوانیم دولتی بفرستیمش یا نگذارند که بفرستیمش (!) باید خصوصی بگذاریم و هزینههایش کمرشکن!
- از طرف دیگر چند روز بعد از این فکرها و با آغاز کلاسها دیدم که درس جالبی برای واحد «سیاستگذاری سلامت» گذاشتهاند: دو واحد «کارآفرینی»! مسخره است که برای درس سیاستگذاری عمومی واحد کارآفرینی بگذارند. بخش عمومی وظیفهی خودش را دارد و بخش تجاری و خصوصی وظیفهی خود را. ما نه آن را داریم و نه این را و حالا که از بالا امر شده است که کارآفرینی چیز خوبی است (!)، در راستای دانشگاههای نسل سوم باید در همه رشتههای تحصیلی دو واحد کارآفرینی اجباری گذاشته شود که در نتیجه برای رشتهی سیاستگذاری هم کارآفرینی گذاشتهاند! همینقدر مبتذل! چیزی که احتمالاً در هیچ کوریکلوم جهانی یافت نمیشود.
در همین افکار و ایدههای مابین اینها بودم که دیدم چقدر این دو رویداد با یکدیگر نسبت داشتند. من نمیتوانم بنشینم یکجا با آسایش و خیال راحت کار علمی انجام دهم و خلاقیت داشته باشم، چرا؟ چون دولت وظیفهی خود را درست انجام نمیدهد. چون برخلاف قانون اساسی، برخلاف تجربهی بشری و برخلاف عقلانیت، در این مملکت آموزش همگانی رایگان وجود ندارد. همچنین خدمات سلامت همگانی و همچنین مسکن همگانی و بگذارید که نگویم، حتی امنیت همگانی! من باید نگران آموزش فرزندم باشم و دغدغههای هزینههای سرسامآور آن. هزینههای مسکن تهران هم که زبانزد است. مگر فقط شانس بیاوری و مریض نشوی که هزینههای کمرشکن سلامت سراغت نیاید! امنیت هم باشد آخر کار تا بگویم برایتان! آنوقت برای رشته سیاستگذاری درس کارآفرینی میگذارند؟ کارآفرینی مال سوئد و سوئیس و دانمارک و هلند است که دولت رفاه و خدمات اجتماعیشان به راه است و مردم نگران دسترسی به حقوق اولیه انسانی خویش نیستند. این چیزها مال خارجیهاست که دولتشان دولت است. دولتشان درست کار میکند و مردمشان مجال دارند فکر کنند، ایده بدهند، خلاق باشند. آنها که به فکر نان نیستند و در کف هرم نیازهای مازلو دست و پا نمیزنند، میتوانند خودشکوفا باشند. نوآوری و کارآفرینی برای سوئد است که خدمات آموزش از مدرسه تا دانشگاه برای همه رایگان و با کیفیت است. برای آنجا که خدمات سلامت، ملّی و رایگان است. مشکل کارآفرینی مملکت دقیقا همین است که برای سیاستگذاری سلامت واحد کارآفرینی میگذارید. همین است که دنبال تجاریسازی خدمات اجتماعی از جمله آموزش، سلامت و حتی امنیت هستید. مشکل کارآفرینی مملکت ما این است که دولتش دولت نیست. این کشور دولت ندارد. ما سرمایهداری دولتی داریم. دولت تسخیر یافته و دولت فاسد داریم. دولت کاسب داریم. دولت خودش توسط سرمایهداران بخش خصوصی تسخیر و غارت شده است. خودش تبدیل به ابزار دست آنها شده است نه ابزار دست مردم. دولت در این کشور وجود ندارد. اشتباه نشود، من نه با کارآفرینی مخالفم و نه با بخش خصوصی. مشکل بنده با ابتذال است. ابتذال دولت و حتی ابتذال کارآفرینی در کشوری که نه دولتش دولت است و نه بازار و کارآفرینیاش بازار و کارآفرینی.
و امّا امنیت! دوستان چند سالی است که امنیت را هم به فروش گذاشتهاند. شرکتهای تأمین امنیت را ندیدهاید؟ سری به سایت حریم ایمن ثاقب (!) بزنید! آنوقت میبینید که اگر مغازه دارید، یا کارخانه یا حتی خانه و برج و آپارتمان، میتوانید امنیت بخرید! این شرکت تحت نظارت نیروی انتظامی (ناجا) هم هست که یعنی برادران ناجا خودشان وارد بازار شدهاند! مدیر عامل آن «محمد صادق روزبهانی» است که با جستجوی نامش متوجه میشویم که احتمالاً یکی از مقامات بازنشسته ناجا بوده باشد. یکی از کتابهایی که ترجمه و منتشر کرده است چنین عنوان دارد: «خصوصیسازی پلیس در آمریکا» که در پژوهشکده ناجا کار شده است و توسط انتشارات «ناجی نشر» که به نظر میرسد ناشر خصوصی انحصاری (!) ناجا باشد منتشر شده است. بله، روزگار غریبی است نازنین. خصوصیسازی امنیت هم مدتی است که شروع شده است. نیروهای امنیتی هم مثل معلمین و پزشکان، کاسبی جدیدی یافتهاند و تا چندی دیگر همهی آن چیزهایی که دربارهی آموزش و سلامت رخ داده است قرار است دربارهی امنیت نیز رخ بدهد. قرار است امنیت عمومی وجود نداشته باشد چرا که کار و کاسبی شرکتهای امنیتی خصوصی را مختل میکند. قرار است اگر امنیت میخواهید بابتش هزینه کنید! مفت و مجانی که نمیشود. قرار است از کیفیت خدمات امنیتی دولتی بزنند تا خدمات خصوصیشان با کیفیت جلوه کند! قرار است برای تأمین بازار پر سود و کم ریسک امنیتی خود، نا امنی را در مملکت نهادینه کنند! همچنان که آموزش دولتی را چنین کردند و خدمات سلامت دولتی را.
دیر نمیبینم روزی را که بالاشهریها دیوارهای بلندی به دور خود کشیده باشند، چنان که در باستیهیلز دیوار کشیدند و در آنجا همه چیز را خریده باشند، از جمله امنیت و آسایش را. و بیرون این دیوارها، ما مردمان فرودست در تعفن کثافت خویش غوطهور باشیم و برای لقمه نانی نه، بلکه برای کمی امنیت روزانه سگ دو بزنیم... (سینمایی In Time را ببینید) و بالانشنیان از جمله جناب پناهیان در منبرهای محرم به ما توسری بزنند که شما بیعرضهها کارآفرینی بلد نیستید! که اگر بلد بودید مثل منِ پناهیان از سر و کول حاکمیت بالا میرفتید و بعد که از حاکمیت استفاده کافی را بردید میرفتید مدرسهی خصوصی رانتی با شهریههای مشتی میزدید و گلیم خود را از این کثافت بیرون میکشیدید! بله دوستان، این قصهی پر غصهی دولت و اقتصاد و حتی کارآفرینی مبتذل شده است در این مملکت... در مملکتی که فساد نهادینه شده است و ابتذال در اوج است...
مطلبی دیگر از این انتشارات
تاثیر نوشتن مقاله برای اپلای در تحصیلات تکمیلی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اقامت اتریش از طریق تحصیل امکان پذیر است؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترکیه کشوری جذاب برای دانشجویان ایرانی