داستان طراحی یک اپلیکیشن

به عنوان یک فرد ساکن ایران که از کودکی و در طول زمان با زبان انگلیسی - آن طور که شایسته و بایسته، مانند کسی که در اروپا متولد می‌شود - سر و کار نداشتم، و بعدتر با شروع دوران دانشجویی کم‌کم متوجه ضرورت یادگیری و استفاده ی روزمره از زبان انگلیسی شدم و کمی جلوتر این را دریافتم که زبان انگلیسی در سطح روزمره پاسخگو نیست و باید آنقدر حرفه ای بشویم که بتوانیم از پس آزمون‌های تافل و آیلتس بربیاییم. در این بین این را متوجه شدم که زبان انگلیسی تنها دغدغه من نیست و تقریبن تمام همسن و سالانم با زبان انگلیسی سر و کار دارند. من سایت ها و اپ‌های متفاوتی را امتحان کردم که از جمله ی آن ها میتوان به BBC Learning و Duolingo اشاره کرد.

در همین راستا از یک منتور کمک گرفتم و تصمیم به طراحی اپی مختص به زبان گرفتیم که در ادامه از قدم ها و مراحلی که طی کردیم گفته میشه.

تفحص و جست و جو

شناختن بیشتر کاربرها:

در ابتدای کار تصمیم گرفتیم هر چی بیشتر کاربرها رو بشناسیم و حرف هاشون رو بشنویم تا بتونیم از دل حرف‌هاشون نقاط درد (Pain Points) رو پیدا کنیم و در نهایت به نیازها و حل مسئله برسیم.

مصاحبه:

مصاحبه به صورت رو در رو انجام گرفت و در مجموع 24 نفر مورد مصاحبه ما قرار گرفتند که همگی چندین بار اقدام به یادگیری حرفه ای زبان کرده بودند. از هر یک از این افراد ده تا سوال پرسیدیم که در زیر چهار تا از آن ها را آورده ایم:

1. تا به حال چه اقداماتی در راستای یادگیری زبان انجام دادید؟

2. هدفی که از یادگیری زبان دارید چی هست؟ (به صورت عمومی یا به خاطر یک آزمون خاص)

3. تجربه ای که داشتید از هریک از روش ها داشتید چی بوده؟

4. تا به حال آموزش الکترونیکی و آنلاین (سایت/اپ و..) رو تجربه کردید؟

مصاحبه ها همگی در قالب ویس ضبط شده اند، و قبل از شروع مصاحبه ما درباره ی شیوه ی مصاحبه مطالعاتی انجام دادیم. کتاب تست مامان در این قسمت به من کمک کرد.

پس از اتمام مصاحبه، به یک جمع‌بندی درباره ی نقاط درد کاربرها و نیاز ها و راه حل ها رسیدیم:

1. تعیین سطح نامناسب: اکثریت در کلاس‌های حضوری در کلاسی قرار می‌گرفتند که یا از سطح آن ها پایین‌تر و کلاس برایشان کسالت بار و یا برعکس.

2. عدم جذابیت محتوا: محتوای تکراری و غیرجذاب باعث می‌شد که نتوانند با کلاس ارتباط برقرا کنند.

3. تعاملی نبودن سرویس‌های دیجیتال.

4. عدم انعطاف پذیری زمانی و مکانی کلاس ها.

کاربران از تعیین سطح نامناسب نارضایتی داشتند و این را دلیل ناکام ماندن تلاش های قبلیشان برای یادگیری زبان و به طریقی اتلاف وقت تلقی می‌کردند. با در نظر گرفتن همین موضوع ما ابتدا تعیین سطح در اپ را به نوعی اجباری گذاشته بودیم که هر کاربری که اکانت میسازد، باید تعیین سطح شود و امکان چرخیدن در فضای اپ را ندارد. با توجه به پرسونا و کاربران هدف، متوجه این موضوع شدیم که شروع کردن و قدم برداشتن در راه یادگیری زبان و اینکه خود را آماده کنند برای تعیین سطح را سخت‌ترین قدم تلقی می‌کنند، چون هیچ وقت به آن آمادگی مورد نظر نمی‌رسند و اهمال و سستی و البته کمال‌گرایی آن‌ها مانع از پیش رفتن کار می‌شود.

اگر ما تنها راه ورود به اپ را سخت‌ترین قدم برای کاربران - تعیین سطح - قرار می‌دادیم، احتمال اینکه کاربران تا مرحله ی لاگین فقط پیش بروند، بود. به همین خاطر با گذاشتن محدودیت استفاده ی امکانات اپ (تنها امکانات یک درس برای آن‌ها فعال باشد، و برای ادامه باید تعیین سطح شوند) و از طرفی ایجاد فضا برای نمایش اپ به کاربران تازه ورود این مسئله را حل کردیم.

  • برای بیشتر تعملی شدن کلاس ها از دو راه استفاده کردیم:

1. چت‌روم‌های 4 نفره برای افراد همسطح.

2. استفاده از فناوری هوش مصنوعی و ارتباط زبان آموزان با آن - برای speaking و Writing - و در نقش منتور

  • برای اهمال و سستی در برابر یادگیری زبان که افراد آن را از جمله نقاط درد خود ذکر کرده بودند، امکان هدف‌گذاری راه حل ما بود. به این صورت که افراد پس از تعیین سطح، ددلاین زمانی خود برای آزمون آیلتس و نمره ی مورد نظر خود را مشخص کرده و میانگین حدودی ساعات مطالعه ی روزانه ی خود دریافت کرده و برای برنامه ریزی بهتر امکان ست کردن در تقویم یا گوگل کلندر آن ها فراهم می‌شود.

پرسونا:

با توجه به اطلاعات فوق و افرادی که با آن ها صحبت کرده بودیم، مطالعات و دانسته‌های خود را در قالب یک الگوی کلی دراوردیم که در نهایت به پرسونای زیر منجر شد:

با توجه به دیتاهای به دست آمده جامعه هدف را افرادی در نظر گرفتیم که قصد مهاجرت داشته و به دنبال راحت سازی پروسه ی خواندن زبان برای قبولی در آزمون آیلتس رفتیم و سه مورد "تعیین سطح مناسب، تعاملی بودن، و جذابیت محتوا" را در نظر گرفتیم. دلیل انتخاب اپلیکیشن از میان محصولات دیجیتال افزایش انعطاف پذیری زمانی برای کاربران بود. از آنجایی که این دسته از کاربران عموما دانشجو و یا شاغل هستند و به دنبال انعطاف‌پذیری زمانی و استفاده از هر فرصتی برای ارتقای زبان خود هستند، گوشی موبایل طبعا در دسترس‌تر از لپ‌تاپ می‌باشد ما این طراحی را بر روی گوشی انجام دادیم.

البته این نگرانی برای ما وجود داشت که میزان تمرکز افراد حین استفاده ی آموزشی از دسکتاپ بالاتر از گوشی می‌باشد، اما در استیت فعلی با گوشی اکتفا کردیم تا بعد از توسعه با توجه به مستندات از فرضیه ی خود اطمینان حاصل کنیم.

با توجه به کاربران هدف و آزمون آیلتس برای چهار مهارت reading, speaking, writing, listening در اپ فضا در نظر گرفته شد و از آنجاییکه کاربران نقاط قوت و ضعف متفاوتی دارند امکان رسیدگی و تقویت هر یک از مهارت چهارگانه به تفکیک وجود دارد.


مسیر کاربر:

حالتی که یک کاربر باید طی کند را در یک فلوی کلی که کمتر به جزییات پرداخته است را با استفاده از Diagram.drawio که هم به صورت اپلیکیشن روی دسکتاپ و هم به صورت افزونه در گوگل داک در دسترس است، پیاده‌سازی کردیم. با توجه به تخصصی بودن تدریس تخصصی ایلتس و نحوه‌ی بخش‌بندی هر یک از درس‌ها، در این فلو تمرکز بیشتر روی پروسه ی ورود صورت گرفته است:

چهارچوب کلی اپ یا وایرفریم:

بعد از اینکه مراحلی که کاربر باید طی کنه رو متوجه شدیم، اون رو به صورتی که قابل تست باشه روی کاغذ کشیدیم تا از ببینیم آیا این مراحل کار می‌نه یا نه. در واقع تو این مرحله به این فکر کردیم که کاربر قراره در هر اسکرین چه چیزی ببیند و چه کاری انجام دهد.

پروتوتایپ:

برای سهولت در تست کاربردپذیری ما با استفاده از اپ marvel اسکچ ها و وایرفریم ها را پروتوتایپ کردیم. لینک پروتوتایپ:

https://marvelapp.com/a1e540b

تست کاربرد پذیری:

برای انجام تست یک فضایی را در نظر گرفتیم که کاربران بتوانند متمرکز و راحت باشند و از پنج نفر دعوت به عمل آوردیم،افرادی که قبل‌تر از سایت و اپ‌های مختلف برای زبان استفاده کرده بودند و با این فضا آشنا بودند.

از افراد خواستیم تا دو تسک اصلی زیر را انجام دهند:

1. ابتدا لاگین و پس از دیدن فضای اپ، تعیین سطح را انجام دهند.

2. وضعیت خود (status) را چک کند.

نتایج به صورت دست نوشته یادداشت شده اند، نتیجه‌گیری ما این بود:

1. پروسه ی onboarding و پاپ آپ اول کمی برای کاربر حوصله سر بر بوده و کاربر متن پاپ آپ را تا انتها نمی‌خواند.

2. عدم وضوح کافی پروسه ی تعیین سطح: یک نفر از کاربران نتوانست تعیین سطح را پیدا کند و دو نفر دیگر در پروسه ابهام داشتند و سرعتشان پایین بود.

3. صفحه ی home را با صفحه ی تعیین سطح شبیه دانستند که تا حدی باعث سردرگمی آن‌ها شد.


پس از اتمام تست، ما طی جلسات دوباره بر روی فلوها و اسکچ‌ها کار کردیم، و تا این چرخه یک بار دیگر هم تکرار شد.

صفحاتی از اپ:

برای طراحی یوآیِ صفحات از نرم‌افزار Adobe XD استفاده شده است.