من مهندس علیرضا عمویی هستم و نکات حقوقی در معاملات ملکی، زیر و بم کسب و کار املاک و نکات سرمایه گذاری در بازار مسکن رو آموزش میدم. هدف من آموزش مشاورین املاک به صورت حرفهای هست. Alirezaamooei.com
مانی خوشبین: از فقر تا امپراطوری املاک در آمریکا
در این نوشته سعی داریم مسیر برنده بودن در حرفه املاک را با مرور زندگی پر فراز و نشیب یکی از موفقترینهای حرفهی املاک در آمریکا، به شما آموزش دهیم. این فرد کسی نیست جز مانی خوشبین. ایرانی الاصلی که از هیچ، به امپراطوری املاک در آمریکا رسید.
وقتی از موفقیت در حرفهی املاک صحبت میکنیم، منظور کسب سود بسیار بالا، با ریسک بسیار پایین است. نکته جذاب این است که هر چند راه رسیدن به چنین وضعیتی برای مشاورین املاک هموارتر است، اما هر فردی با بدست آوردن دانش مورد نیاز میتواند در این مسیر به موفقیت برسد.
اگر تا انتهای این نوشته ما را همراهی کنید، به این باور رسیده و میتوانید مانند مانی خوشبین، آینده خود را زیر و رو کنید. مطالبی که در این مقاله میخوانید عبارتند از:
- مهاجرت مانی خوشبین به آمریکا: رویایی که با کابوس شروع شد!
- کار، شکست و ورشکستگی
- ورود مانی خوشبین به حرفه املاک: شروعی بر زندگی رویایی
- گامهای کوچک برای ساخت امپراطوری بزرگ در بازار املاک آمریکا
گروه تحقیقات بازار مسکن مهندس علیرضا عمویی به شما پیشنهاد میکند تمامی بخشهای این نوشته را با دقت مطالعه کنید، تا باور کنید که شما هم میتوانید یک مانی خوشبین باشید.
مهاجرت مانی خوشبین به آمریکا: رویایی که با کابوس شروع شد!
مانی خوشبین در سال ۱۹۸۴ – ۱۹۸۵ (۱۳۶۲ - ۱۳۶۳)، در بحبوحه جنگ و زمانی که فقط ۱۴ سال داشت، به همراه خانواده به آمریکا مهاجرت کرد. پس از اینکه پدر مانی برادران خود را در جنگ از دست داد، از ترس اینکه اتفاقی برای مانی بیافتد، تصمیم به مهاجرت به آمریکا گرفت.
قرار نبود این مهاجرت تبدیل به یک کابوس شود، اما اتفاقاتی رقم خورد که زندگی و آینده خانواده و مانی خوشبین را تحت تاثیر قرار داد.
پدر مانی به اعتبار صحبت با دوستی که ساکن آمریکا بود، اقدام به مهاجرت کرد. اما این دوست خیلی زود پشت خانواده مانی را خالی کرد و آنها مجبور به زندگی در یک دستگاه ماشین وَن شدند.
این اتفاق در قدم اول احساس گناه را درون مانی بوجود آورد. چرا که دلیل اصلی مهاجرت، مانی و ترس از اعزام او در سن ۱۸ سالگی به خدمت سربازی بود. اما این احساس گناه خیلی سریع تبدیل به احساس مسئولیت شد. مسئولیت خوشبخت کردن خود و خانواده.
کار، شکست، ورشکستگی
همین احساس مسئولیت بود که اجازه نداد بلد نبودن زبان انگلیسی، ضعیف بودن و کتک خوردن از همکلاسیها، فقر، برخوردهای نژادپرستانه و... مانع او شود. این احساس مسئولیت برای خوشبختی بود که او را در سن ۱۴ سالگی به سمت فروش اجناس دست دوم هدایت کرد.
پیش از ادامه ماجرای زندگی مانی خوشبین، اجازه دهید یک سوال مطرح کنیم. «هدف شما از کار کردن چیست؟»
بسیاری از ما کار میکنیم، اما هدف واقعی ما از کار کردن چیست؟ کسب درآمد؟ تامین هزینههای هر ماه؟ پرداخت اجاره و قبوض مختلف؟ همین؟ آیا هدف شما از کار کردن، ایجاد تحول اساسی در زندگی است؟ آیا با هدف خوشبخت کردن خود کار و تلاش میکنید؟
قطعا پاسخ مانی خوشبین در سن ۱۴ سالگی به این سوالات واضح و روشن بود. به همین دلیل است که او اینک در سال ۲۰۲۰ با ۵۰ سال، ثروتی بالغ بر ۸۰ میلیون دلار دارد.
او برای پول درآوردن کار نمیکرد. بلکه به خاطر احساس سنگین مسئولیتی که در درون خود حس میکرد، برای خوشبخت شدن تلاش میکرد. همین جنس از تلاش او را به ثروتی که امروز دارد رسانده است.
برمیگردیم به ماجرای مانی، کار، تلاش، شکست و ورشکستگی. وقتی مانی به سن ۱۶ سالگی رسید، به عنوان اولین تجربه کاری، در فروشگاه کِیمارت (Kmart) مشغول به کار خدمات و نظافت شد.
تلاش مانی در فروشگاه کیمارت منجر به پیشرفت سریع او شد. تا جایی که در مدت یکسال، معاون مدیریت قسمت کالاهای ورزشی شد. او خیلی سریع متوجه شد که با حقوق کارمندی نمیتواند به آنچه میخواهد برسد.
بنابراین این کار را رها کرد و دوباره وارد حوزه فروش شد. فروش خانه به خانهی برای شرکتی که آجیل و شکلات را بستهبندی میکرد. این انتخاب او را به سمت تجربهای هدایت کرد برای آیندهاش بسیار مفید بود. تجربه اولین شکست!
تجربه اولین شکست برای مانی خوشبین!
مانی بعد از مدتی کار بازاریابی و فروش برای آجیلها و شکلاتهای بستهبندی شده، متوجه شد صاحب آن مجموعه سود قابل توجهی از کار بازاریابهایش به دست میآورد. بنابراین تصمیم گرفت خودش این کار را انجام دهد.
وسایل و مواد اولیه لازم را تهیه کرد. بستهبندی و فروش را نیز آغاز نمود. تا مدتی کارها خوب پیش میرفت تا اینکه اداره بهداشت مانع کار او شد. چرا که مانی در بستهبندیها نکات بهداشتی مد نظر اداره بهداشت را رعایت نمیکرد.
از آن جایی که رعایت این نکات نیازمند خرید دستگاههای پیشرفتهتری بود، کار مانی در این زمینه با شکست روبرو شد. اولین شکست برای او درسی به همراه داشت که بیدقتی به آن، باعث ورشکستگی شد.
ورشکستگی مانی خوشبین و شروع دورانی طلایی
این شکست هر چند کوچک بود، اما برای مانی که در شروع سنین جوانی بود، بسیار سخت و تلخ به حساب میآمد. اما دنیا همچنان فرصتهایی برای او به همراه داشت.
این فرصت، دعوت به همکاری از سوی مدیر شرکتی بود که مانی به آنها آجیل میفروخت. بنابراین مانی پس از شکست در کار بستهبندی و فروش آجیل، به عنوان معاون مدیر استخدام و مشغول به کار شد.
شاید فکر کنید مانی خوشبین آدم خوش شانسی است. اما ما اینطور فکر نمیکنیم. نکات برجستهی زیادی در زندگی مانی خوشبین وجود دارد. یکی از این نکات، سختکوشی او در هر شرایطی است.
وقتی در هر شرایطی، جدا از اینکه تلاش ما چه نتیجهای برای ما به همراه دارد، حداکثر توان خود را به کار گیریم، قطعا فرصتهایی را برای خود خلق میکنیم. فرصتهایی که شاید نسبت به ایجاد شدن آنها آگاهی نداشته باشیم، اما قطعا بوجود میآیند.
مانی از فرصت بوجود آمده برای تجدید قوا استفاده کرد. تنها یک سال در این شغل ماندگار شد و پس از آن دوباره با کار کارمندی خداحافظی کرد. در این مرحله بود که بیتوجهی به درسی که در شکست اول وجود داشت. او را به ورشکستگی کشاند.
مانی خوشبین در سال ۱۹۹۱، زمانی که ۲۱ سال داشت، تصمیم گرفت یک پمپ بنزین سیار خریداری کند. از آن جایی که قیمت این پمپ بنزین ۱۰ درصد زیر قیمت بازار بود، این فرصت را از دست نداد و تمام پولی که داشت را در این کار سرمایهگذاری کرد.
این سرمایهگذاری مانی را به یک ورشکسته تبدیل کرد. چرا که فروشنده در عمل کلاهبردار بود. در نتیجه مانی در این معامله تمام پول و پسانداز خود را از دست داد. البته فراموش نکنیم، سرمایه اصلی او، تلاش و ریسکپذیری بود.
البته بعد از این شکست، سرمایهی دیگری به داشتههای او اضافه شد. سرمایهای به نام درس گرفتن از اشتباهات.
درسی که در شکست و ورشکستگی مانی خوشبین نهفته بود
فکر میکنید چه درسی در شکست اول وجود داشت که مانی متوجه آن نشده بود؟ این درس در یکی از جملات وارن بافت نهفته است:
«ریسک، از عدم آگاهی از کاری که انجام میدهید سرچشمه میگیرد.»
در واقع مانی در شکست اول متوجه این نکته نشده بوده که با آگاهی کامل وارد آن کار نشده. همین موضوع باعث شد در معامله پمپ بنزین، دچار ورشکستگی شود. اما این تجربیات، راه آیندهی او را روشن کرد.
ورود مانی خوشبین به حرفه املاک: شروعی بر زندگی رویایی
این ورشکستگی در سن ۲۱ سالگی برای مانی بیپولی، بیشغلی و تمام شدن پسانداز را به همراه داشت. اما باز هم دست از تلاش نکشید. این بار جواز (لایسنس) کار در املاک را به طور رسمی دریافت کرد. سپس در یک شرکت مرهونات، مشغول به کار شد.
دوستان عزیز باید بدانند که بازار املاک آمریکا با ایران تفاوتهای بسیاری دارد. در واقع عناوین شغلی در ایالات متحده آمریکا برای کار املاک، به بیش از ۱۰ مورد میرسد. مانی خوشبین نیز در یکی از شغلها با عنوان کارمند صدور وام، مشغول به کار شد.
مانی همانطور که قبلا ثابت کرده بود، اهل کار کارمندی نبود. به همین دلیل ۶ ماه در این شغل باقی ماند تا زیر و بم کار را بیاموزد. سپس شرکت مرهوناتی خود را تاسیس کرد و این شروعی شد برای رسیدن به ثروت و شهرت جهانی.
پس از تاسیس این شرکت، مانی سرمایهگذاری خود را روی املاک توقیف شده یا مصادره شده که در آمریکا با نام Foreclosure Homes شناخته میشوند، شروع کرد.
گامهای کوچک برای ساخت امپراطوری بزرگ در بازار املاک آمریکا
همانطور که قبلا گفتیم، مانی خوشبین دو ویژگی مهم دارد. از دست ندادن فرصتها و تلاش بیوقفه و خستگی ناپذیر. به همین خاطر است که شعار او: «Never Give Up» به معنی «هرگز تسلیم نشو» است.
او با تکیه بر همین ویژگیها، اولین سرمایهگذاری در بازار املاک را با استفاده از پسانداز خود انجام داد. در اولین قدم یک خانه کوچک (خانههایی که در آمریکا به Single-Family home معروف هستند) را خریداری کرد. با باقی مانده همان پسانداز، خانه را بازسازی نمود و آن را اجاره داد.
پس از ۲ سال که اوضاع بازار مسکن در آمریکا به سمت رونق حرکت کرد، خانه را فروخت و از این معامله ۱۰۰ هزار دلار سود بدست آورد.
در قدم بعدی، مانند یک سرمایهگذاری واقعی، تمام سودی که بدست آورده بود را دوباره وارد سرمایه گذاری کرد. او با پولی که بدست آورده بود، ۳ خانه دیگر خرید. این خانهها را نیز بازسازی نمود و با فروش آنها پول بیشتری بدست آورد.
با سرمایهای که بدست آورده بود، توانست به سمت خرید، فروش و بازسازی آپارتمانها که گرانتر از Single-Family home بودند حرکت کند. مانی با افزایش سرمایه از این راه توانست به مرور وارد بازار املاک تجاری که در آمریکا بسیار جذاب است شود.
مانی به جای اینکه با سودی که بدست میآورد، زندگی دلخواه خود را بسازد، تلاش کرد با پول، پول بسازد و این کار را تا جایی ادامه داد که اکنون دیگر برای پول درآوردن، نیازی به کار کردن ندارد. هرگز این جمله مهم در سرمایهگذاری را فراموش نکنید:
«پول، پول میسازد و پولی که با پول ساخته شده باشد، باز هم پول میسازد. این یعنی کسب سود مرکب»
همانطور که میبینید، مانی خوشبین با کسب سود مرکب از فعالیتهای اقتصادی و سرمایه گذاری خود در بازار املاک، توانسته زندگی فراتر از تصوری برای خود فراهم کند.
چند نکته برای هموطنان ایرانی در خصوص بازار املاک
بازار املاک ایران و آمریکا تفاوتهای بسیاری دارند. اما این تفاوتها در جزییات است. همانطور که در بازار املاک ایران میتوان از دریافت کمیسیون درآمد داشت (حتی میتوان با دریافت کمیسیون توافقی درآمد بیشتری کسب کرد)، در آمریکا نیز اغلب فعالین بازار از همین راه درآمد دارند.
همانطور که در بازار آمریکا میتوان با سرمایهگذاری در بازار مسکن و املاک به ثروت رسید، در بازار املاک ایران نیز میتوان با سرمایهگذاری ثروتمند شد. در واقع میتوان گفت بازار ایران و آمریکا، در روشها متفاوت هستند، نه در اصول.
متاسفانه در ایران هم اغلب مشاورین املاک (درست مثل آمریکا)، بیشتر تلاش میکنند درآمد خود را از راه دریافت کمیسیون افزایش دهند. در حالی که در ایران کمتر کسی است که به موضوع سرمایهگذاری در بازار املاک توجه کند.
در ایران از قدیم معرف بوده که: «اگه میخوای از زمین بلند شی دستتو بذار روی زمین». قطعا بسیاری از خوانندگان این مقاله کسانی را میشناسند یا شنیدهاند که فلان شخص با خرید و فروش ملک (بخوانید سرمایهگذاری در بازار املاک)، بار خود را بست.
امیدواریم این مطلب تلنگری باشد برای فعالین بازار املاک و همه دوستانی که این مطلب را میخوانند. باور داشته باشید که شاید زندگی رویایی در یک قدمی شما باشد، برای رسیدن به آن تنها کافی است تلاش کنید، جسارت داشته باشید و به خوبی بیاموزید.
در ادامه به صورت مختصر به داراییها و البته زندگی مانی خوشبین اشاره میکنیم.
داراییها و زندگی مانی خوشبین در سال ۲۰۲۰
مانی خوشبین در سال ۲۰۱۱ با لیلا میلانی ازدواج کرد. آنها دو فرزند به نامهای انزو پاشا و پریسیلا دارند. بر اساس گزارش سایت affairpost.com ثروت خالص مانی خوشبین معادل ۴۶ میلیون دلار است.
این ثروت به واسطه فعالیت و سرمایهگذاری مانی در بازار املاک ایلات متحده آمریکا و از طریق شرکت خوشبین (The Khoshbin company) بدست آمده. شرکت املاک مانی خوشبین در حال حاضر ۶ ایالت از ایالتهای آمریکا را تحت پوشش قرار میدهد.
بخشی از داراییهای مانی املاک هستند که روی آنها سرمایهگذاری کرده و بخش دیگر از این داراییها، کلکسیون جذاب ماشینهای او هستند.
بنا به گفته سایت هاتکارز، در زمان نوشتن این مقاله (تابستان سال ۹۹)، ارزش کلکسیون ماشینهای مانی خوشبین ۳۰ میلیون دلار است. البته ظاهرا قرار است ماشینهایی به ارزش ۱۷ میلیون دلار به این مجموعه جذاب اضافه شوند.
برخی از ماشینهایی که در کلکسیون او بوده یا همچنان هستند یا به زودی به این مجموعه ماشینهای او اضافه میشوند عبارتند از:
- Bugatti Veyron Mansory
- Bugatti Veyron black/blue
- Bugatti Chiron Hermes
- McLaren SLR 722 grey
- McLaren SLR black coupe
- McLaren SLR white Roadster
- McLaren p1 Carbon white interior
- McLaren 650 can am (2016)
- Koenigsegg Agera RS “Phoenix” with one:1 engine (با قیمت 2.2 میلیون دلار خریداری شد و با قیمت 4.1 میلیون دلار فروخته شد)
- Koenigsegg Jesko
- Lamborghini SV MIURA homage blue
- Lamborghini SV wet look carbon
- Mercedes g 500 4×4²
- Mercedes AMG ONE
- McLaren Speedtail
- McLaren Senna
- Pagani Huayra Hermes
- 911 R 2016
- Porsche 918 white
- Porsche GT yellow
- Porsche RS GT3
- Rolls Royce drophead white
- Rolls Royce Ghost infinity edition
- Saleen S7 TT competition
جمعبندی
دردآورترین و با شکوهترین نقاط عطف زندگی شما کجاست؟ امیدواریم شما در حال حاضر فرد موفقی باشید؛ اما حقیقت این است که اغلب افراد عادی، افرادی که همیشه در آرزوی موفقیت هستند، نه درههای عمیقی در زندگی خود داشتهاند، نه قلههای با شکوهی.
تا زمانی که به استقبال تلخیها و سختیهای زندگی نرویم، تا زمانی که خود را برای سقوط در درههای شکست و حتی ورشکستگی آماده نکنیم، هرگز نمیتوانیم به اوج قلههای موفقیت برسیم. خطر کردن، جسارت و تلاش، لازمه موفقیت هستند.
به قول عطار نیشابوری:
گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فُتاده، سرنگون باید رفت
مهاجرت، شرایط سخت و زندگی، کار کردن از سن ۱۴ سالگی، بلد نبودن زبان انگلیسی در آمریکا، کتک خوردن از همکلاسیها، تحمل تبعیضهای نژادی، مسخره شدن، نابودی ۲ کسب و کار، ورشکستگی و بیپولی همه اینها درههای شکستی بود که برای مانی خوشبین از سن ۱۴ تا ۲۱ سالگی اتفاق افتاد.
هیچ کدام از این مشکلات او را نکشت، بلکه قویتر کرد. او از شکستها و ناکامیهایش درس گرفت، مسیر درست را پیدا کرد و با تجربهای که کسب کرده بود، درهای موفقیت و زندگی ایدهآل را به روی خود گشود. چرا که خود را مسئول خوشبختی خود میدانست.
شما تا چه حد اعتقاد دارید که مسئول خوشبخت کردن خود هستید؟ تا چه حد حاضر هستید برای کسب این خوشبختی تلاش کنید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان مهاجرت تحصیلی من به دانشگاه کویینز کانادا (بخش دوم)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اخذ ویزای کاری هلند
مطلبی دیگر از این انتشارات
رزومه چیست؟