دنیای رنگارنگ ذهن من
مشکلات من تازه کار در انجام پروژه ها
سلام ممنونم از اینکه اولین نوشته من رو در ویرگول می خونید❤. قبل از خوندن باید بگم که نوشته های من بر اساس اتفاقات اطراف و ذهنیت من هست و ممکن متغیر باشند. لطفا از نوشته های من به عنوان هیچ سند علمی در هیچ کاری استفاده نکنید. ممنونم?
من یک تازه کار در زمینه وب هستم. عاشق طراحی ، برنامه نویسی ، سئو و تولید انواع محتوا؛ به معنای واقعی کلمه یک همه کاره هیچ کاره چون میخوام به صورت همزمان در همه این رشته های کاری متخصص بشم ولی این هایی که گفتم هر کدوم دنیایی درون خود دارند.
ایده نوشتن این نوشته
بعد از 8 ماه کار کردن با یک مجموعه که در زمینه وب فعالیت داشت به خاطر دانش ناکافی مجموعه و سو مدیریت از آن ها جدا شدم و به سوی دنیای بزرگ و وحشی قدم نهادم تا خودم مسیر و هدفم رو پیدا کنم. حدود هفت ماه است که به صورت دورکاری و در خانه در حال یادگیری و کار به صورت دورکاری هستم و درآمدی خیلی کمی از این مدل کار با بی نظمی بسیار دارم. یکی از بزرگترین دغدغه ها و مشکلات من زمانی بود که می خواستم در جایی مشغول به کار بشم یا کاری را به صورت پروژه ای انجام دهم و همیشه کار های من با شکست مواجه شدند به خاطر جدل با کارفرما ها و مشتری ها. بعضی از این درگیری ها دلیلشان دانش کم من و بعضی ها هم از خود کارفرما بود (که باز هم به من مربوط میشه).
خلاصه سرتون رو درد نیارم
بعد از تحقیق و پرسش از اطرافیانم به این نتیجه رسیدم که من تنها نیستم و این بلای خانمان سوز سر خیلی ها اومده و افراد زیادی در موقعیت من هستند که با آن دست و پنجه نرم می کنند.
بی ادبی از جنس طلا
من به عنوان یک تازه کار برای درست کردن یه رزومه خوب نیازمند نمونه کارهای خوب هم هستم. پس زمانی که یک مشتری به من سفارشی میده و کاری از من می خواد کلی باهاش کلنجار میرم و سعی می کنم تا متقاعدش کنم که کار x خوب نیست و کار y رو بدون هزینه اضافی برات انجام میدم. ولی خب در اکثر مواقع با مخالفت کارفرما ها مواجه میشم وبعد هم چالش و دعوا.
تا اینکه برای حل موضوع نشستم به فکر کردن و سعی کردم تا یک مثال برای کار خودم پیدا کنم. مثال ذهن خلاقم:
یکی از عجیب ترین و شاید هم خنده دار ترین کار ها در نگاه اول اینه که شما پول با ارزش که بر مبنای صلا است را بدهید و در ازای آن فضولات کثیف ، بد بو و بی ارزش حیوانات رو دریافت کنید. ولی این معامله هر روز در مغازه های کود فروشی و ابزار آلات و مواد کشاورزی صورت می گیره.
برای بعضی افراد، ابزار اصلا مهم نیست و به ثمره کار فکر می کنند. یعنی باغبان ها و کشاورز ها از فضولات حیوانات برای تولید هلو استفاده می کنند.
اما من تازه کار! دعوای من و کارفرما مثل این می مونه که فروشنده کشاورز را متقاعد کنه تا به جای کود به او طلا بفروشه چون با ارزشه ولی قطعا کشاورز مقاومت می کنه و از خرید کود صرف نظر نمی کنه
باید چی کار کرد؟
فکر کردم و شروع به دیدن نمونه طرح های بقیه کردم. دیدم عده ای از من کار نابلد تر هستند که وضعیت بهتری از لحاظ کاری و درآمدی نسبت به من دارند.
روی کار این افراد ریز شدم تا اینکه متوجه یک نکته شدم :
نون حلال نونیه که از رضایت مشتری در بیاد حالا هر چقدر هم طرح بد باشه. پس رضایت مشتری خیلی مهم تر از نمونه کاره و بهترین نمونه کار لبخند مشتریه?
وارد جامعه شدم و شروع کردم به گشتن ، دیدم دنیای توش چقدر سوتی وجود داره که من دقت نکردم و تو چه جای بی کیفیتی زندگی می کنیم . خیلی راحت می شد سوتی ها رو پیدا کرد مثلا:
یکی از سایت های معروف که رتبه اش زیر 400 در الکسا هست حدود 5000 تا تصویر تاحالا توی سایتش آپلود کرده بودن خاصیت alt و تگ h1 یکسان رو داخل همه صفحاتش گذاشته (دوستان اهل سئو و وب متوجه می شوند)
من همیشه فکر می کردم که shutterstock یک وبسایت فروش تصاویره ولی امروز فهمیدم یک نوع ساندویچ هم هست
یا مثلا خطر بزرگی که توی المپیک 2016 از بیخ گوش کشورمون رد شد.
ماشینی که جای لاستیک زاپاس نداشت و از وسط نصف می شد
و...
مورد های بسیاری از این خرابکاریها هستند که همگی توسط رییس و کارفرما تایید شدند ولی مجانی هم برای آن ها گرونه.با این اوصاف باید یاد بگیرم به جای اینکه با کارفرماها درگیری داشته باشم در صورت شدنی بودن و منطقی بودن کارشون رو انجام بدم و رضایت شون رو برای خودم نگه دارم.
امیدوارم از این نوشته خوشتون اومده باشه ، بی نهایت منتظر خوندن پیام ها و نظراتتون هستم . جهت ارتباط با من می توانید به سایت من «آرمان بکتاش» مراجعه کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهاجرت به انگلستان، واقعیت ها
مطلبی دیگر از این انتشارات
ویزا و پاسپورت چه تفاوتی دارند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
قانون گذاری دربارۀ ارزهای دیجیتال در کشور کانادا