مصاحبه با دکتر بهمن یاری

ورودی ۷۴ دانشکده شیمی دانشگاه شریف

کیمیا شهبازی

نشریه اکسیر پاییز ۱۳۹۹

1-آیا از ترم نخست تحصیل خود در مقطع کارشناسی خاطره‌‌ای به یاد دارید؟

اولین روز که وارد دانشگاه شدم، تابلوی قرمزرنگی که بالای درب یکی از تالارها قرار داشت، توجه من را جلب کرد. داخل تالار میزهایزیادی وجود داشت که پشت هر میز، سال‌‌بالایی‌‌های هر رشته به خوش‌‌آمد‌‌گویی و انجام فرایند ثبت‌‌نام دانشجویان می‌‌پرداختند.

در طول اردوی دوروزه‌‌ای که برای ما فراهم شده بود، به ما دانشگاه و دانشکده‌‌های مختلف را نشان می‌‌دادند و ما در بهت قدمت وعظمت آن می‌‌ماندیم.

اولین کلاسی که برگزار شد، فیزیک 1 با آقای دکتر ابوالحسنی و داخل تالاری بزرگ بود. یک تابلوی بزرگ هم وجود داشت که استادیک‌‌سره روی آن می‌‌نوشت و ما اصلا نمی‌‌فهمیدیم که باید چه کار کنیم. یک روز به خودمان آمدیم و دیدیم که ای وای! چه قدر از درس عقبمانده‌‌ایم. به همین خاطر پیشنهاد می‌‌کنم که دانش‌‌جویان از همان روزهای اول جدی درس بخوانند.

از دیگر خاطرات نیز این‌‌که من با خانم مریم میرزاخانی و خانم رویا بهشتی در درس زبان عمومی هم‌‌کلاسی بودم و درخشش این عزیزاندر سال‌‌های بعد باعث افتخار بوده است.

2-آیا در دوران کارشناسی خود پروژه داشتید؟

شخصا علاقه‌‌ی زیادی به کارهای پژوهشی داشتم و هم‌‌چنان دارم. در دوران کارشناسی به جز کارآموزی که در شرکت پاکشو بودم، یکپروژه هم داشتم که طی قراردادی از طرف پتروشیمی با دانشکده‌‌ی شیمی بسته شده بود. در ساعات اضافی بر روی این پروژه وقتمی‌‌گذاشتم و تمامی فعالیت‌‌ها از جمله نوشتن فرایند واکنش تا نوشتن گزارش کار همگی بر عهده‌‌ی من بود و این موضوع در ادامه‌‌ی مسیرتحصیلی به من بسیار

کمک کرد.

3-آیا شما دانش‌‌جوی برتری بودید؟

واقعیت این است که در ورودی‌‌های سال ما، من حتی جزو ده نفر اول نیز نبودم. ولی ارتباط کاری-علمی خوبی با مسئول آزمایشگاهشیمی آلی 1 داشتم و ایشان به من خیلی کمک کرد.

4-آیا تمایل داشتید که در دوران کارشناسی نیز در رشته‌‌ی مهندسی شیمی تحصیل می‌‌کردید؟

خیر، من صد در صد از این‌‌که شیمی خواندم، خوش‌‌حال هستم. همیشه جدالی بین رشته‌‌های مختلف وجود دارد که اشتباه است، چوننباید بین رشته‌‌ها مرزبندی بکنیم. در اکثر مشاغل لازم است که شما با رشته‌‌های دیگر نیز آشنایی داشته باشید. به نظر من میان شیمی،مواد، مهندسی شیمی و مکانیک رابطه‌‌ی عمیق و تنگاتنگی وجود دارد. من، خود در دوران کارشناسی، از دانشکده‌‌ی مهندسی شیمیواحدهایی به عنوان درس اختیاری برمی‌‌داشتم.

5-استاد یا استادان محبوب شما در دوره‌‌ی کارشناسی چه کسانی بودند؟

همه‌‌ی اساتید عزیز هستند. استاد راهنمای ورودی ما مرحوم آقای دکتر ارشدی بود و خاطره‌‌ی جالبی از ایشان دارم. در اولین روز ملاقاتمبا ایشان، دکتر برخورد خیلی تندی داشت. البته بعدها به ایشان علاقمند شدیم و کم‌‌کم به این موضوع پی بردیم که باید در تحصیل خودجدی باشیم.

آقای دکتر گبل استاد محترمی بود. از خاطراتی که با ایشان دارم می‌‌توانم به این خاطره اشاره کنم. قصد داشتم برای درسی در دانشگاهتهران مهمان شوم ولی دکتر اجازه نداد و گفت که باید آن درس را با استانداردهای شریف بگذرانم. من نیز که مانند بقیه‌‌ی دانش‌‌جو‌‌هایشریف، سخنی را بدون دلیل قبول نمی‌‌کردم، پرسیدم که چرا؟ دکتر گبل نیز پاسخ داد: «هزاران سوال بی‌‌پاسخ وجود دارد که هیچ کسجوابی برای آن‌‌ها ندارد، تو به دنبال پاسخ هستی؟ من دلم نمی‌‌خواهد تو این واحد را برداری.»

آقای دکتر باقری نیز بسیار محترم، دوست‌‌داشنتی و خوش‌‌برخورد بود. از میان کارمندان نیز می‌‌توانم به خانم نادری عزیز اشاره کنم کههر کجا هستند، خدا یاورشان باشد.

6-برای دانش‌‌جویان کارشناسی چه پیشنهادی دارید؟

در دوران کارشناسی شما جوان‌‌اید و می‌‌توانید کارهای بزرگ انجام بدهید. سعی کنید مسیر خود را مشخص کنید، برنامه‌‌هایتان را تنظیمکنید، از هدف خود برای آینده آگاهی داشته باشید و کار بیهوده انجام ندهید.

7-شما برای چند دانشگاه اقدام به اپلای کردید؟

از میان پنج یا شش انتخابی که داشتم، در چهار مورد پذیرش گرفتم؛ دانشگاه‌‌های پلی تکنیک، کونکوردیا (شیمی) و اتاوا در مونترال وهم‌‌چنین اکلاهما در آمریکا.

8-چگونه با استادی که h-index 50 داشت، آشنا شدید؟

آشنایی من با استاد جمال شوکی به سبب توجه و علاقه‌‌ی من به زمینه‌‌ی پژوهشی ایشان، باطری‌‌های لیتیومی، بود. علاوه بر آن پس ازملاقاتی که با استاد داشتم، ایشان هم تمایل خود را به همکاری نشان داد

9-به نظر شما نسبت به هشت سال گذشته اپلای دانش‌‌جویان راحت‌‌تر شده است یا سخت‌‌تر؟

نرخ پذیرش همچنان وجود دارد و علاقه به دانشجویان ایرانی به شدت زیاد است. حتی در یکی از مقالات روزنامه‌‌های محلی مونترال چاپشد که تعداد دانش‌‌جویان ایرانی با دانش‌‌جویان کِبِکی در دانشگاه پلی تکنیک برابر است.

10-در حال حاضر زمینه‌‌ی تحقیقاتی شما چیست؟

در دوران یک‌‌ساله‌‌ی پست داک خود روی سه پروژه کار کردم. یکی از این پروژه‌‌ها به عبارتی ساده تبدیل متان به آروماتیک‌‌ها می‌‌باشد کهبا کمک شرکت توتال انجام دادیم.

11-بهترین و بدترین قسمت مهاجرت از نظر شما چیست؟

شما هنگامی‌‌ که مهاجرت می‌‌کنید با موضوع‌‌های جدید بسیاری آشنا می‌‌شوید. به نظر من این موضوع خیلی خوب است. به خصوص درکانادا که چندین و چند فرهنگ از کشورهای مختلف وجود دارد. ویژگی منفی مهاجرت نیز استرس بالا است و این امکان وجود دارد که دربرخی افراد به افسردگی منجر شود.

12-هزینه‌‌ی زندگی شما از بورسیه تامین می‌‌شد؟

تا زمانی که یک خانواده‌‌ی دونفره بودیم، به راحتی هزینه‌‌هایمان تامین می‌‌شد. اما پس از به دنیا آمدن بچه‌‌ها، یک مقدار دچار فشار مالیشدیم که البته دولت کانادا حمایت‌‌های به خصوصی داشت و ما توانستیم از آن‌‌ها استفاده کنیم.

13-توصیه‌‌ی نهایی شما به ورودی‌‌های دانشکده و سال بالایی‌‌ها چیست؟

سعی کنید در هر زمینه‌‌ای بهترین باشید و یقین داشته باشید که بهترین‌‌ها همیشه می‌‌درخشند.

و در آخر سلام گرم من را به همه‌‌ی اساتید دانشکده‌‌ی شیمی برسانید.