ایتالیا، قارچ ترافل و مصاحبه شغلی برنامه‌نویسی

قطار داره با سرعت ۱۳۰ کیلومتر در ساعت به سمت شهر آلبا تو ایتالیا حرکت میکنه، من از تورین سوار این قطار شدم و تقریبا یه ساعت دیگه آخرین مصاحبه من با تیم HR و Technical یه شرکت ایتالیایی شروع میشه. این شرکت که تو حوزه هوش مصنوعی فعالیت میکنه و مشتری‌های سازمانی بزرگی تو اروپا و آمریکا داره دفتر اصلیشون تو شهر آلبا که شهر بسیار کوچیکی تو ایتالیا هست قرار داره.

خُب آخر این داستان رو تا همینجا داشته باشید تا بعدا بهش میرسیم، الان بزنیم رو دکمه Rewind و بریم تقریبا به یک سال پیش... :))

من با ویزای دانشجویی به ایتالیا مهاجرت کردم، تقریبا یک سال پیش!‌ دلیلش هم این نبود که میخواستم درس خوندن رو ادامه بدم، از اولش هم برنامه من این بود که تا رسیدم ایتالیا دنبال کار بگردم تا بتونم اقامتم رو از اقامت تحصیلی به کاری تبدیل کنم. (که پروسه تقریبا سر راستی نیست وقتی دانشگاه رو تموم نکردی اما شدنی هست!)

همونطور که میدونید شرایط دنیا یک سال پیش خیلی پیچیده بود و خیلی شرکت‌ها تعدیل نیرو داشتند و استخدام نیرو (حتی متخصص) به پایین ترین سطح خودش رسیده بود. در همین دوران پیک که صحبتش رو می‌کنیم، ایتالیا شرایط بسیار بدتری داشت و از همین جهت شانس افراد برای پیدا کردن کار تو یه شرکت خوب خیلی کم بود. این شد که بعد از چند ماه تلاش بی‌وقفه بالاخره گیو آپ کردم و تصمیم گرفتم یه مدت رو با آرامش تمرکز کنم روی زندگی، یادگرفتن زبان ایتالیایی، پیدا کردن یک خونه مناسب و لذت بردن از زندگی ?

وقتی یه چیزی قرار نیست پیش بره، بعضی وقت‌ها پوش کردنش نه تنها جواب نمیده بلکه باعث میشه شما ناامیدتر بشید و این خیلی بده! شاید بهتر باشه یه مدت به خودتون استراحت بدید و بعد با یه انرژی تازه از یه زاویه دیگه هُلش بدید تا حرکت کنه!
- آبراهام لینکن (وقتی داشت واسه کاندیدای ریاست جمهوری مصاحبه شغلی میداد?)

من نظرم اینه که این پست مقدمه رو تا همینجا تموم کنم تا بتونم بقیه داستان رو به شکل یه سری تجربیات که تو مصاحبه شغلی به درد شما هم بخوره، به صورت سریالی منتشر کنم!

راستی اگه بهم بگید در مورد چه نکاتی دوست دارید بیشتر بدونید میتونم از فیدبک‌هاتون تو نوشتن پست‌(های) بعدی استفاده کنم.

مُخلص، فعلا :)