هر آنچه که باید در مورد دِل بدانیم

اگه حوصله خوندن این مطلب طولانی رو ندارید ولی از طرفی هم دوست دارید بدونید دِل کی بوده؟ چی بود؟ چطوری به اینجا رسیده بهتون پیشنهاد میکنم از طریق لینک های زیر همین متن رو به صورت صوتی گوش کنید و حالشو ببرید ;)

شنوتو

انکر

استیچر

دل (Dell) یک شرکت آمریکایی با بازار بین‌المللی بزرگ مستقر در راند راک تگزاس است. شرکتیه که درحال حاضر در زمینه‌های توسعه، فروش، تعمیر و پشتیبانی سیستم‌های کامپیوتری و خدمات مشابه آن‌ها فعالیت می‌کند. برند دل از نام بنیان‌گذار آن یعنی مایکل دل الهام گرفته شده و امروز، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های دنیای فناوری شناخته می‌شود.

شرکت دل محصولات متنوعی از جمله کامپیوترهای شخصی، سرور، تجهیزات سخت‌افزاری، سوئیچ‌های شبکه، نر‌م‌افزار، لوازم جانبی کامپیوتر، تلویزیون‌های HD، دوربین، پرینتر، پخش‌کننده‌ی موسیقی دارد. درواقع دل، بیش از طراحی و تولید محصولات، به‌خاطر نوآوری در سیستم‌های مدیریت زنجیره‌ی تأمین شهرت داشته و یکی از نام‌های ماندگار در تجارت الکترونیک محسوب می‌شود.

یکی از نقاط قابل‌توجه در تاریخ نوآوری‌های Dell در فروش کامپیوترهای شخصی، آماده‌سازی آن‌ها طبق سفارش مشتری است. این سبک از فروش، تا سال‌ها دل را به‌عنوان بهترین فروشنده‌ی PC در جهان شناساند. شرکت دل تا سال ۲۰۰۹ تنها به فروش سخت‌افزار می‌پرداخت تا اینکه با خرید Perot Systemsبه عرضه‌ خدمات IT نیز وارد شدند. بزرگ‌ترین فرایند خرید و ادغام دل نیز در سال ۲۰۱۶و با خرید غول دنیای فناوری یعنی EMC انجام شد. هولدینگ جدید شامل این دو شرکت بزرگ است و Dell Technologiesنام دارد.

زندگی مایکل دل :

مایکل دل بدون هیچ پیشینه ای از شرکت های کامپیوتری، بدون هیچ سرمایه و بدون هیچ دانش علمی و تخصص کامپیوتر تا به امروز جز یکی از نوابغ دنیای کسب و کار و کارآفرینی در صنعت کامپیوتر است.

طرز فکر دل همیشه این گونه بوده که مشکلات را پیدا کن، تجزیه و تحلیل کن و راه حل برایشان پیدا کن.

مایکل دل در آپارتمانی که با پس انداز 1000دلاری اش اجاره کرده بود، قطعات را به صورت عمده میخرید و آنها را با همدیگر سرهم میکرد و با 15% قیمت بیشتر یک کامپیوتر خانگی به سلیقه مشتری جمع و به او تحویل میداد.

هیچکس این کار دِل را جدی نمیگرفت و اطرافیانش او را مسخره میکردند و به گفته خودش : «خیلی ها به من میگفتند تو که نمیتونی با شرکت های غولی مثل IBM رقابت کنی… اما من این کار رو کردم !» تا زمانی که او اعلام کردن توانسته از این کارش به در سن کمتر از 30 سالگی اش ماهیانه 80,000$دلار درآمد داشته باشد… یک عدد نجومی برای یک جوان بیست و چند ساله !

در 1966 بود که او فروش اینترنتی کامپیوتر را هم راه اندازی کرد و موفق به رسیدن به امار فروش یک میلیون کامپیوتر در روز شد. در سال 2001 دل موفق به کسب عنوان بزرگترین سازنده ی کامپیوتر های خانگی در جهان شد.

او به‌عنوان سرمایه‌گذار و فعال حقوق بشر شناخته می‌شود. مایکل دل طبق آخرین آمار منتشرشده از مؤسسه‌ی فوربز در مارس ۲۰۱۸، با ثروتی حدود ۲۴.۵ میلیارد دلار، در رتبه‌ی ۳۸ ثروتمندترین افراد جهان قرار گرفته است. مایکل دل یکی از کارآفرینان دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بود که مانند استیو جابز و دیگران، توانست استارتاپی در حوزه‌ی فناوری را تأسیس کند و به بلوغ برساند. البته او بر خلاف جابز هیچ‌گاه مدیریت شرکت خودش را رها نکرد و با قدرت به کار خود ادامه داد. او لقب پایدارترین مدیرعامل دنیای کامپیوتر را یدک می‌کشد که بیشترین سال‌های مدیریت را در شرکت خودش داشته است. دل یکی از ولخرج‌ترین میلیاردرهای دنیای فناوری است. خانه‌ها و ویلاهای شخصی، هواپیماهای تفریحی و دیگر دارایی‌های گران‌قیمت، او را به ثروتمندی خاص در دنیای فناوری تبدیل کرده است.

مایکل ساول دل متولد ۲۳ فوریه‌ی سال ۱۹۶۵ در هیوستون ایالت تگزاس آمریکا است. مادرش، لورین شارلوت، یک فعال بازار سهام و پدرش، الکساندر دل، دندانپزشک اورتودنسی بود. دل دوران تحصیل ابتدایی را در مدرسه‌ هیوستون گذراند. دل از همان سنین کودکی به‌صورت پاره‌وقت به فعالیت جزئی در خرید و فروش سهام مشغول بود. او علاقه‌ی زیادی به دنیای کامپیوتر از خود نشان می‌داد و در هفت سالگی با خرید یک ماشین‌حساب، مسیر زندگی خود را به سمت فناوری‌های دیجیتال مشخص کرد. در 12 سالگی یک حراج تمبر راه انداخت و از این راه توانست 1000 دلار کسب کند.دل از سن ۱۲ سالگی به کار مشغول شد و پس از مدتی ظرفشویی، به‌سرعت پیشرفت کرد و مدیریت بخشی از کارگران را بر عهده گرفت. او در ۱۵ سالگی اولین کامپیوتر خود را خرید.همه چیز از آنجا شروع شد که مایکل یک کامپیوتر از شرکت Apple خرید و به جای اینکه آنرا روشن کند و با آن بازی کند یا آنرا به دوستانش نشان بدهد، کامپیوتر را به اتاقش برد، با پیچ گوشتی و انبر دست به جان آن کامپیوتر افتاد و آنرا تکه تکه کرد تا بداند از چه قطعاتی سرهم بندی و ساخته شده.

مایکل دل از کودکی انسان اخلاق گرایی بود.

دل برای تحصیل در مقطع دبیرستان وارد مدرسه‌ی مموریال در هیوستون شد. یکی از شغل‌های پردرآمدی که دل در دوران نوجوانی داشت، فروش حق اشتراک مجله‌ هیوستون پست بود. او با مطالعه‌ی جمعیتی افراد علاقه‌مند به خرید اشتراک و به کمک دوستان و همکلاسی‌هایش، توانست درآمد مناسبی از این کار کسب کند (تحلیل پیرامون). درآمد او در سال اول حدود ۱۸ هزار دلار و بیشتر از درآمد برخی معلمانش بود.

مایکل به اصرار والدینش در سال ۱۹۸۳ وارد دانشکده‌ پزشکی شد؛ اما علاقه‌ او به دنیای کامپیوتر هیچ‌گاه ذهنش را رها نمی‌کرد. او در خلال تحصیل در دانشگاه تگزاس، شغلی پاره‌وقت در زمینه‌ی کامپیوتر راه‌اندازی کرد. مایکل کامپیوترهای شخصی را ارتقاء می‌داد یا تعمیر می‌کرد. درآمد او در ماه اول کار به ۱۸۰ هزار دلار رسید. مایکل دل پس از مدتی فعالیت در بازار قطعات کامپیوتر متوجه شد که درآمد فروش مستقیم قطعات، بسیار بیشتر از خرده‌فروشی و مونتاژ کامپیوترهای شخصی است. او پس از کسب درآمد کافی، دانشگاه را رها کرد و تمرکز اصلی خود را روی کسب و کار فروش کامپیوتر گذاشت.

مایکل در سال ۱۹۸۴، شرکت PC's Limited ثبت کرد. رشد کسب و کار او به حدی بود که در سال اول شروع به کار، درآمدش به بیش از ۶ میلیون دلار رسید. سه سال بعد، نام شرکت به Dell Computer Corp تغییر کرد. در سال‌های ابتدایی، شرکت دل کارمندان کمی داشت که وظایف مختلفی مانند فروش، ساخت و تعمیر قطعات و آماده کردن سفارشات را انجام می‌دادند.

رشد شرکتی که مایکل دل بنا کرده بود به حدی رسید که او در ۲۷ سالگی به‌عنوان مدیرعامل در لیست ۵۰۰ شرکت برتر وبسایت فورچن قرار گرفت. یکی از نقاط عطف تاریخ دل و شرکت تحت مدیریتش، تصمیم به فروش محصولات از طریق اینترنت بود. آن‌ها وبسایت Dell را به‌صورت رسمی برای فروش محصولات معرفی کردند و سرورهای اختصاصی خود را نیز راه‌اندازی کردند. گزارش‌ها از همان سال‌های ابتدایی، آمار فروش حدود یک میلیون دلار در روز را برای شرکت عنوان می‌کردند.

مایکل دل چند سال پس از جایگیری در میان ثروتمندان جهان، تصمیم گرفت شرکتی برای مدیریت درآمدها و سرمایه‌گذاری‌های خانوادگی‌ تأسیس کند. او در سال ۱۹۹۸ شرکت MSD Capital را برای این منظور ثبت کرد. فعالیت‌های این شرکت شامل مدیریت تمامی سرمایه‌گذاری‌ها و املاک و مستغلات خانواده‌ی دل است. این شرکت حدود ۸۰ کارمند و در شهرهای نیویورک، سانتا مانیکا و لندن شعبه دارد.

مایکل دل یک بار سمت مدیریت عامل شرکتش را رها کرد. او در سال ۲۰۰۴ این عنوان را به کوین رولینز داد و خودش به‌عنوان رئیس هیئت مدیره به کار ادامه داد. البته در سال ۲۰۰۷، بار دیگر هیئت مدیره از او درخواست کردند که به شغلش بازگردد.

دل در سال ۲۰۱۳ تصمیم گرفت که مالکیت اکثر سهام شرکتش را تصاحب کند و بار دیگر شرکت را به‌صورت خصوصی اداره کند. او در این سال به کمک شرکت مدیریت سرمایه‌ی سیلور لیک پارتنرز، مایکروسافت و کنسرسیومی از شرکت‌های وام‌دهی، توانست ۷۵ درصد از سهام شرکت را به مالکیت خود درآورد. البته این انتقال با چالش‌های متعددی همراه بود؛ اما در نهایت شرکت دل بار دیگر به‌صورت خصوصی درآمد. این انتقال هزینه‌ای در حدود ۲۵ میلیارد دلار داشت.

زندگی برای مایکل دل همیشه بر وفق مراد نبوده است. تمامی شرکت‌های بزرگ مانند دل در طول تاریخ خود با چالش‌های متنوعی روبرو بوده‌اند. یکی از چالش‌های بزرگ، اشکالات ساخت کامپیوترها بود که شرکت را مجبور به پرداخت ۳۰۰ میلیون دلار هزینه‌ی تعمیرات کرد. این اتفاق، جایگاه دل را در صدر شرکت‌های فناوری با مشکل مواجه کرد. نکته‌ی مهم در این اتفاق آن بود که پس از مدتی مشخص شد کارمندان از ایرادات محصولات مطلع بوده‌اند.

در جولای ۲۰۱۰، تقلب‌های حسابداری در شرکت دل فاش شدند. مایکل دل پس از این اتفاق تعهد داد که هزینه‌ای معادل ۱۰۰ میلیون دلار برای حل این معضلات بپردازد. تقلب حسابداری به این صورت بود که شرکت، تخفیف‌های گرفته‌شده از تأمین‌کننده‌ی پردازنده‌هایش یعنی اینتل را در گزارش‌های خود اعلام نکرده بود. اینتل این تخفیف‌ها را به دل می‌داد تا در کامپیوترها و سرورهایش از پردازنده‌های AMD استفاده نکند.

مایکل دل در سال ۱۹۸۹ با سوزان لیبرمن ازدواج کرد. لیبرمن یک طراح لباس اهل دالاس بود. آن‌ها دارای چهار فرزند هستند. مایکل دل یکی از خجالتی‌ترین کارآفرینان و میلیاردرهای دنیا است. او در مورد حفاظت از خانواده‌اش سختگیری زیادی دارد. گفته شده هزینه‌ی سالانه‌ی اقدامات امنیتی او برای خانواده، ۲.۷ میلیون دلار است. البته با وجود نگرانی از امنیت خانواده، او هیچ مانعی برای حضور فرزندانش در شبکه‌های اجتماعی ایجاد نکرده است.

منزل شخصی خانواده‌ی دل مساحتی حدود ۳۰۰۰ متر مربع دارد و در حومه‌ی شهر آستین واقع است. این خانه به دلیل طراحی خاص و سیستم‌های امنیتی پیشرفته، لقب قلعه را یدک می‌کشد. منزل شخصی مایکل دل دارای هشت اتاق خواب، یک زمین تنیس، استخرهای سرپوشیده و روباز است و چشم‌اندازی زیبا رو به دریاچه‌ی شهر آستین دارد. این خانه هنوز هم یکی از گران‌قیمت‌ترین خانه‌های ایالت تگزاس است. مایکل دل خانه‌ای دیگر به مساحت ۵۰۰ متر مربع در ارتفاعات بورلی هیلز دارد. خانه‌ها و ویلاهایی در جزایر کارائیب و هاوایی نیز در لیست املاک این میلیاردر آمریکایی قرار دارد. مایکل دل به جمع‌آوری اتومبیل‌های لوکس علاقه‌مند است. او کلکسیونی کوچک از خودروهای قدیمی و مدرن پورشه به همراه یک خودروی هامر دارد. دل علاوه بر هواپیمای شخصی، تمایلی به خرید هواپیماهای بوئینگ نیز نشان داده است و البته مشخص نیست که این خرید برای سرمایه‌گذاری یا استفاده‌ی شخصی بوده است.

مایکل به همراه همسرش یک مؤسسه‌‌ی خیریه در سال ۱۹۹۹ راه‌اندازی کرد که برای کمک به کودکان فقیر ایالات متحده‌ی آمریکا و تمام نقاط جهان فعالیت می‌کند. این مؤسسه در سال ۲۰۰۶ رقمی در حدود ۵۰ میلیون دلار برای تحقیقات سلامت در دانشگاه تگزاس هزینه کرده است. هزینه‌ی بزرگ بعدی مربوط به سال ۲۰۱۳ بود و رقمی حدود ۱.۲۳ میلیارد دلار برای اقدامات عام‌المنفعه در آمریکا، هند و شمال آفریقا را شامل می‌شد. دل در انجمن اقتصاد جهانی، شورای کسب و کار آمریکا و مدرسه‌ی کسب و کار هند نیز در هیئت مدیره عضویت دارد

یک دسته از افراد در گوشه­ای نشسته و به این فکر می­کردند که پس از مرگشان ثروتشان باید صرف چه کاری شود. قطعا این ایده جالبی نخواهد بود و این گونه افکار را باید فراموش کرد. باید زمانی که زنده­ ایم و خودمان می­توانیم در مورد این کار تصمیم بگیریم، کاری انجام دهیم.»

بنیاد خیریه دل بیش از 65 میلیون دلار را به سازمان های پزشکی در ارتباط با دانشگاه تگزاس اهدا نمونده است. مرکز پزشکی کودکان دل، موسسه کودکان دل و مرکز بهبود زندگی سالم مایکل و سوزان دل. آنها همچنین مسئول تهیه بودجه برای یک ساختمان جدید علوم کامپیوتر در محل دانشگاه آستین هستند.

مایکل دل تاکنون افتخارات متعددی از جمله برترین کارآفرین سال از دیدگاه وبسایت Inc، برترین مدیر عامل آمریکایی از دیدگاه مجله‌ی Worth و همچنین مدیرعامل برتر سال از دیدگاه رسانه‌های Financial World، Industry Wekk، و Chief Executive اشاره کرد. او در سال ۲۰۱۳ جایزه‌ی مؤسسه‌ی فرانکلین را در بخش رهبری کسب و کار دریافت کرد. دل در سال ۱۹۹۹ کتابی با عنوان Direct From Dell منتشر کرد و در آن، داستان‌های پیشرفت شرکتش را گفت.

شرکت رایانه ای مایکل دل اولین شرکتی بود که توانست در سال 1997 رکورد فروش یک میلیارد دلاری را ازطریق اینترنت به دست‌ آورد. راهبرد رضایت مشتری، کسب و کار او را بیمه کرد. اشتباهات زیادی داشته اما پس از اصلاح سعی کرد آنها را دوباره تکرار نکند. مایکل دل معتقد است که باید تعادل بین سرعت رشد و استقرار زیرساختها برقرار باشد، چرا که رشد سریع، شرکت های بیشماری را از بین برده است.

دل اعتقاد دارد: اگر ما می‌ خواهیم در زندگی خود موفق باشیم، می‌ بایست ابتدا سایرین را موفق کنیم و اگر می‌ خواهیم میلیاردر شویم، در امور خیر شرکت کنیم و کمک کنیم تا دیگران نیز ثروتمند شوند. این قانونِ جهان هستی است.

دل، بااستفاده از بازاریابی مستقیم، مشتریان خود را پیدا می‌کرد و کامپیوترهای باکیفیت را ارزان‌تر از رقبای بزرگ خود می‌فروخت. او در مجله‌های کامپیوتری تبلیغ می‌کرد و مشتریان راضی‌اش نیز بخش دیگری از تبلیغات بودند. خریداران با تماس با یک شماره‌ی رایگان، کامپیوتر موردنظر خود را از دل سفارش می‌دادند. این اقدامات، به‌سرعت شرکت مایکل دل را به بزرگ‌ترین فروشنده‌ی مستقیم کامپیوتر شخصی در بازار تبدیل کرد.

درآمد دل در سال اول فعالیت رسمی، رقم خارق‌العاده‌ی ۶ میلیون دلار بود. او در سال بعد به رکورد ۴۰ میلیون دلار رسید و برای مدیریت شرکت رو‌به‌رشدش، یک سرمایه‌گذار و بانکدار باسابقه به‌ نام ای. لی واکر (E. Lee Walker) استخدام کرد. دل برای گسترش کسب‌وکار خود، نیاز به تغییرات اساسی در بخش مدیریت داشت. او گروهی از مدیران باسابقه‌ی بازاریابی را از یکی از شرکت‌های فروشنده‌ی کامپیوتر شخصی ارزان به‌ نام Tandy استخدام کرد. گروه جدید توانست مأموران فروشی حرفه‌ای برای مذاکره با شرکت‌های بزرگ تربیت کند. به‌علاوه، آن‌ها شبکه‌ای از واسطه‌های فروش ایجاد کردند که کامپیوترها را برای مقاصد و بازارهای خاص، مونتاژ می‌کردند. رشد سریع سال‌های ابتدایی دل، منجر به تغییر سیاست‌های قیمت‌گذاری توسط آن‌ها نیز شد. پس از پیوستن تیم جدید مدیریت به شرکت، سود خالص از ۲۳ درصد به ۳۱ درصد رسید. از آن زمان، قیمت محصولات نه‌براساس رقابت قیمتی با دیگر شرکت‌ها بلکه براساس هزینه‌های دل تنظیم می‌شد. مشکلات داخلی در بخش مدیریت بازاریابی و فروش دل، بسیار زود خود را نشان داد. تیم شرکت تندی با مایکل دل بر سر استراتژی‌های بازاریابی و فروش اختلاف نظر پیدا کردند. دل اعتقاد داشت که این گروه درکی از سیاست فروش مستقیم نداشته و قصد دارد استراتژی سنتی را در این شرکت هم پیاده کند. از طرفی، تیم تندی هم دل را متهم به عجول بودن می‌کرد که صبر لازم برای نتیجه‌گیری از نیروهای فروش جدید را ندارد. درنهایت تا سال ۱۹۸۸ اکثر تیم بازاریابی تندی یا از شرکت استعفا دادند یا اخراج شدند. باوجود مشکلات پیش‌آمده در بخش بازاریابی، رشد دل ادامه داشت. آن‌ها در سال ۱۹۸۸ دفتری در لندن تأسیس کردند که تنها در عرض یک ماه، نزدیک به ۴‌ میلیون دلار فروش داشت. دفتر خارجی بعدی، در کانادا تأسیس شد. در همان ماه‌های ابتدایی سال ۱۹۸۸، بخش‌های متعددی در شرکت ایجاد شدند که با تمرکز روی مشتریان شرکتی، دولتی و آموزشی کار می‌کردند. در ماه ژوئن سال ۱۹۸۸ و پس از گزارش درآمدی ۱۵۹ میلیون دلاری، سهام دل به‌صورت عمومی عرضه شد.

یکی از چالش‌های مهم دل در سال‌های پایانی ۱۹۸۰، رقابت از سوی ژاپنی‌ها بود. تولیدکنندگان این کشور، کامپیوترهای IBM را با قیمت‌های پایین‌تر عرضه می‌کردند. شرکت آمریکایی مجبور شد تا سرمایه‌ی زیادی را برای افزایش ظرفیت و انبارداری خود هزینه کند که نقدینگی را به‌مقدر قابل‌توجهی کاهش داد. مشکل بزرگ، در زمان تخمین اشتباه خرید در سال ۱۹۸۸ ایجاد شد که نقدینگی شرکت را تقریبا صفر و انبارها را پر از محصولات فروش‌نرفته کرد. به‌هرحال شرکت دل از رقابت ایجادشده از سوی آسیایی‌ها سرخورده نشد. آن‌ها بهبود فنی محصولات را در اولویت کاری خود قرار دادند و به‌این‌ترتیب، کامپیوترهایی با قوی‌ترین پردازنده‌ی آن زمان بازار یعنی Intel 80386 عرضه کردند. کامپیوترهای سرور نیز با سیستم‌عامل جدید و تکامل‌یافته‌ی یونیکس عرضه شدند.

گلن هنری یکی از متخصصانی بود که پیوستنش به دل، نقطه‌ی عطفی را در تاریخ شرکت ایجاد کرد. ۱۵۰ مهندس را در تیم تحقیق و توسعه استخدام کرد. یکی از برنامه‌های اصلی تیم تحقیق و توسعه دل، ترکیب کارایی چندین تراشه در یک تراشه‌ی متمرکز بود.

اینتل در سال ۱۹۸۹ زیرپردازنده‌ی مشهور خود یعنی ۴۸۶ را معرفی کرد. دل به‌سرعت کامپیوترهایی را به بازار عرضه کرد که قابلیت استفاده از این پردازنده را داشتند. یکی دیگر از اهداف مایکل، گرافیک بالاتر در کامپیوترها بود که نیاز به نمایشگرهای قوی‌تر و بوردهایی با مدارهای خاص داشت. به‌هرحال تلاش‌های اولیه‌ی دل در بازار گرافیک جواب داد و نمونه‌هایی از محصولات آن‌ها با هدف کامپیوترهای حرفه‌ای عرضه شدند.

دل باوجود پیشرفت‌های متعدد در بازار و خصوصا بخش تحقیق و توسعه، هنوز بودجه‌ی کمی در حدود ۷ میلیون دلار به آن اختصاص می‌داد. این بودجه در مقایسه با بودجه‌های چندصد میلیون‌دلاری رقبایی همچون IBM، یک شوخی به‌نظر می‌رسید. سهم آن‌ها در بازار نیز تنها ۱.۸ درصد بود که البته با رشد سریعی افزایش می‌یافت. تا پایان سال ۱۹۸۹ فروش شرکت در آمریکا به ۲۵۷.۸ میلیون دلار رسید. فروش واحد بریتانیا از مرز ۴۰ میلیون دلار گذشت و واحد آلمان غربی نیز سوددهی اولیه را تجربه کرد.

شرکت دل همیشه خود را شرکتی بازاریابی و سخت‌افزاری دانسته است. نیروهای فروش این شرکت نقش مهمی در موفقیت آن داشته‌اند. آن‌ها پیش از عضویت نهایی در دل، ۶ هفته دوره‌ی آموزشی می‌گذارندند. نیروهای فروش در کنار مدیران ارشد در جلسات شرکت می‌کردند و انتقادها و شکایت‌های مشتریان را به گوش آن‌ها می‌رساندند.

نیروهای فروش شرکت دل علاوه‌ بر فروش محصولات و نظرسنجی از مشتریان، وظیفه‌ی تبلیغ محصولات دیگر شرکت را نیز برعهده داشتند. آن‌ها به مشتریان کمک می‌کردند تا سفارش‌های خود را به‌صورت شخصی‌سازی‌شده‌تری انجام دهند. به‌عنوان مثال در آن سال‌ها پیشنهاد مودم داخلی یا حافظه‌‌ی رم بیشتر به مشتریان، همیشه کارساز بود. سفارش مشتریان دل از سمت مأموران فروش به کارخانه‌های مونتاژ ارسال شده و محصول نهایی، ظرف ۵ روز آماده می‌شد. بازاریابی تلفنی و مستقیم شرکت دل، علاوه‌بر کسب موفقیت در فروش، مجموعه‌ای از اطلاعات مشتریان را نیز در اختیار آن‌ها قرار می‌داد. اطلاعات جمع‌آوری‌شده، تشخیص فرصت‌ها و چالش‌های فعالیت را برای دل، آسان‌تر و سریع‌تر می‌کرد. گسترش فعالیت‌های بین‌المللی دل در دهه‌ی پایانی قرن ۲۰ با قدرت ادامه پیدا کرد. آن‌ها زیرمجموعه‌هایی را در کشورهای ایتالیا و فرانسه و همچنین یک مرکز تولیدی را در ایرلند تأسیس کردند. هدف از این اقدامات، تسهیل خدمت‌رسانی و فروش به مشتریان در اروپا، غرب آسیا و آفریقا بود. به‌علاوه، بخشی از محصولات دل نیز در فروشگاه‌های بزرگ کامپیوتری عرضه شد. فروشگاه‌هایی که با حجم فروش بالا و حاشیه‌ی سود پایین، با فعالیت‌های دل هم‌خوانی داشتند.

آمارهای رشد دل در دهه‌ی ۱۹۹۰، نوید ظهور یک شرکت بزرگ و موفق دیگر کامپیوتری را در آمریکا می‌داد. آن‌ها ششمین تولیدکننده‌ی کامپیوتر در آمریکا بودند که پیشرفت قابل‌توجهی نسبت به رتبه‌ی ۲۲ سال ۱۹۸۹ کسب کردند. به‌علاوه، تعداد کارمندان به ۲۱۰۰ نفر رسیده بود و بررسی رضایت مشتری‌ها هم خبرهای خوبی را برای شرکت به‌همراه داشت. البته باوجود افزایش فروش، به‌خاطر خرید حجم زیادی حافظ‌ه کامپیوتری و توقف یکی از خط‌ها برای تولید ورک‌استیشن، سود شرکت افت ۶۵ درصدی را در سال ۱۹۹۰ تجربه کرد.

شرکت دل در سال ۱۹۹۲ وارد فهرست ۵۰۰ شرکت برتر شد. مایکل دل با این موفقیت به‌عنوان جوان‌ترین مدیرعامل فهرست شناخته می‌شد.

چالش‌های جدید و جنگ قیمت‌ها

بازار سنتی کامپیوترهای شخصی در دهه‌ی ۱۹۹۰ افت فروش محسوسی را تجربه کرد. به‌هرحال، رکود اقتصادی در آن زمان، به سود دل تمام شد. کاربران پول کمتری داشتند اما هنوز کامپیوتری شخصی جزو نیازهایشان بود. به‌همین دلیل، آن‌ها محصولات باکیفیت اما ارزان‌قیمت دل را می‌خریدند. به همین خاطر افزایش فروش در سال‌های بحران دیگر شرکت‌ها، آمار فروش دل به یک میلیارد دلار رسید.

لپ‌تاپ‌ها در دهه‌ی ۱۹۹۰ به‌مرور به محصول اصلی بازار کامپیوتر تبدیل شدند. دل که ظرفیت‌های این بازار را به‌سرعت درک کرده بود، اولین محصول خود را در این بخش در سال ۱۹۹۱ به بازار عرضه کرد. در سال بعد، اولین لپ‌تاپ کاملا رنگی دل به بازار عرضه شد و در کنار آن، بازاریابی برای فروش محصولات با پردازنده‌ی ۴۸۶ اینتل نیز قوت گرفت. با افزایش نبرد تولیدکنندگان کامپیوتر شخصی، کامپک تصمیم گرفت تا به بازار هدف دل یعنی کامپیوترهای ارزان‌قیمت وارد شود. آن‌ها کامپیوتری پایین‌رده با قیمت ۸۹۹ دلار عرضه کرده و بخش پشتیبانی فروش خود را نیز تقویت کردند. رقابت جدید، دل را مجبور به کاهش سود محصولات کرد. آن‌ها قیمت کامپیوترهای خود را تا حداکثر ۱۴۰۰ دلار کاهش دادند تا سهم خود را از بازار حفظ کنند. دل توانایی چنین کاهش قیمتی را داشت؛ چرا که هزینه‌ی فرایندهای آن تنها ۱۸درصد از قیمت محصول بود و در مقابل، ۳۶درصد از قیمت محصولات کامپک، هزینه‌های عملیاتی بود.

چالش‌های فنی، دل را نیز مانند اکثر شرکت‌های دنیای فناوری تحت تأثیر قرار داده است. آن‌ها در سال ۱۹۹۲ چند مشکل فنی را در محصولات خود خصوصا در بخش رایانه‌های همراه تجربه کردند. مشکلات پیش‌آمده باعث تأخیر در عرضه یا لغو تعدادی از محصولات شرکت شد که درنهایت، خسارت ۲۰ میلیون دلاری را به بخش فروش وارد کرد. چشم‌انداز دل برای بازار کامپیوترهای شخصی، حفظ ۳.۵ درصد از سهم آن بود. منتهی رقیبی قدرتمند به‌ نام Digital Equipment Corporation در بازار حضور داشت که با تمرکز روی مینی‌کامپیوترها، سهم قابل‌توجهی را به‌خود اختصاص داده بود. درواقع DEC به بزرگ‌ترین فروشنده‌ی کامپیوتر ازطریق سرویس پست تبدیل شده بود. از طرف دیگر کامپیوترهای ارزان‌قیمت کامپک، دل را تهدید می‌کرد. شرکت برای پاسخ به رقابت‌های مذکور، خط تولید کامپیوترهای ارزان خود را با نام Dimensions راه‌اندازی کرد. تا پایان سال ۱۹۹۳، رکورد فروش شرکت به ۲ میلیارد دلار رسید.

ورود به بازار خرده‌فروشی، عاقبت بخیریی برای دل نداشت. باعرضه‌ی محصولات جدید توسط شرکت، ارزش کامپیوترهای موجود در فروشگاه‌ها کاهش پیدا کرده و آن‌ها باید خسارت فروشگاه‌داران را جبران می‌کردند. استراتژی قبلی به‌خاطر تولید دستگاه بسته به نیاز مشتری، هیچ‌گاه محصولات فروخته‌نشده را در انبار دل بر جای نمی‌گذاشت. به‌همین دلیل مدیران تصمیم گرفتند تا در سال ۱۹۹۳، استراتژی خرده‌فروشی مستقیم را متوقف کنند.

نبرد قیمت‌ها، مشکلات فنی و چالش‌های متعدد، در سال ۱۹۹۳ خسارت‌های بزرگی به دل زد. بدین‌ترتیب آن‌ها در این سال برای اولین‌بار ضرر را در گزارش‌های مالی خود ثبت کردند. اولین خسارت مالی سه‌ماهه‌ای دل با رقم ۷۵میلیون دلار ثبت شد. مدیران شرکت، مشکلات و زیرساخت داخلی را یکی از دلایل اصلی شکست‌های پیش‌آمده می‌دانستند و به‌همین دلیل، استراتژی خود را به‌سمت لپ‌تاپ و زیرمجموعه‌های عملیاتی اروپا، تغییر دادند.

سال ۱۹۹۴، با ضرردهی مجدد دل همراه بود. آن‌ها گزارش ضرر ۳۶ میلیون دلاری را در این سال ثبت کردند اما در سال بعد، با سوددهی ۱۴۹ میلیون دلاری، با قدرت به بازار بازگشتند. در آن سال، لپ‌تاپ‌های مشهور این شرکت مجهز به پردازنده‌های پنتیوم و همچنین کامپیوترهایی با پردازنده‌‌ی دوهسته‌ای، معرفی شدند. آن سال با رشد ۵۰ درصدی دل، افزایش سهم بازار به ۴درصد و تبدیل شدن به یکی از ۵ شرکت برتر فروشنده‌ی کامپیوتر در دنیا، به پایان رسید.

توسعه‌ی فعالیت‌ها در سال ۱۹۹۶ در زمینه‌های متعددی انجام شد. دل مجموعه‌ای از سرورهای شبکه را به بازار معرفی کرد و خود را به‌عنوان سریع‌ترین شرکت از لحاظ رشد و توسعه به بازار نشان داد. به‌علاوه، یک مرکز تولیدی در پنانگ مالزی تأسیس شد. البته، بزرگ‌ترین پیشرفت دل در آن سال، عرضه‌ی مستقیم محصولات ازطریق اینترنت به مشتریان بود.

در مدت ۳ سال پس از شروع عرضه‌ی محصولات دل در اینترنت، شرکت به آمار فروش ۳۰ میلیون دلار در روز رسیده بود که ۴۰ درصد از سهم درآمد شرکت را به خود اختصاص داد. وب‌سایت دل در آن زمان علاوه‌بر فروش محصولات طبق نیاز مشتری،‌ پشتیبانی فنی را نیز به آن‌ها ارائه می‌کرد تا سفارش‌های خود را در تمامی مراحل تولید تا تحویل، پیگیری کنند.

رشدنمایی دل در سال‌های ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ ادامه داشت. تا پایان سال ۱۹۹۸، سود عملیاتی شرکت به ۹۴۴ میلیون دلار رسید. محصولات جدیدی در این سال‌ها شامل چند نوع ورک‌استیشن، سبک جدیدی از فروش به مصرف‌کننده‌‌ی نهایی و محصولات ذخیره‌سازی تحت برند PowerVault عرضه شدند. مراکز تولیدی نیز در آمریکا و اروپا توسعه یافتند.

در سال ۱۹۹۸، با افتتاح مرکز تولید و خدمات مشتریان در ژیامن چین، مراکز تولیدی دل به ۳ عدد رسید. در سال ۱۹۹۷ دل با فاصله‌ای نزدیک پس از آی‌بی‌ام، اچ‌پی و کامپک در صنعت کامپیوتر قرار داشت. یک سال بعد، این شرکت به ۹ درصد از سهم بازار دست‌یافت و تا رتبه‌ی دوم، پیش رفت.

قرن ۲۱ و رکود بازار کامپیوترهای شخصی

شرکت دل در ماه‌های پایانی منتهی به سال ۲۰۰۰ چند مرکز تولیدی جدید را به مجموعه‌ی خود اضافه کرد و در تا ژانویه‌ی سال ۲۰۰۰، درآمد خالص شرکت به ۱.۸۶ میلیارد دلار رسید که مجموع درآمدهای کل سال‌های فعالیت دل را به ۲۵.۲۶ میلیارد دلار رساند. با شروع رکود در بازار کامپیوترهای شخصی در سال ۲۰۰۰، دل رقابتی شدید را بر سر قیمت شروع کرد که رقبا، سرعت لازم برای رسیدن به آن را نداشتند. درنهایت، در سال ۲۰۰۱ برای اولین‌بار در تاریخ، دل به رتبه‌ی اول فروش کامپیوتر در جهان رسید. در آن سال، سهم شرکت آمریکایی از کل بازار جهان به ۱۳ درصد رسیده بود. رکود ایجادشده در بازار کامپیوترهای شخصی، منجر به فرایندهای خرید و ادغام متعدد در این بازار نیز شد. در نمونه‌ای از این ادغام‌ها، اچ‌پی شرکت بزرگ کامپک را به زیرمجموعه‌ی خود اضافه کرد. ازطرفی، دل برای جبران کاهش فروش PC، به بازار پرسود سرورهای اینترنتی وارد شد. دل در بازار جدید نیز با رقابت قیمتی وارد شد و باوجود از دست دادن بخشی از سود، سهم مناسبی را از بازار کسب کرد. بخش سرورهای حرفه‌ای اینترنتی نیز با شروع قرن ۲۱ شاهد حضور شرکت Dell بود. آن‌ها برای عرضه‌ی هرچه بهتر خدمات ذخیره‌ساز در سرورها نیز با EMC وارد همکاری شدند. حوزه‌ی دیگری که دل به آن وارد شد، تجهیزات ارزان‌قیمت شبکه برای کسب‌وکارهای کوچک بود که با رونمایی از برند PowerConnect سوئیچ‌های شبکه، اجرایی شد. در سال ۲۰۰۲ یکی از بزرگ‌ترین تعدیل نیروهای تاریخ دل رخ داد. آن‌ها ۵۷۰۰ نفر را اخراج کرده و به‌عنوان جریمه‌ی اقدامات تغییر زیرساختی، هزینه‌ی ۶۰۰ میلیون دلاری متحمل شدند. هرچند جریمه‌ها سود شرکت را کاهش داد. مایکل دل، درطول تاریخ شرکتش همیشه نقش مدیرعامل و رئیس هیئت‌مدیره را برعهده داشته است. البته، شخص دیگری در وظایف مدیریتی به‌عنوان مشاور و نیروی اجرایی در این شرکت فعالیت می‌کند که نقش مهمی در انسجام و برنامه‌ریزی‌های بلندمدت آن‌ها داشت. کوین بی. رولینز ابتدا به‌عنوان مشاور شرکت پیمانکاری Bain & Company با دل همکاری می‌کرد و در سال ۱۹۹۶ به‌عنوان معاون در آنجا استخدام شد.

رولینز در سال‌های فعالیت نقشی اساسی در پیروزی‌های دل بر رقبا داشت. او در سال ۱۹۹۷ به مقام معاونت رئیس هیئت مدیره رسید و در سال ۲۰۰۱، مدیر ارشد عملیات دل شد. انجام عملیات اجرایی توسط رولینز، این فرصت را به مایکل دل داد تا سیاست‌های بلندمدت خود را با آسودگی بیشتری برنامه‌ریزی کند.

برند آمریکایی دل با هدف نفوذ به بازارهای پردرآمد و پرکاربرد دنیای کامپیوتر، انواع محصولات و تجهیزات این حوزه را به سبد خود اضافه می‌کرد. آن‌ها در سال ۲۰۰۳ خط اختصاصی پرینترهای خود را با هدف‌گیری مشتری‌های سازمانی و شخصی معرفی کردند. کمی بعد، تلویزیون‌های تخت LCD نیز به سبد دل اضافه شد. پخش‌کننده‌ی موسیقی دیجیتال و سرویس موسیقی آنلاین هم در همان سال‌ها توسط دل معرفی شدند.

دل در سال‌های ابتدایی قرن ۲۱، هنوز تمرکز خود را بر بازار کامپیوترهای شخصی حفظ می‌کرد. با وجود آنکه خرید این محصولات از سمت کسب‌وکارها کاهش پیدا کرده بود، آن‌ها تمرکز بالایی روی مصرف‌کننده‌های نهایی معطوف کردند. یکی از برنامه‌ها جهت حفظ این بازار، ارائه‌ی کیوسک‌ها تست و بررسی کامپیوتر دل در فروشگاه‌ها بود. مشتریان در این مکان‌های مخصوص، پیش از سفارش دادن محصولات شرکت، آن‌ها را بررسی می‌کردند.

مایکل دل در سال ۲۰۰۴ به‌صورت رسمی سمت مدیرعاملی را به رولینز منتقل کرد. دل پس از آن به‌عنوان رئیس هیئت مدیره و به‌نوعی همکار مدیرعامل به کار خود ادامه داد. تحت مدیریت رولینز، یکی از مهم‌ترین خرید‌های دل یعنی شرکت Alienware انجام شد که تولیدکننده‌ی کامپیوترهای شخصی باکیفیت و با تمرکز روی بازار گیمینگ بود.

با وجود کسب موفقیت در سال‌های اولیه‌ی دهه‌ی ۲۰۰۰، در میانه‌ی این دهه دل با مشکلات متعددی مواجه شد. برنامه‌ریزی پایین در بخش تحقیق و توسعه و افت خدمات‌رسانی به مشتریان، از دلایلی بودند که برند دل را به‌مرور به سمت زیان‌دهی سوق می‌دادند. به‌علاوه، تمرکز آن‌ها روی فروش مستقیم و اینترنتی، باعث حضور پررنگ‌تر رقبا در بازارهای خرده‌فروشی و فیزیکی شد. ضعف‌های خدمات مشتریان دل از سال ۲۰۰۲ هدف انتقادات شدیدی در سرتاسر وب قرار گرفت. شرکت تا پیش از قرن ۲۱ کامپیوترها را با قیمت‌های چند هزار دلاری به فروش می‌رساند و طبیعتا پشتیبانی مناسبی هم داشت. در این دهه و با کاهش قیمت کامپیوتر، خدمات مشتریان آن‌ها نیز ضعیف‌تر شد. تعدادی تغییرات مدیریتی برای بهبود این وضعیت انجام شد اما به‌هرحال آینده‌ی خوبی در انتظار دل نبود.

مایکل دل در سال‌های پایانی دهه‌ی ۲۰۰۰ بار دیگر به سمت مدیرعاملی بازگشت و تغییراتی اساسی را با نام Dell 2.0 در شرکت ایجاد کرد. هدف اصلی از این برنامه، کاهش نسبی نیروی انسانی، کاهش لایه‌های مدیریتی و همچنین به حداقل رساندن بروکراسی اداری بود. تعدادی از مراکز تولیدی و مونتاژ شرکت نیز در آن سال‌ها به‌خاطر کاهش سفارش از سمت مشتری‌ها تعطیل شدند.

با شروع دهه‌ی ۲۰۱۰ و تمرکز مشتریان روی محصولات همراه دنیای کامپیوتر، کسب‌وکار و دل و بسیاری از تولیدکنندگان دیگر کامپیوترهای شخصی با خطرهای جدی مواجه شد. عرضه‌ی آیپد اپل ضربه‌ی محکم‌تری به این شرکت وارد کرد و تلاش‌ها برای ورود به این بازار جدید نیز موفقیت‌آمیز نبود. دل محصولات معدودی در حوزه‌ی گوشی هوشمند و تبلت عرضه کرد اما هیچ‌کدام نتوانستند موفقیت سال‌های اوج کامیپوترهای شخصی را تکرار کنند.

در سال ۲۰۱۵، دل اعلام کرد که قصد خرید شرکت EMC فعال در بازار ذخیره‌سازی را دارد. این پیشنهاد ۶۷ میلیارد دلاری برای خرید یک شرکت، بزرگ‌ترین خرید تاریخ فناوری نام‌ گرفت. به‌هرحال در ۷ سپتامبر سال ۲۰۱۶، خرید EMC نهایی شده و پس از خرید، شرکت مادری با نام Dell Technologies تأسیس شد. در حال‌ حاضر این شرکت سه زیرمجموعه‌ی عملیاتی اصلی با نام‌های Dell Cielnt Solutions، Dell EMC و vmware دارد که بخش آخر، پیش از خرید EMC زیرمجموعه‌ی آن شرکت بود.