ویژگی های شرکت های کوچک و متوسط (SME) آلمان

در این مقاله نگاهی میکنیم به تاثیرات شرکت های کوچک و متوسط بر اقتصاد و جامعه آلمان. البته این نوع شرکت ها (Small-Medium Enterprises) که به اختصار به آنها SME می گویند در کشورهای توسعه یافته و صنعتی اروپا زیاد هستند و در بعضی کشورها به آنها یک اسم خاص داده اند. برای مثال در آلمان با عنوان Mittlestand و در انگلیس با عنوان Brittelstand شناخته می شوند. تمرکز من در این مقاله بیشتر بر روی شرکت های Mittlestand آلمانی است.

در تعریف این شرکت ها آمده است: به هر شرکتی که کمتر از 500 نفر کارمند داشته باشد و گردش مالی سالیانه کمتر از 50 میلیون یورو داشته باشد Mittlestand می گویند.

شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که قدرت اقتصادی آلمان از کجا و چگونه نیرو می گیرد. در نگاه اول ممکن است وجود شرکت های غول صنعتی و تولیدی مانند خودروسازی ها مانع دیده شدن علت اصلی شود. بگذارید از زاویه ای دیگر به قضیه نگاه کنیم. وجود این شرکت های غول آسا که فقط نیم درصد تعداد کل شرکت های آلمانی را شامل می شوند حاصل وجود زیرساخت مناسب و قوی است که شرکت های SME آلمانی فراهم کرده اند. همچنین این شرکت ها به ستون فقرات اقتصاد آلمان معروف هستند.

ویژگی های این شرکت ها:

  • خصوصی و تحت مالکیت یک خانواده هستند یا در آنها فرهنگ و جوی شبیه به خانواده وجود دارد. می توان گفت مهمترین ویژگی این شرکت ها همین است.
  • به دلیل اینکه تحت مالکیت خانواده هستند انتقال تجربه از یک نسل به نسل بعدی با بیشترین میزان ممکن انجام می شود. همچنین افراد با سابقه و تجربه بالا فوت و فن کار را با خیال راحت تر به دیگر افراد آموزش دهند.
  • این شرکت ها به دلیل اینکه تحت مالکیت خانواده هستند اهداف بلند مدت دارند. به بیانی دیگر نه سوری هستند و نه به دلیل ترس شرکا از اختلاف شکل گرفته اند بلکه به منظور تامین مخارج چند خانواده به وجود آمده اند.
  • محیط صمیمی دارند و وابستگی احساسی زیادی بین کارمندان وجود دارد. در نتیجه احتمال اینکه یک فرد با دانش و تجربه ای که دارد تیم را رها کند کمتر است. تقریبا 44 درصد کارمندان این شرکت ها بیش از ده سال به آن ها وفادار مانده اند.
  • بیشترین سرمایه گذاری بر روی نیروی کار انجام میگیرد تا دانش و مهارت بیشتری کسب کنند.
  • مهارت بر مدرک دانشگاهی ارجحیت دارد و خودشان نیروی کار خود را قبل یا بعد از پذیرش آموزش می دهند. در نتیجه میزان بیکاری در بین جوانان آلمان بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی سال به سال کاهش پیدا کرده است.
  • بیشتر این شرکت ها در زمینه صنعت فعال هستند و هر شرکت به نحوی عمل می کند که محصول نهایی که تولید می کند مورد استفاده دیگر شرکت های محلی باشد. به این ترتیب این شرکت ها وابسته به هم ولی مستقل از صنایع خارج از کشور می شوند و همچنین از حمایت دیگر شرکت های محلی برخوردار می شوند.
  • به دلیل شکل گرفتن بازار رقابتی در این شرایط این شرکتها نوآوری بالایی دارند و برای تحقیق و توسعه بسیار اهمیت قائل می شوند.

اما آمار ارقام جالبی از این شرکت ها مربوط به سالهای 2010 تا 2012:

  • 99.6 درصد شرکت های آلمانی SME هستند.
  • چهار پنجم کارآموزان - بیش از 1.29 میلیون از 1.56 میلیون کارآموز در آلمان - آموزش خود را در همین شرکت ها دریافت کرده اند و در همین شرکت ها مشغول به کار هستند.
  • حدود 60 درصد از مردم در این شرکت ها مشغول به کار هستند.
  • 56 درصد ارزش افزوده ایجاد شده در اقتصاد آلمان مربوط به این شرکت ها است. این رقم حدود 37٪ از گردش مالی کل شرکتهای آلمانی را تشکیل می دهد.
  • حدود 95 درصد شرکتهای آلمانی خانوادگی هستند. تقریباً از این تعداد 85 درصد توسط مالک آنها اداره می شوند.

این شرکت ها در مقیاس خودشان براساس تعداد نیرو به چهار دسته نیز تقسیم می شوند:

  • بزرگ: بین 250 تا 500 نفر
  • متوسط: بین 50 تا 249 نفر
  • کوچک: بین 10 تا 45 نفر
  • میکرو: کمتر از 10 نفر

بخش SME تحت سلطه شرکت های میکرو است. برای مثال در آلمان فقط 17 درصد شرکت های SME بیشتر از 10 نفر کارمند دارند. به طور میانگین در دیگر کشورهای اتحادیه اروپا فقط 8 درصد شرکت های SME بیشتر از 10 نفر کارمند دارند.

اگر از دید کارآفرینی به کل شرکت ها نگاه کنیم در این هرم می بینید که حدود 60 درصد نیروی های کار در شرکت های SME که کمترین گردش مالی را دارند مشغول به کار هستند و همچنین زیرساختی فراهم کرده اند که شرکت های غول دنیا بر روی این بستر شکل بگیرند.

اقتصاد شکل گرفته توسط این شرکت ها سرمایه داری خانوادگی (Enlightened' family capitalism') نامیده می شود.

اما دولت در کجای این اقتصاد و کارآفرینی قرار دارد؟ به گفته وزارت کار و اقتصاد آلمان برنامه اصلی آنها برای این شرکت ها این است که با ارائه خدمات مشاوره ای، امکانات و بستری فراهم کند که این شرکت ها بتوانند راحت تر با تولید کننده های کشورهای دیگر ارتباط بگیرند و صادرات خود را افزایش دهند. فقط همین!

نتیجه گیری

اقتصاد سالم و قدرتمند را مردم می سازند نه دولت. می شود با فرهنگ سازی خانواده ها را تشویق کرد که به حرفه و کار تولیدی روی بیاورند، نه کارهای خدماتی و دولتی. برای اینکه بیکاری کاهش پیدا کند باید تمرکز بر روی تولید باشد نه فقط سودآوری یا گردش مالی بیشتر. دانشگاه ها در آموزش مهارت و تربیت نیروی کار برای صنعت ضعیف عمل می کنند و بازدهی کمی دارند. مدرک دانشگاهی لازمه کار کردن نیست، آموزش مهارت در کارگاه ها و کارخانه ها نتیجه بهتری دارد. باقی نتیجه گیری ها را می سپارم به شما. لطفا قبل از نتیجه گیری منابعی که معرفی کردم را مطالعه کنید.

منابع

1. گزارشی از وزارت کار و اقتصاد آلمان

2. German Mittelstand - Engine of the German economy

3. Why Germany’s Mittelstand Model Will Improve Your Odds of Success

4. Mittelstand - Wikipedia