بازتاب آنچه که در اطرافم میبینم و میشنوم
از یک رزومه ساده تا یک رزومه تاثیرگذار
نزدیک به دو ساله که درگیر چالشهای اولیه مهاجرت شدم؛ از گرفتن تصمیمهایی درونی، صحبت در مورد مهاجرت با افرادی که نقشی توی زندگیم دارن مثل خانواده و پارتنر و ... تا آماده کردن نیازهای اولیه (سرمایه مالی، زبان، رزومه، مطالعه کافی در مورد کشور مدنظر و ...) که من رو به عنوان یه فرد واجد شرایط نشون بده. از ابتدای شروع فعالیتم توی زمینه نرم افزار همیشه هدف مهاجرت از طریق پیشنهاد کاری توی ذهنم جریان داشته و اشتیاق عجیبی که هیچوقت کور نشده حتی با سرد و گرم هایی که آدم روزانه در ایران باهاش دست و پنجه نرم میکنه. بگذریم... همیشه زمان برای غر زدن هست بهتره یاد بگیریم چطوری تاثیرگذارتر تلاش کنیم و به هدفامون برسیم.
قبل از پرداختن به موضوع فکر میکنم یه نکته خیلی مهم وجود داره که حداقل به من یاد داده حتی اگه باز شکست خوردم بازم بهش ایمان داشته باشم. از ابتدای اپلای کردن و لحظهای که رزومه رو سعی میکنیم درست کنیم و در جریان مکاتبات و ... قرار بگیریم فاکتور صبر و کنترل زمان خیلی مهمه. به طور کلی بالانس نگه داشتن صبر و امید ممکنه براتون دشوار بشه حتی یه جاهای خیلی ممکنه ناامیدتون کنه و گند بزنه به باقی قسمتای زندگی و خیلی چیزای دیگه. بهتره بگم برای این قسمت از زندگی همیشه پلن B داشته باشید اگه دیوار A بریزه ممکنه پشتتون هیچ دیوار B نباشه و ضربه سختتری بخورید. مفهوم کار تو دههای که میگذرونیم خیلی وابسته به استراتژی بوده و فکر میکنم برای هر قدمی که بخوایم برداریم یک سیستم شبیه به سیستم بازی فوتبال نیاز داریم و رزومه هم استراتژی خاص خودش رو میطلبه. باید یاد بگیریم چه کلماتی رو کجا به کار ببریم، از چه نوع ساختار جملهای استفاده کنیم، چطوری خودمون رو معرفی کنیم که در نگاه اول مورد توجه (Sales pitch) قرار بگیریم و یه لقمه بزرگ مابین باقی شرکتکنندهها به حساب بیایم و خیلی موارد دیگه ...
این مطلب با این فرضیه نوشته شده که شما از بیان مهارتها و ويژگیهای منحصر به فرد خودتون ناتوانید. مشکلی اصلی من که تونستم خیلی بهبودش بدم عدم توانایی در بیان مهارتها و ویژگیها بود. اصولا هر شخصی پیش خودش فکر میکنه منحصر به فرده. شاید بگید منحصر به فرد یه خورده قلمبه سلمبه به حساب میاد. دقیقا همین قلمبه سلمبه جلوه دادن فاکتوری هست که موجبات ربودن برق چشمای منابع انسانی رو فراهم میکنه. یه دیالوگ از سریال آتلانتا دقیقا به همچین حالتی اشاره میکنه: "هر شخصی نیازه داره زمانی حس کنه استثنائیه!" یه مدت درگیر این جمله بودم. اگه از زاویه متفاوتتری بهش نگاه کنیم بار معنایی کلمه استثنائی ممکنه تاثیرات مثبتی تو ذهن شما به وجود بیاره و برای اون چیزی که میخواید بجنگید و بهترینتون رو انجام بدید. میخوام به این برگردم که رزومه نوشتن در دید اول کار یک روزه و یک شبه نیست. حالتی برای من پیش اومده که مجبور شدم یک هفته استراحت کنم که از فضاش دور بشم تا حس و شوق نوشتنش برای من دوباره تداعی بشه و بتونم تمرکز کنم و به مسیر خودم برگردم.
هیچکس به شما اهمیت نمیده
اولین دیواری که رزومه شما باهاش مواجه میشه و زیر ذره بین قرار میگیره بحث سیستمهای اسکنره به عبارتی نرم افزارهای Applicant Tracking System وظیفه دارن رزومههایی دریافتی رو جمع آوری، اسکن و رتبه بندی کنند. رتبه رزومه شما براساس کلمات کلیدی نوشته شده داخل رزومه و آگهی استخدامی استخراج و رتبه بندی میشه. در نتیجه خیلی مهمه که یه رزومه خوانا و مرتبط به اون آگهی به خورد ربات بدیم. اینکه میگم ربات! دقیقا به معنای واقعی کلمست. هر بار که این ربات سعی میکنه یک رزومه رو بررسی کنه حافظهاش رو به طور کامل پاک میکنه. پس کلمات قشنگ و احساسی و ... با درصد بالایی دور ریخته میشن و بهشون توجه نمیشه. تو این قدم هیچ انسانی دخالت نمیکنه در نتیجه هیچ کس به شما اهمیت نمیده و نتیجه چیزی جز خروجی گزارش نرمافزار نیست. خروجی یه درصدی از نزدیک بودن رزومه شما به متن آگهیه. در انتها اونها تصمیم میگیرن که شما رو به مصاحبه دعوت کنند یا نه؟!
پس بهترین استراتژی شما دوری از صحبت درباره رویاها، هدفها، امیدهاتون و جاه طلبیتونه. اگه سعی میکنید توی قسمت Summary و Objective بانمک به نظر بیاید حتما حذف کنید چرا که رزومه محلی واسه بانمک بودن نیست. در واقع رزومه شما به اندازه کافی بانمک هست، که بخواید نمکشو بیشتر کنید.
بهداشت عمومی از همه چی واجبتره (نگارش و گرامر)
این موضوع خیلی سادهاس و فقط به یک حالت صفر و یک میشه بهش نگاه کرد. وقتی توجه نکنم به اساسیترین چیزی که باید رعایت کنم قطعا به بخشهای دیگه هم صدمه میزنم.
نگارش و گرامر جز بهداشت عمومی حساب میشه. حتی اگه شما خیلی خفن باشید و این موضوع رو نادیده بگیرید قطعا شما رو پس میزنن و یه لقمه شیرین به حساب نمی آید. آدمها به نگارش، غلطهای املایی و گرامر توجه میکنن. اگه نمیتونید یک دقیقه وقت بذارید و رزومه خودتون رو بالا پایین کنید که کیفیت لازم رو داشته باشه پس به همون میزان به باقی قسمتها توجه نمیکنید.
زمان فعلهاتون به شدت مهمه. کلمه "Led" و "Lead" زمین تا آسمون تفاوت دارن. به عنوان مثال:
* 2014 - 2015: lead a team doing blah blah blah. we were...
تاریخ جمله به گذشته اشاره میکنه ولی توضحیات در زمان حال داره اتفاق میافته.
نکته آخر در قالب یاسین خوندن اینکه قبل از ارسال رزومه حتما یک دور موارد نگارشی و گرامری رو چک کنید.
هیچوقت نگید "متخصصم" مگر اینکه معنیشو بدونید
کلمه متخصص و با تجربه چشمارو قرمز میکنه و وارد یک منطقه خطر میشید. شخصا برداشت خاصی نمیکنم از این کلمه ولی صادقانه باعث میشه سوالهای متفاوتی رو بپرسن که هضمش سخت بشه و گلو گیر باشه. البته اگه معنیشو میدونید پس جای نگرانی نیست. یه خورده شفاف بخوام بگم در واقع مصاحبه کننده اینطور برداشتی میکنه که من خفنترم یا مصاحبه شونده و خب ترسی از این نداره که من خفن نیستم صرفا در قالب اندازه گیری شما رو به چالش دعوت میکنه!
قوانین دیت رفتن رو به یاد داشته باشید!
نوشتن رزومه دقیقا مثل رفتن به یک دیته. طرف مقابل انتظار نداره شما مستاصل به نظر بیاید. از کلمههای که باعث میشن شما رو ناتوان نشون بدن استفاده نکنید. در نهایت براساس ناتوانیهاتون انتخاب نمیشید.
به صورت خیلی ایده آل دوست داریم با اعتماد به نفس به نظر بیایم و این منظور رو برسونیم که در هر سطحی از عملکرد میتونیم به موضوعات مختلفی کمک کنیم.
ارسال رزومه با یک جمله یکسان به ده آگهی نمونهای از استیصاله. "برنامهنویس نتیجهگرا و توانمند، به دنبال فرصت شغلی به منظور هدایت پروژهها در زمینه Back-End، معماری نرمافزار و شبکه با استفاده از Best Practiceها در جهت حل مسائل با کیفیت بسیار مناسب."
جمله بالا فقط یه عبارت به شکل "لطفا دایی من رو استخدام کن" کم داره تا ناتوانی و ابراز خواهش و تمنای شما رو نشون بده.
اگر شما شخصی هستید که قابلیتهای مثل "اشتیاق به یادگیری" و "یادگیری سریع" درنتون نهفتهاس لازم نیست بیانش کنید. مابین سیستمهای اسکنر رزومه عنوان "Eager to learn" به منزله "نیروی غیر متخصص" حساب میشه. فیالواقع اگر به یادگیری اشتیاق دارید، تا حالا باید از رزومهتون حذفش کرده باشید!
مورد دیگهای که باعث میشه شما رو لو بده عنوان سریع یادگیرندس. ترکیبی از ناتوانی و تضاد؛ در واقع لازم نیست وقتی موضوعی رو در حال حاضر یاد گرفتید به بقیه طوری نشان بدید که آهای مردم من خیلی سریع یادش گرفتم. اگر واقعا همچین شخصی هستید پس احتمال زیاد ۱۴ سالگی تونستید دانشگاه قبول بشید و در این حالت میتونید بگید من یک "Fast learner" به حساب میام.
بهترین راه برای اینکه غیر ناامیدکننده به نظر بیایم باید غیر ناامیدکننده باشیم. بیان اینکه من یک شخص پرانگیزه هستم مثل اینکه کت و شلوار شیک بپوشم و تو فضایی قرار بگیرم که کت و شلوار نیاز نداره. سعی کنید توقعهاتون رو کاهش بدید. کمربندتون رو محکم ببنید و حتی برای موقعیتهای شغلی که با شما هم خوانی نداره اقدام نکنید. صرفا یه رزومه خوانا و شیک بسازید که گویای توانمندیها و مهارتهای شما باشه.
به اشتراک بگذاریم
تقابل خودتون با رزومه عملا کار شما رو خیلی دشوار میکنه. فکر و ذکرتون باید مطالعه مقالات مرتبط باشه و سعی کنید تغییرات رو توی رزومه پیاده کنید و سوال پیش میاد که نتیجه درست به همراه داره یا نه؟! کلید این قسمت به اشتراک گذاشتن رزومه با افرادیه که فکر میکنید میتونن بهتون کمک کنند یا استفاده از سرویس های آنلاین.
قطعا آدم به امید زندهاس ولی فیدبک هم در زمان خودش قشنگه. اصولا وقتی میخوایم از نتیجه یک عمل فیدبک بگیریم بهتره توی یک زمین بیطرف بازی کنیم که قضاوت نشیم و فرصتها رو توی بازی اصلی از دست ندیم. آسون ترین راهی که به ذهنم میرسه به اشتراک گذاشتن رزومه با دوستان و همکار هاست و در نهایت فیدبک های خیلی خوبی که میشه ازشون گرفت. کنار اومدن با این موضوع به خودتون بستگی داره یعنی اینکه با چه کسایی میتونید به اشتراک بگذارید که بهتون واقعا کمک کنه و درگیر مسائل حاشیهای نشید.
به حرفاشون با دقت گوش بدید قطعا چیزهای سادهای پیدا میشن که ممکنه اصلا به ذهنتون خطور نکنه و در نتیجه خیلی بهتون کمک کنه. نکته اخر اینکه هر نظری رو هم نپذیرید. باید بتونید حدس بزنید که کدوم نظر میتونه بهتون کمک کنه یا نه.
تیر آخر
تبریک میگم! حالا که تونستید رزومه رو از رباتها بگذرونید و پیش نیازهایی رو آماده کنید باید به مقدار کافی تاثیرگذار باشید که بتونید شخصی که رزومه شما رو میخونه متقاعد کنید!
میزان تجربه کاری و یه سری فاکتورهای دیگه قطعا شما رو در اولویت قرار میده. ولی این تنها شانس نیست. شما کلماتی رو دارید که باید کمک کنند که واقعیات رو براتون چشم نواز کنند. تنها جایی که میتونید به شکل درستی تواناییها و دستاوردها رو بیان کنید در قالب توضیحات تجربههای کاریتونه. حالا که میخوایم لیستشون کنیم باید طوری پخته بشن که بدون نمک هم خوش مزه باشه. اصولا آشپزی آشپزه که غذاشو بدون نمک درست کنه.
همیشه وقتی به این قسمت میرسیم که دستاوردهای تجربههای کاریمون رو لیست کنیم طریقه گفتنشون سخته میشه. یعنی میدونیم چه کارهایی انجام دادیم ولی شیوه و سیاست بیانش رو بلد نیستیم. واسه اینکار چند روش وجود داره که باعث میشه از خودمون چند سوال بپرسیم و پاسخ ها رو کنار هم بذاریم و یک آیتم به دستاوردهامون اضافه کنیم.
به عنوان مثال:
- چه مسئله ای رو تونستم حل کنم؟
- چه راهکاری پیشنهاد دادم؟
- چه نتیجه قابل اندازه گیری به همراه داشته؟
- به اندازه کافی هیجان انگیز هست که در موردش صحبت کنم یا نه؟
برای اینکه شکها از بین برن و دستاوردهامون رو عَلم کنیم باید سراغ اعداد و ارقام و واقعیتها بریم. در قالب یه لیست ۴ تا ۶ آیتمه وظایف و دستاوردهاتون رو برای اون تجربه کاری لیست کنید.
اول از همه به مسئله یا چالشی که تونستید در طی یک تجربه کاری حل کنید فکر کنید و بعدش میرسیم به فرمول: Action + Problem/Project + Result
قدم اول: یک فعل قوی (بار معنایی کافی داشته باشه) در قالب عمل(Action) که مسیر و راهکار شما رو بیان میکنه انتخاب کنید.
قدم دوم: واضحانه مشکل(Problem/Project) رو شرح بدید.
قدم سوم: نتیجه(Result) رو به همراه دستاوردها و مواردی که قابل اندازهگیرین (با استفاده از اعداد) بیان کنید.
به عنوان مثال:
- Led project team of 3 to develop a new financial system for distributing reports that reduced the time for managers to receive accounting reports by 45%.
- Drove and Implemented new and innovative solutions based on open source libraries to cut costs 35% by advocating for the use of open source solutions wherever possible.
دو نمونه بالا در واقع بیانگر توانای مدیریت یک تیم کوچیک، خلاق بودن در رسیدن به نتیجه و استفاده از نیرو در مسیر پیاده سازی راهکارهای متن باز هست. نمونه اول به بخش مالی شرکت کمک کرده و هزینه گزارش گیری برای شرکت با کاهش همراه بوده. مورد دوم به تیم فنی در جهت استفاده از راهکارهای متنباز و کاهش هزینههای مالی در جهت راهکارهای پولی کمک کرده است.
از نگاه کارفرما، نیرویی ارزشمند هست که بتونه در راستای منافع شرکت باشه و به سودآوری یا کاهش هزینه ها کمک کنه که دو مورد بالای گویای این مسئله هست.
جمع بندی
رزومه نوشتن و در کل نوشتن هنر جذابیه! قطعا هر فردی عقاید خودش رو داره و درست و غلط قابل احترام هستند. این مطلب براساس تجربههای سه ساله من بود از مصاحبهها و مقالههایی که خوندم. در ابتدای مسیر حرفهای کاریم قطعا این موارد رو نمیدونستم و الان که به رزومه قبلیم نگاه میکنم احمقانه به نظر میاد. زندگی و کار براساس تجربه میچرخه و تا اخر به همین منوال خواهد بود که به گذشته خودمون نگاه کنیم و از اشتباهاتمون درس بگیریم و آینده خودمون رو بهبود بدیم.
نکته آخر: یادمون نره دنیای رزومه نوشتن بی انتهاس و موضوعات خیلی مختلفی رو به همراه داره. از سرچ و آزمون و خطا نترسید.
شاد و سربلند باشید!
اسفند ۹۷
پینوشت
- برای فرمولی که که ذکر شد در قسمت تیر آخر از سایت دانشگاه آریزونا کمک گرفتم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اپلای کاری، انجام بدهم یا ندهم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
راه سخت یک دانشجوی دکتری
مطلبی دیگر از این انتشارات
شرایط مهاجرت تحصیلی به کبک کانادا