هوش مصنوعی، از فلسفه تا اقتصاد

هر چیزی که از روز اول ساختیم رو میشه یه نقاشی توصیف کرد. آسمون آبی، خیالات به ظاهر دست نیافتنی آدم‌ها است. بعد از یه مدت یه کسی پیدا میشه که خط افق، مرز زمین و آسمون، پله از خیال به واقعیت رو میکشه. رویای تاریخ روی کاغذ میاره و بهش ابعاد و مشخصات و رنگ و جنس میده. آخرین نفر، کسی که زمین این نقاشی رو میکشه، شروع به ساختن رویا از آهن و فولاد میکنه. بعد از اختراع ماشین بخار و انقلاب صنعتی، آدم‌ها ساخت‌و ‌ساز رو به ماشین‌ها سپردن.

امروز اگه میدونید یه چیز چه جور ساخته میشه، احتمالا فردا میتونید شروع به تولید کنید! ممکنه از نظر خیلی‌ها هوش مصنوعی فقط شاخه‌ای از رشته‌های کامپیوتر و ریاضی باشه، اما از نظر من ادامه یه روند تکامله.

جواب این سواله که "چی میشه اگه فکر کردن رو هم به ماشینها بسپریم؟ چی میشه اگه آدم‌ها آزادانه غرق در خیال و رویا باشن؟" نمیشه به سادگی به این سوال جواب داد،که البته هدف من هم این نیست. هدف این متن سر زدن به راههای خلوت تر این مسیر هست. قوی ترین ریشه‌های این موضوع شاید از علوم کامپیوتر و ریاضیات باشه، اما شاخه‌ها و ریشه‌های مهم دیگه‌ای هم داره.

فلسفه

ارسطو پدر علم منطق، روح رو برخلاف افلاطون، وابسته به جسم بیولوژیک میدونست، و اون رو با استفاده از رابطه‌اش با جسم تعریف میکرد. بر این اساس گیاهان و حیوانات و انسان‌ها همه درجه‌ای از روح دارن. انسان‌ها در بالاترین نقطه این هرم، از قدرت فکر و شناخت برخوردارن. در ادامه روند طبیعی این موضوع، توماس هابز در کتاب Leviathanپیشنهاد یک "حیوان مصنوعی" رو میده و می‌پرسه: " مگه قلب چیزی بیشتر از یک فنر، اعصاب مقدار زیادی نخ و مفصلها چند چرخ هستن؟ ".

بلز پاسکال، ریاضی دان، فیزیک دان و فیلسوف معروف فرانسوی در سال 1642 ماشین حساب پاسکال(پاسکالین) رو برای کمک به پدرش برای جمع آوری مالیات می‌سازه و در توصیفش میگه:" اثراتی ایجاد می‌کنه که به فکر نزدیک ترن تا به اعمال حیوانات".

دکارت در مخالفت با هم عصر خودش و تعریف ارسطو از ذهن، بخشی از ذهن انسان‌ها رو ماورایی می‌دونه. با این استدلال که یک ذهن کاملا فیزیکی جایی برای اختیار و اراده انسان نمی‌گذاره. ویژگی اساسی ذهن برای هوش مصنوعی، ساختار ذهن نیست، بلکه روش یادگیری و پردازش این اطلاعت برای ما مهمه. بعد از 2300 سال بحث درک امروز ما از نحوه یادگیری، ترکیبی هست از این دو اصل:

· قوانین کلی شکل دهنده دانش ذهن، از قرار گرفتن متداوم در معرض ارتباط و اشتراک عناصر آنها به وجود می‌آید.

· همهی دانش ذهن، از تجربه ریشه گرفته و همهی مفاهیم مربوط به چیزهای قابل تجربه و لمس هستند.

اصل یک کارایی زیاد مثال زدن در یادگیری رو توضیح میده، درواقع با دیدن مداوم پدیدهها ذهن ما میتونه رابطه‌ی بین دو پدیده رو کشف کنه. اصل دوم یادگیری رو ذخیره مجموعه احساست در برخورد با یک پدیده، تو مغز میدونه.

درک ما از یک ببر ترکیبیه از ظاهری که می‌بینیم، صدایی که می‌شنویم و ترسی که باعث پخش آدرنالین تو بدن میشه. اگه از ببری نترسیم، تفاوتش با گارفیلد چیه؟

بعد از یادگیری، قدم بعدی استفاده از اطلاعات برای تصمیم گیری هست. مشکلاتی که با هوش مصنوعی دنبال حلشون هستیم، معمولا پیچیده، وابسته به تعداد زیادی عامل مستقل یا مرتبط و نیازمند پردازش حجم زیادی اطلاعات هستن. به عنوان مثال شناختن یه نفر از روی عکس برای آدمها خیلی ساده است، به صورت ناخودآگاه و خیلی سریع هویت صاحب عکس رو تشخیص میدیم. الگوریتم این پروسه شناخت چیه؟ ما آدمها چه جوری هر روز چنین تصمیمات پیچیده‌ای می‌گیریم؟ این سوال رو علم اقتصاد هم می‌پرسه.

اقتصاد

یکی از اولین روش‌های تحلیل سیستم‌های اقتصادی، درنظر گرفتن اقتصادها به صورت مجموعه عملگرهایی مستقل که هرکدوم برای اهداف خودشون تلاش میکنن در سال 1776 توسط آدام اسمیت ارائه شد. اقتصاد درواقع علم خواسته‌ها و ترجیحات و محدود به پول نیست. در نتیجه چالش‌های این علم با هوش مصنوعی شباهت زیادی دارن. مشخص کردن دقیق و واضح هدف در هردو علم حیاتیه. شفاف نبودن هدف برای یک مدل هوش مصنوعی به شدت خطرناکه. به عنوان مثال هدف Ultron،شخصیت منفی کامیک‌ها و فیلم‌های مارول، "صلح در زمان ما" بود. از بین بردن کل بشریت، ریشه ای ترین عامل هر جنگ و درگیری، برای رسیدن به هدف صلح، راه کارآمدیه. خطای یک درجه‌ای حین تایین هدف، در هردو زمینه نتایج به شدت متفاوتی ایجاد می‌کنه. بیشتر تصمیم‌گیری های اقتصادی و یا یک مدل هوش مصنوعی، اثرات بلندمدتی دارن، روی تصمیمات بعدی هم تاثیر میگذارن و هنگام تصمیم گیری امکان پیش بینی نتیجه با قطعیت امکان پذیر نیست.

بررسی سوال چگونگی تصمیم منطقی با اثرات بلند مدت از تلاشهای انگلستان برای بهینه کردن سیستمهای راداری جنگ جهانی دوم شروع شد و تحقیقات تو این زمنیه تحت عنوان Research Operationsادامه داره.

هرروز از هوش مصنوعی برای اهداف متنوع‌ای از درمان بیماری تا پیش‌بینی شرایط سیاسی جهان بیست سال بعد و انتخاب پست بعدی که تو اینستاگرام می‌بینیم، استفاده می‌شه. سوال بعدی اینه که چه جور از این ابزار جدید استفاده میکنیم و به دنبال چه خیالاتی میریم؟