بلاگ انگلیسی: https://moh53n.medium.com
یک سال زندگی نصفه و نیمه در دانشگاه
قبول چهره واقعی دانشگاه برای من سخت بود، آنقدر سخت که هفته اول ترم یک، اقدام به درخواست انصراف از تحصیل کردم. انتظارات غلط، ۱۲ سال تحصیل اجباری در محیطی ملالآور و روبرویی ناگهانی من با واقعیت دانشگاه، این تصور را بر من قبولانده بود که دانشگاه نیز چهار سال ادامه بر ۱۲ سال لعنتی پیشین است.
مرکز مشاوره دانشگاه شیراز، به حق یکی از فعالترین مراکز مشاوره دانشگاهی در کشور است. بحران تغییر محیط و شوک حاصله از آن برای یک دانشجوی ترم اولی، موضوعیست شایع اما در سطوح مختلف. من به دلایل مختلف برای کنترل فشار وارده از این شوک تغییر محیط، نیاز به کمک و حمایت داشتم؛ حمایتی که با کمکهای این مرکز در زمینه مشاوره و تسهیل شرایط درسی باعث ماندنم در دانشگاه شد.
خوب، بد، شاید زشت و شاید زیبا!
ماه های اول تحصیل در دانشگاه مقیاس خوبی برای توصیف و درک آن نبوده و نیست. گذر از انواع شوکها، روبرویی با آدمهای جدید و از همه مهمتر، تجربه محیطی بسیار متفاوت از گذشته چیزی نیست که هرکسی به راحتی از پس آن بربیاید، اما پذیرفتنش شتریست که در خانه همه میخوابد و کنار آمدن با محیط دانشگاه منوط به آن است. دانشگاه هم خوب و هم بد است به دلایل بسیار و مشخص، اما زشت یا زیبا بودن آن مستقیما به خود فرد برمیگردد. خندهها و گریههای دانشجویی و تماشای منظره "مرحوم" بام الهیات زیبایی هایی است که عمیقا خاص دوره دانشگاه است و تکرار ناپذیر. فارغ از کلیت مشترک زندگی دانشجویی در هرجای ایران، هر دانشگاه رنگ و بوی خاص خودش را دارد و دانشگاه شیراز پر است از جاذبه هایی که آمادهاند در آخرین لحظات منجر به فروپاشی روانی آرامتان کنند.
حال این جاذبه پاییز های خیابان ارم باشد یا منظره زندگی دانشجویی در پردیس ارم، جلوه های کمنظیر و خاصی هستند که بعید میدانم در هر دانشگاهی پیدا شوند و اینها به مدد زیبایی های فریبنده خود دانشگاه و البته شهر زیبای شیرازند.
اما زشتی مثل هرجای دیگری در این دنیا پیش چشمانتان قرار دارد و تصمیم با شماست خود را در درس یا حواشی زندگی دانشجویی غرق کنید و یا زشتی ها را به دیدتان راه دهید. برای من به عنوان یک جامعهگریز محروم از زیبایی های دنیای دانشجویی که در رویا آزمایشگاه شبکه دانشگاه تهران را میدید، اتاق شبکه دانشگاه شیراز یک شوخی بسیار زشت بود. در بند بالا خواندید مرحوم بام الهیات و احتمالا اگر ورودی ۹۹ یا ۹۸ باشید، منظورم را دقیق نفهمیدهاید. بام الهیات با منظره فوقالعاده ای که هنوز هم نصفه و نیمه قابل دیدن است، از نقاط پرطرفدار دانشگاه بود که بدون ارائه هیچ توضیح دقیقی توسط مسئولین دانشگاه بسته شد و بعدها غیرمستقیم گفتند میخواستند جلوی فساد دانشجویی را بگیرند! عجب…
این خود از زشتیهای دانشگاه است که "آن ها" هر تصمیمی بخواهند میگیرند و "ما" سکوت میکنیم. تصمیم دیدن اطرافتان با شماست اما من که به تعبیر بزرگی در دانشگاه "تازه وارد کله داغ" اینجا بودم، از دیدن سکوت مرگبار دوستان و باقی دانشجویان در هزار موضوع و مسئله درد کشیده و میکشم. انتخابهایتان برای زشتی ها بسیار است و احتمالا اگر خوابگاهی باشید میتوان از در و دیوارش زشتی استخراج کرد اما همانطور که گفتم، انتخاب اینکه زشتی های قابل تقکر را برگزینید یا زیبایی های فریبنده زندگی دانشجویی، با شماست؛ شاید هم گوش دادن یه یک دانشجوی جامعه گریز کار درستی نباشد و میتوان دانشگاه را مثل دنیا همانطور که هست، با زشتی ها و زیبایی هایش دید که گمان میکنم همین یک دستآورد از دوره دانشجویی کافیست…
درس های گرانمایه و دردناک
بحث این بود که برای ورودیهای جدید چه بگوییم خوب است؟ شنیدن پیشنهاد از دانشجویی که قرار است تا ترم ۸ ریاضی ۱ را پاس نکند در دانشگاه چیز عجیبی نیست (چراکه ترم هشت گرچه رکوردی است برای خود، اما سیستم دانشجویی عمیقا بر اساس درس نمیچرخد) اما شنیدنش از کسی که یک دهم زمان تحصیلی را هم سر کلاس ها و در محیط دانشگاه نبوده، عجیب بود. صحبتم ساده بود و گویا، دانشگاه محل تجربه است. اینکه "ترم صفری" عموما توهین و تحقیر نیست دردی از من دوا نمیکرد و بعد از دو سه بار دعوا و درگیری به همان نتیجه رسیدم. پیچیدگی سیستم زندگی دانشجویی برای نیمه دانشجویی مثل من، به قدری جذاب است که فکر انصراف از تحصیل دوباره به سرم نزند.
زیباییش آنجاست که از خواب و خوراکتان تا روابط اجتماعی و نوع عطر و شکل عینکتان را درگیر خود میکند و عملا این دوره ای است که تقریبا "همه چیز" زندگی شما به یک نهاد واحد متصل میشود. اینجاست که به ورودیهای جدید توصیه میکنم رفتار و ظاهر همکلاسی های جدید خود را در روز های اول به خاطر بسپارید و هر از چند مدت، تغییرشان را بسنجید. این همان میزان تغییر اعجاب آوری است که هرکسی تحت تاثیر محیط دانشگاه دچارش میشود و معمولا خود او متوجهش نیست. شما هم همانقدر تغییر کردهاید که دوستتان دچار تغییر شده. تغییری که امیدوارانه خود به آن جهت میدهید و امیدوارانه تر، در جهت مثبت خواهد بود. آزادی عمل فضای دانشگاه این امکان را میدهد که همدانشگاهیتان به صمیمیترین دوستتان در کل زندگی و یا به طرف رابطه عاطفیتان تبدیل شود. آدمها مثل گزینه های یک منوی باز روبروی شما قرار میگیرند و انتخاب با شماست در چه جهتی برای نزدیکی یا تاثیرپذیری از آنها تلاش کنید، تلاشهایی که به طور تضمین شده قرار است درس هایی بسیار ارزشمند اما گاهی دردناک به شما بدهند.
در علوم کامپیوتر چیزی داریم به نام "جعبه شن" یا سندباکس1، محیطی آزمایشی و تحت کنترل که قرار است گند های بسیاری در آن بزنید و موارد مختلفی را تست کنید تا پیش از مواجه شدن با محیط اصلی و واقعی، آمادگی داشته باشید. دانشگاه از جهات بسیاری شبیه همین سندباکس است (گرچه این اخطار را لازم میدانم که بعضی اشتباهات و عواقب اعمال در آن، اصلا شباهتی به کنترل شدن و گذرا بودن ندارند). خاص بودن این محیط همانطور که پیشتر گفتم در آن است که عملا همه چیز در اختیارتان میگذارد، از بستری برای روابط عاطفی تا سکوی پرتابی برای پیشرفت علمی و البته، روابط پیشرفته اجتماعی. به همین جهت غنیمت شمردن این فرصت برای بلوغ هرچه بیشتر به نوعی ضروری است.
از پردیس ارم تا مهندسی ۲
میگویند قرار است دانشکده را به ساختمانی در پردیس ارم منتقل کنند وعمیقا امیدوارم این اتفاق نیفتد. گاهی تنهایی قدم زدن های بین ارم تا مهندسی آن هم در پاییز رنگارنگ شیراز، فرصت فکر کردن های ضروری به آدم میدهد. آدم ها به رنگارنگی و تفاوت برگ های درختان خیابان ارم متفاوتند. برای من که با هزار بحران از پیش داشته و صد بحران نوساخته وارد دانشگاه شدم، چارهای جز نگاه کردن به محیط جدید زندگیام و آدم های اطرافم نبود. درسها و سختگیری های دانشگاه شیراز به کنار، شوق جوانانه آدمهای اطرافم و رویداد های رنگارنگی که هر کدام به اندازه یک کتاب، داستان پشت خود دارند حداقل تاکنون به اندازه کافی سرگرمکننده بوده اند تا دانشگاه و آدم هایش هنوز هم برایم جذاب باشند.
از یک سال تحصیل در دانشگاه شیراز شاید تنها چیزی که آموختم، فرار نکردن بود. شاید افتادن با نمره صفر و نگاههای عجیب دیگران به این دانشجوی اجتماعگریز سخت بود، اما این مخلوط عجیب از همه چیز بالاخره دو سه دلیل برای ماندن و تجربه کردن به شما میدهد، دو سه دلیلی که خواه ناخواه ده درس زندگی به شما خواهد داد...
1 Sandbox
مطلبی دیگر از این انتشارات
هوش مصنوعی، از فلسفه تا اقتصاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
نشریه آرایه شماره ۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروژه گذار از دبیرستان به دانشگاه