ابوالفضل رنجبران از حضرت علی‌(ع) اسوه خوشنویسی جهان اسلام می‌گوید:

ابوالفضل رنجبران
ابوالفضل رنجبران



در خدمت جناب آقای ابوالفضل رنجبران طراح گرافیست و پژوهشگر تاریخ هنر هستیم، و قرار است توسط ایشان

در این مبحث به حضرت علی‌(ع) اسوه خوشنویسی جهان اسلام بپردازیم.

جناب آقای رنجبران لطفا مختصری از حضرت علی‌(ع) اسوه خوشنویسی جهان اسلام همراه با ارائه منبع بفرمایید؟


جایگاه تاریخی امام علی(علیه السلام) در هنر خوشنویسی
گذشته از نگاه اساطیری که پیدایش خط را به ارباب انواع، موجودات افسانه ای، دیوها و ... نسبت داده (ر.ک حداد عادل ، ۱۳۹۰، ج ۱۵، ص۵۶۶) و یا نگاه تاریخی که خاستگاه آن را حدود ۵۲۰۰ سال پیش توسط سومریان در بین النهرین می‌داند، (اتینگهاوزن، ۱۳۷۹، ص۱۹۴) در نگاه اسلامی عقیده بر این است که خداوند نگارش و علم به قلم را از همان ابتدای خلقت به بشر آموخته و این نعمت از طریق انبیاء الهی ری شهری، ۱۳۸۸، ج۱، ص۶۱۷) در میان ابناء بشر گسترش یافته است. الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَم (علق (۹۶): ۴-۵)

رویکرد دین اسلام به موضوع پیدایش خط، بیش از آنکه در کتاب‌های دینی بیان شود، در آغاز رساله‌ها و متون کهن آموزش خوشنویسی: چون تحفه المحبین از یعقوب سراج شیرازی، رساله آداب خط از عبدالله صیرفی رساله اصول و قواعد خطوط سته از فتح الله سبزواری، آداب خط از سلطان علی مشهدی، رساله مجنون رفیقی هروی و... بیان شده و از مجموع آن این گونه استنباط می‌شود که « اول کسی که اشکال و اسامی خط و حروف دانست و نوشت، آدم صفی الله بود و معلم او حضرت عزت جل جلاله و عم نواله، چنان‌که در کلام مجید ربانی و تنزیل عزیز سبحانی فرموده: علم آدم الاسماء کلها» (قلیچ خانی،۱۳۷۳، ص228- ۲۲۹) پس از آن، شیث بن آدم به کار نگارش خط ادامه داد و در زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام) خط عبری نوشته شد. به اعتقاد بعضی این خط از ادریس نبی بوده(علیه السلام) بوده است، برخی نیز آن را به هود پیامبر منسوب داشته اند و او را مبدع خط دانسته‌اند. (مدد پور ۱۳۷۴، ص۱۶۶).

بنا بر آنچه ابن الابار در کتاب تاریخ خود نقل کرده قریش رسم الخط عربی را ابتدا از حرب بن امیه، او از عبدالله بن جدعان او از اهل ،انبار ایشان از اهل یمن و ایشان از خلجان بن قسم کاتب وحی حضرت هود ، گرفته اند. (ابن خلدون، ۱۴۰۸هـ، ج۱، ص۵۲۶؛ آلوسی، [بی تا]، ج ۱۰، ص۱۸۰)

این نگاه ضامن قدسیت خط و هنر خوشنویسی و تعالی آن در سایه وحی است، چرا که از نظر هنرمند اسلامی، فن و صنعتی حاصل نشده، مگر آنکه از آبشخور و رهگذر وحی بوده و در سرسلسله آن القاء آسمانی حضور داشته باشد.(فصل‌نامه الهیات هنر | شماره یازدهم | زمستان 96 | عبدالله محمدی پارسا | دانشگاه معارف اسلامی قم)

مولانا این حقیقت را در داستان هابیل و کشته شدن او به دست قابیل و تعلیم گورکنی توسط یک کلاغ مبعوث شده از سوی خدا، متذکر می‌شود که حتّی، گورکنی که ساده ترین حرفه است در فکر و اندیشه انسان نگنجیده و منشای الهی دارد و در ادامه استفاده عرفانی خود را نیز از این داستان می‌برد.
کندن گوری که کمتر پیشه بود
کی ز فکر و حیله و اندیشه بود
گر بدی این فهم مر قابیل را
که کجا غایب کنم این کشته را
کی نهادی بر سر اوهابیل را
این به خون و خاک در آغشته را
دید زاغی زاغ مرده در دهان
از هوا زیر آمد و شد او به فن
بر گرفته تیز می آمد چنان
از پی تعلیـــم او را گـــورکن
گفت قابیل آه شه بر عقل من
که بود زاغی ز من افزون به فن
(مولوی، ۱۳۷۳، دفتر چهارم)

تأثیر امام علی در شکل گیری رسم الخط عربی
مرحوم فضائلی در کتاب اطلس خط، برای بیان تاریخ خوشنویسی از آغاز دوره اسلامی تا زمان حاضر شش دوره تطوّر را بیان می‌دارد که تطوّر اول آن مربوط به ایجاد خط کوفی و ابداع نقطه گذاری به وسیله ابوالاسود دؤلی (۶۹ هـ ق) به تعلیم و راهنمایی امام علی(علیه السلام) و نقش نصر بن عاصم، یحیى بن یعمر و خلیل بن احمد [در اواخر عهد بنی امیّه] در تکمیل آن است. (فضائلی، ۱۳۹۱، ص۵) در برخی از کتاب‌های تذکره نیز نام حرب ابن امیّه را به عنوان استاد کتابت علی بن ابیطالب(علیه السلام) و دیگر صحابه یاد کرده اند. سفادی،۱۳۸۱، ص۱۰)

از این رو از منظر تاریخی، می‌توان علی بن ابیطالب را یکی از پیشگامان کتابت و نگارش وحی دانسته و با توجه به شواهدی که در ادامه بدان خواهیم پرداخت می‌توان گفت، در صدر اسلام کسی که بیش از همه در پیشبرد و زیبایی خط عربی کوشیده و پایه‌های رسیدن آن بدین درجه از کمال را بنا نهاده است، امام علی(علیه السلام) می‌باشد. حتی برخی انزوای آن حضرت در دوران پس از رحلت رسول اکرم(صلی الله علیه و آل و سلم) و اشتغال ایشان به امر کتابت قرآن کریم را نیز یکی دیگر از عوامل پیوند دهنده میان خوشنویسی و حضرتش دانسته‌اند. (آزادی ور،۱۳۷۹، ص۷۴)

غرض مرتضی علی از خط نه همین لفظ بود و حرف و نقط
بل اصول صفا و پاکی بود زان اشارت به حسن خط فرمود
(منشی قمی، ۱۳۸۴، ص ۶۷)

ابداع قلم کوفی
در سنت اسلامی ابداع خط کوفی را به حضرت علی ابن ابی طالب(علیه السلام) که پایگاه سیاسی اش در کوفه بود منسوب می‌کنند هروی در این خصوص می‌گوید: خط کوفی برای آن گویند که در کوفه پیدا شده بدین صورت و بهترین کسی که این خط نوشت شاه مردان است و بهترین خطّ، خطّ ایشان است. نقل آن کردن و مثل آن نوشتن امکان بشر نیست و بدان معجزه به جز عجز چاره دیگری نی... قلیچ خانی، ۱۳۷۳، ص۲۵۷)

مرتضی اصل خط کوفی را
کرد پیدا وداد نشو و نما
وین خطوط دگر که استادان
وضع کردند هم زکوفی دان
(همان، ص۱۵)

خط کوفی از همان ابتدا برای نگارش قرآن کریم
خطّ کوفی، خطی است که از همان ابتدا برای نگارش قرآن کریم تدوین شده و بیشترین و بنیادی ترین تأثیر را در تحولات آینده خوشنویسی اسلامی و بلوغ آن در جهان اسلام به جهت استعداد و قابلیتی که در درون خود برای توسعه دارد بر عهده داشته است. خطی بدیع، با اندازه های متناسب و مشخص و نیز چهار گوش‌ها و زاویه‌هایی با استفاده از سرکش‌های عمودی کوتاه و خطوط افقی امتداد یافته که ویژگی هارمونی ترکیب و زیبایی توأمان، آن را از خطوط معمول آن زمان جدا می‌ساخته است. در یک شیمل، ۱۳۸۱، ص۱۶) این خط که در دهه دوم قرن اول هجری با تأسیس دو شهر جدید اسلامی یعنی بصره و کوفه و ظهور رقابت دو گروه از محققین مشتاق به زبان و خط عربی در این دو شهر پا به عرصه وجود نهاد توأمان در بردارنده ویژگی‌های خط خط حیری، سوری و خط مدنی به عالی‌ترین شکل بود تا جایی که با رونق مجدد خود در نیمه قرن دوم برای مدتی بیش از سیصد سال تداوم پیدا کرد و بنا بر مقبولیت عموم به عنوان تنها خط مناسب برای کتابت قرآن پذیرفته شد. (ر.ک سفادی، ۱۳۸۱، ص۱۲).


حضرت امیر المومنین و دیگر اقلام
تأثیر در شکل گیری اقلام دیگر خوشنویسی به غیر از قلم کوفی که انتساب مستقیم آن به حضرت امیر المومنین شهرت دارد، خوشنویسان معتقدند که باقی اقلام دیگر نیز، به واسطه ارشادات و هدایت های حضرتش در عالم رؤیا و یا به واسطه الهامات ومکاشفات حاصل شده است.

تا جایی که تمام اقلام ششگانه‌ای را که ابن مقله در اوایل سده چهارم به وجود آورده، برگرفته از تعلیم و ارشادی می‌دانند که امام علی(علیه السلام) در عالم رؤیا به ایشان داشته است. (حداد عادل، ۱۳۹۰، ج ۱۵، ص۵۶۶) همچنین مشهور است که « خواجه جمال الدین یاقوت (مستعصمی) علیه الرحمه، امیرالمومنین(علیه السلام) را در خواب دید [حضرت به او] فرمودند: قلم را محرف قط بزن.[ و از آن پس] خط اوصاف تر شد.» قلیچ خانی، ۱۳۷۳، ص۳) وپاره ای از منابع، بسط نوع خاصی از الف دو شاخ که امروزه کاربرد کاملی در خطوط عربی دارد را به او نسبت می‌دهند اتینگهاوزن، ۱۳۷۹، ص۱۹۴)


ارشادات حضرت علی به پیشگامان هنر خوشنویسی
خانم آنه ماری شیمل، نیز در بیانی که از ارشادات حضرت علی(علیه السلام) در عالم رؤیا به پیشگامان هنر خوشنویسی داشته است نام میرعلی تبریزی(واضع خط نستعلیق) و سلطانعلی مشهدی را نیز گزارش کرده است. (ر.ک شیمل، ۱۳۶۸، ص۲۲).

برخی از ایشان به جهت الهام غیبی در مسیر تکامل هنری خود، به آداب و ریاضاتی متوسل می‌شدند تا به عنایت خداوندی و دستگیری اولیاء دین، راه برایشان مشخص می‌شد. چنانچه این ابیات از مولانا سلطانعلی خوشنویس کاملاً گویای این حقیقت است:
در جوانی به خط بدی میلم
بر سر کوی کم قدم زدمی
بعد از آن مدتی بر این بگذشت
نیت روزه‌ی علی کردم
در خیــال اینکه کار بگشـاید
تا شبی خواب دیدم از ره دید
عشق خط راندی از مژه سیلم
تا توانستمی قلم زدمی
مهر خطم از آن و این بگذشت
قلم مشق را جلی کردم
شــه بخوابم جــمال بنــماید
که خطم دید و جامعه‌ام بخشید
بیش ازین زین سخن نیارم گفت
که ندارم مجال گفت و شنفت
خـواب را مختصــر نمـودم باز
قصه ی خواب هست دور و دراز
تا کسـی پرده ی خـــرد ندرد
در حــق من گمــان بـد می‌برد
(آزادی ور، ۱۳۷۹، ص ۸۵)

در خصوص احوال مرحوم میرزا غلامرضا اصفهانی نیز این مطلب آمده که ایشان بسیاری از فنون خوشنویسی را در عالم رؤیا تعلیم گرفته و به جهت عنایت خداوند، به رشدی یک باره دست یافته است. بیانی، ۱۳۶۳، ص۵۵۲)


اولین استاد خوشنویسی، حضرت علی‌(ع) اسوه خوشنویسی جهان اسلام
بحث مبسوط « استاد » که اصلی‌ترین رکن آموزش و نخستین گام یادگیری در هنر خوشنویسی به شمار میرود حقیقتی است که لب آن در گفتار نغزی منسوب به حضرت علی بن ابیطالب(علیه السلام) بیان شده که می فرماید: اعلم ان الحسن الخط مخفى فی تعلیم الاستاذ؛ هنر خوشنویسی در تعلیم استاد پنهان است. قلیچ خانی، ۱۳۷۳، ص۵۶)


امام علی و پیدایش و رونق هنر خوشنویسی
جایگاه تاریخی حضرت علی(علیه اسلام) در پیدایش و رونق هنر خوشنویسی، در کنار توصیه‌های منسوب به وی درباره چگونگی تراشیدن و قط زدن قلم، یا فاصله بین سطرها و تجمیع حروف(«ألق دواتک و أطل جلفة قلمک و فرج بین السطور و قرمط بین الحروف فإنّ ذلک أجدر بصباحة الخط : در دوادت لیقه بگذار، نوک قلمت را دراز کن بین سطرها فاصله قرار ده، حروف را نزدیک هم بگذار که این هنر برای زیبایی خط سزاوارتر است.» (شریف الرضی، ۱۴۱۴ق، حکمت ۳۱۵)

و همچنین روایاتی که در باب ضرورت استاد و در مدح خوشنویسی از ایشان وارد شده(«حُسن الخط لسان الید و بهجه الضمیر» یا «اگر روح از کدورتها پاک شود، آنچه در درون است، به اعضای جسد و جوارح مثل دست و زبان ظاهر می گردد» «الخط اصل فی الروح وإن ظَهَرَتْ بجوارح الجسد»: (منشی قمی، ۱۳۸۴، ص۱۱؛ «رسولک ترجمان عقلک و کتابک أبلغ ما ینطق عنک» (شریف الرضی، ۱۴۱۴ق، حکمت ۳۱۵)، همگی سبب شده است که هنرمندان خوشنویس حضرتش را به چشم نخستین استاد بزرگ خوشنویسی در سنت استادکاران اسلامی نگریسته و صلابت خط را در کنار زیبایی و معنویت نتیجه هدایت و ارشاد ایشان، تلقی کنند.(فصل‌نامه الهیات هنر | شماره یازدهم | زمستان 96 | عبدالله محمدی پارسا | دانشگاه معارف اسلامی قم)


امیرالمومنین رأس شجره خوشنویسی

آنچه در میان خوشنویسان جهان اسلام مورد اتفاق است آن است که هنر خوشنویسی اسلامی، به علی بن ابیطالب(علیه السلام) ختم شده و خطاطان، سلسله اساتید خود را تا به ایشان می‌رسانند و در تمام اسناد بغدادی، مصری و ترکی از سلسله خطاطان اسلامی نام مبارک حضرتش در رأس این شجره‌ها قرار داشته است.(ر.ک فضائلی، ۱۳۹۱، ص ۳۸۴ - ۳۸۳)
تا جایی که صاحب کتاب اطلس خط که خود شجره‌ای را بر مبنای جمع سلسله‌های دیگر و تحقیق در پاره‌ای اشکالات، از نو تقریر نموده، باز نام مقدس حضرتش را در رأس شجره مبتنی بر پژوهش خود آورده است. (ر.ک. همان، ص۳۸۹) برخی معتقدند که منشأیت امام علی(علیه السلام) در هنر خوشنویسی به نحو تاریخی قابل اثبات نیست.(ر.ک: ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ص۸۳۲ - ۸۳۳؛ مددپور، ۱۳۷۴، ص۱۶۷)، ولی اینکه از نظر تاریخی چه اندازه این شجره‌ها و سلسله‌ها موثق بوده و یا اینکه آیا می‌توان فاصله هزار ساله آن تا رأس سلسله را به درستی تشخیص داد یا نه؟ امری است که ظاهراً برای خوشنویسان اهمیتی نداشته و حتی کوچک‌ترین تلاشی برای اثبات آن نداشته‌اند؛ « چرا که در اینجا نفس خود شجره‌نامه‌هاست که اهمیّت دارد؛ چون آنها درصدد بیان این موضوع هستند که آن کاری که من انجام می‌دهم کاری قدسی است، به آسمان مربوط می شود و نه به زمین و اینکه من منشأ آن نیستم استاد می‌خواهد بگوید چیزی از خود ندارم و از استادم یاد گرفته‌ام همچنان که او نیز از خود چیزی نداشته و از استاد خود یاد گرفته تا این روند به یکی انبیا یا اولیا برسد. » پازوکی، ۱۳۹۳، ص ۵۰۳ - ۵۰۴ - با اندکی تغییر) با بیان جایگاه تاریخی امام در هنر خوشنویسی اکنون نوبت آن است که به برخی از تأثیرات معنوی و عرفانی حضرتش در این هنر قدسی نیز بپردازیم. (فصل‌نامه الهیات هنر | شماره یازدهم | زمستان 96 | عبدالله محمدی پارسا | دانشگاه معارف اسلامی قم)


جایگاه امام علی ها در محتوای نوشتاری
تجلّی ارادت خوشنویسان اسلامی به علی بن ابیطالب(علیه السلام) در نگارش کتیبه‌ها، گچ‌بری‌ها چینش آجرها به خط کوفی بنایی و.... را می‌توان در اسلوب‌های زیر به نظاره نشست – کتیبه‌های مشتمل بر آیاتی که به اهل بیت ها به طور عام و امام علی(علیه السلام) به طور خاص اشاره دارند.

1) کتیبه‌هایی مشتمل بر شهادت شیعی(اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمدا رسول الله ، اشهد ان علیا ولی الله) است. نظیر کتیبه‌های جامع گوهرشاد مشهد و مسجد جامع یزد.
2) کتیبه‌هایی مشتمل بر کلمات قصار و خطبه های حضرت علی(علیه السلام) است.
3) کتیبه‌هایی که مشتمل بر نمایش سه اسم مقدّس الله محمد و علی هستند، نظیر گنبد سلطانیه، مسجد جامع قزوین و مقبرة خواجه عبدالله انصاری
4) کتیبه‌هایی که مشتمل بر تکریم و مدح امام علی(علیه السلام) و توسل به حضرتش می باشد.
5) کتیبه‌هایی که مشتمل بر دعاهایی از امام علی(علیه السلام) یا ادعیه‌ای چون نادعلی هستند. (رک جلالی، ۱۳۹۴، ص۳۱-۴۹)


قصیده قرآنیه در ستایش مولی الموحدین علی(ع)
برگی از قصیده قرآنیه در ستایش مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب(علیه السلام)
جاثیه و احقاف را در هر دو تنزیل الکتابم
با محمد هم نخستین یار و اول جانشینـم
بیـرق انّا فتحنــا برفــراز و بـرق تیغــم
والی نصـر مـن الله فاتـح فتــح مبینـــم
هم بحجرات ز ندای اهل ایمانم مخـاطـب
هم بسوره قـاف و الـقرآن بهشت متقینـم
ذاریات عشق و نور طورو والنّجم که بر من
گشت واجب سجده و تسبیح یار نازنینــم
آیت شقّ القمر رخ رحمت رحمان کف من
واقـعه در صف بیجا بر سپـاه کـافـرینـم
در حـدید از سبّـح لله تـا ذات الـصّـدورم
درمـجادل انّ حـزب الله هم من مفلحینـم
سبّـح لله حثرم مـظــهر آیـات سبـحــان
وز هو الله خالق الباری المـصوّر مستعینـم
ممتحن را تقطواشانم زمجدو عدل و احسان
مقصـــد ایــزد زالله یحــبّ الـمقطیــنم
در صفـم نور متّـم در جــمعه قدوّس عزیزم
در اذا جـاء المنافق عزّ حق بر مؤمنینــم
در تغابن در طـلاق ان تقـرضـو امن یتـق الله
واقــف تحـــریم از یاایهــا تاقانتینــم
کتابت قصیده قرآنیه در مدح حضرت علی)علیه السلام( به قلم رضا صفری


صاحب کتاب معنای هنر شیعی، پس از بیان موارد متعددی از ارادت خوشنویسان به ساحت امام علی و اهل بیت در قالب‌های هنری گوناگون می‌گوید: کلمه علی در آثار تاریخی فراوان به چشم می‌خورد ترکیب اسم علی گاهی بسیار پیچیده و ظریف و معنادار می‌شود و به صورت نقوش در می‌آید که کلمه علی را به صورت یکسان و به حالت تیره و سفید نشان می‌دهد نقوشی که در یکدیگر محو می‌شوند و حضور ماورایی و فناناپذیری آن حضرتش را بیان می‌کنند. (همان، ص۴۰)

نگارش نام مبارک حضرت علی(علیه السلام) و یا دعای نادعلی در قالب شکل شیر نماد روشنایی بوده و هم تداعی‌گر لقب « اسدالله غالب » است، درمیان خوشنویسان اسلامی به ویژه شیعیان، رواج داشته است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)

شاید یکی از زیباترین مرقوماتی که نمایانگر ارادت خوشنویسان به آستان علوی است، تابلوی خطی از میرعماد ابوالمعالی الحسنی قزوینی استاد بلامنازع خط نستعلیق در زمان صفویه - است که در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود که در قسمت مرکزی‌اش ابیات زیر به صورت چلیپا نوشته شده است:
با مهر علی طینت هر کس که سرشت
هر چند بود همیشه در دیر و کنشت
در دوزخ اگـر در آورنـدش به مثـل
تا گرم نکرده، می‌برندش به بهشــت
(شایسته فر، بهزادی، ۱۳۸۳، ص۱۱۸)

در خوشنویسی اسلامی همه چیز به زیبایی معنای کلمات و زیبایی کلام خلاصه نمی‌شود، بلکه زیبایی خوشنویسی اسلامی از خود شکل‌ها و سبک نشئت می‌گیرد که به کلی از معنای کلمات مستقل است البته در آنچه عموماً درباره ی خوشنویسی گفته می‌شود چنین استقلالی مغفول می‌ماند و صورت خوشنویسی نسبت به موضوع و معنای کلام اهمیتی ثانویه پیدا می‌کند؛ اما اثبات استقلال وجوه زیباشناختی خوشنویسی دشوار نیست، چرا که بیننده می‌تواند از دیدن خوشنویسی لذت ببرد بی آن که به معنای آن واقف باشد. (لیمن، ۱۳۹۱، ص۶۴)

حال اگر در خوشنویسی شکل کلمات به گونه‌ای باشد که معنا را با خود همراه کند این خود نوعی زیبایی علی حدّه است و اگر این ویژگی در ساختار مفاهیم قدسی رقم بخورد، به نحو اعجاز آمیزی مصداق تجلّی عرفان در متن هنر خوشنویسی است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)


نظیر یکی دیگر از زیباترین خطوطی که در ارتباط با نام مبارک امام علی(علیه السلام) نگارش شده و در خود جلوه‌های نمادین بسیاری دارد، نگارش نام علی(علیه السلام) به خط کوفی بنایی از خوشنویسی گمنام است که در آن حرف عین دهان به بالا داشته، حرف لام در خود خم شده و حرف یا در سطح زیر دو حرف دیگر امتداد یافته است.

به نگاهی دوباره به این خط ، روشن می شود که حرف عین، تداعی‌گر حالت قنوت در نماز، حرف لام به شکل انسان در حال رکوع و حرف یاء حالت سجده را تداعی کرده است. از سوی دیگر فرم مربع آن نیز تداعی‌گر خانه کعبه و محل تولد حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)

این تنها عرضه بخش اندکی از دریای ارادت هنرمندان خوشنویس، به ساحت انسان کامل حضرت علی بن ابیطالب(علیه السلام) است و بیان مفصل آن در حوصله این نوشتار نیست.


جایگاه عرفانی امام علی(علیه السلام) در هنر خوشنویسی
هنر خوشنویسی هندسه مقدسی است که علاوه بر رعایت همه تناسبات صوری و خصائص زیبایی شناختی که در امتداد هماهنگ حروف و در حسن وضع و ترکیب آن ظاهر می‌شود، به واقعیتی کیفی و معنوی نیز نظر داشته که در اسلوب و روش نگارش، محتوای نوشتاری و تکنیک‌های آموزشی تجلّی یافته است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)

اساتید خوشنویس که به آداب و رموز خط واقف بوده و رسالاتی را از سده پنجم تا کنون به رشته تحریر درآورده‌اند، همواره علاوه بر آموزش نکات فنی این هنر به آداب معنوی و سلوک عرفانی آن نیز پرداخته‌اند که نوع ورود و خروج در مسائل محتوای بیان، مقامات مورد اشاره و... بی شباهت به رسائل عرفانی و فتوت‌نامه‌های عرفا نیست.


وجود منازل دوازده‌گانه(ر.ک برات زاده، ۱۳۸۴، ص۱۱۰) در این هنر و تجلی آن در رنگ‌های گوناگون ر.ک شیمل ، ۱۳۸۴، ص ۴۲۳؛ شهبازی، ۱۳۹۰، ص۵۳-۵۴) و نیز ضرورت و جایگاه استاد و اوصاف وی(ر.ک سراج شیرازی، ۱۳۷۶، ۱۰۳؛ خلیلی، ۱۳۷۹، ص۱۱)، نظام اجازه(ر.ک شیمل، ۱۳۶۸، ص ۷۷ ضرورت صفای نفس در صفای خّط، کثرت مشق(ر.ک قلیچ خانی، ۱۳۷۳ص۵۶؛ حداد عادل، ۱۳۹۰، ج ۱۵، ص۵۶۶) و توجه به ذکر الهی(ر.ک بورکهارت ، ۱۳۶۹، ص۱۵۱؛ رحمتی، ۱۳۸۳، ص ۱۹۵) در هنگام کتابت و موارد بسیار دیگر را می‌توان به عنوان شواهدی از تجلی و تأثیر اندیشه‌های عارفان مسلمان در این هنر قدسی به شمار آورد.

می‌توان مدعی بود که مکتب تشیع، به سبب برخی از ویژگی‌های آن، بستر مناسب‌تری را برای پرورش هنر عرفانی به وجود آورده و هویت تجلی آموزه‌های عرفان اسلامی در محیط هنر شیعی نمود بیشتری دارد.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)


عوامل رونق هنر عرفانی در جهان اسلام
بامطالعه تاریخ هنر اسلامی این حقیقت آشکار می‌گردد که گونه‌های مختلف هنری، به ویژه آن بخشی که در ایران اسلامی به شکوفایی رسیده است اغلب متأثر از اندیشه‌های عرفان اسلامی بوده و سیر تکاملی خود را با تمایل به رویکردهای عارفانه ادامه داده است.

تا جایی که می‌توان گفت بدون بحث از عرفان و نوع تأثیر آن بر هنر اسلامی، نمی‌توان به توضیح دقیقی از چیستی این هنر دست یافت.
بررسی ویژگی‌های دوره عرفانی هنر ایران(برخی، براساس باور به این حقیقت که هنر ایرانی از همان آغاز هنری معنوی و در بن دینی بوده است. دوران های متفاوت هنر ایران را به سه دوره تقسیم کرده اند که عبارت اند از:
1) دوره هنر اخلاقی این هنر، هنر جمال است و شامل دوره هنر ایران باستان بوده و خود به سه مرحله اولیه، میانه و متاخر تقسیم می‌شود.
2) دوره هنر حماسی این هنر هنر جلال است که چندی پس از فتح ایران توسط مسلمانان ظهور کرده و در شخصیتی چون فردوسی به اوج می‌رسد.
3) دوره هنر عرفانی که دوره هنر کمال است که پس از هجوم مغولان آغاز می شود. (ر.ک خاتمی، ۱۳۹۰، ص۱۲۱ به بعد) که عمدتاً به واسطه مواردی چون « کم فروغی بازار ظاهرگرایان و اهل حدیث » و « دل زدگی ایرانیان از قیل و قال جنگ و سیاست » شکل گرفته است، نشانگر انقلابی برای تمام ابعاد فرهنگی اجتماعی و تمدنی آن زمان بر محوریت آموزه های عرفان اسلامی و نفوذ اجتماعی عرفا است.


در اینجا به صورت مختصر به برخی از عواملی که سبب رونق هنر عرفانی در جهان اسلام شده و به نوعی با نقش و جایگاه علی بن ابیطالب(علیه السلام) نیز مرتبط است، اشاره می‌شود:

1) رواج مکتب تشیع
تاریخ شیعه مملو از ناگواری‌ها و بی‌مهری‌هایی است که از سوی جریان غالب و خلفای جور نسبت به امامان معصوم(علیه السلام) و شیعیان ایشان روا داشته شده است و از همان ابتدا آنچه شیعه را از موافقت با خلافت انتخابی باز داشت ترس از دنباله ناگوار آن یعنی فساد روش حکومت اسلامی و انهدام اساس تعلیمات عالیه دین بود، اتفاقاً جریان بعدی حوادث نیز این عقیده یا پیش بینی را روز به روز روشن‌تر می‌ساخت و در نتیجه شیعه نیز در عقیده خود استوارتر می‌گشت و با اینکه در ظاهر با نفرات ابتدائی انگشت شمار خود به هضم اکثریت رفته بود و در باطن به اخذ تعالیم اسلامی از اهل بیت و دعوت به طریقه خود، اصرار می‌ورزیدند در عین حال برای پیشرفت و حفظ قدرت اسلام، مخالفت علنی نمی‌کردند. » (طباطبایی، ۱۳۴۸، ص۲۰)


این سبک زندگی سبب به وجود آمدن لایه‌های باطنی‌تری در میان شیعیان شده و مقدمه را برای شیوه بیان رمزی و باطنی در ایشان آماده‌تر می‌ساخت. از سوی دیگر اقوامی که کانون مرکزی تشیّع را در جهان اسلام تشکیل می‌دادند نظیر ایرانیان- متأثر از آیین‌ها و مکاتب رمزی بوده‌اند که پیش از اسلام سالیان بسیاری در آن منطقه رایج بوده است. (ر.ک. دادور، ۱۳۹۲، ص۲۱۹ به بعد؛ دادور ،پوپ ۱۳۸۰، ص ۳) و میراثی از نگاه باطنی را با خود به همراه داشتند.


درنتیجه این دو عامل عمده یعنی(مسئله تقیه و تأثیر از مکاتب رمزی) رویکردی باطنی و عرفانی را در دل مکتب تشیع به وجود آورد که « تلاش دانشمندان برجسته‌ای همچون خواجه نصیرالدین طوسی، علامه حلی، سید بن طاووس، ابن فهد حلی، سید حیدر آملی، علامه مجلسی، میرداماد، شیخ بهایی که در همراه کردن تشیع و عرفان، در کنار فهم اندیشه‌های عارفانی همچون ابن عربی و شارحان او جملگی در تبیین مبانی حکمی هنر شیعی و عرفانی نقش مهمی را ایفا می‌کرد آن چنان آثار هنری شیعی و عرفانی پس از این دوره، مصداق واحد(مساوقت) دارد و یکسان است. موسوی گیلانی، ۱۳۹۰، ص ۹۹ با اندکی تغییر

علاوه براین مکتب تشیّع به برکت آموزه های خاندان عصمت و طهارت بسیاری از اصول عرفان اسلامی را از پیش در خود داشت. خصوصاً پس از ظهور ابن عربی و گسترش حقایق تصوف، موضعی که وی در باب جبر و اختیار ابراز می‌کند بسیار به مفهوم امر بین الامرین در تشیّع شبیه بوده و مسئله حدود کمال انسان و نیاز به پیر در هر زمان که در بیان ابن عربی- و به عنوان یکی از کلیدی ترین آموزه‌های عرفان اسلامی که تحت اصطلاح عنوان « انسان کامل » مطرح می‌شود کاملاً قابل مقایسه با دکترین امامت در میان شیعیان است. (ر.ک یزدان پناه، ۱۳۸۸، ص۵۴)
بورکهارت در این خصوص می‌گوید:
این کیفیت خاص (یعنی بیان شهود عرفانی به وسیله هنر) تا اندازه ای ناشی از جوشیعی است که در آن حد فاصل میان شریعت و الهام به مراتب کمتر از عالم تسنن است... آنچه تشیع را به ویژه از اهل سنت و جماعت متمایز می‌سازد نظریه امامت است که طبق آن قدرت وحجیت معنوی که پیغمبر به پسرعم و داماد خود علی افاضه کرده است در ائمه اطهار که از اهل بیت هستند حفظ و ابقا شده است... تشیع متضمن حقیقتی بسیار دقیق و لطیف است و بیان آن به عباراتی که معمولاً قابل قبول همه باشد به غایت دشوار است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)


خاطره ایامی که امامان شیعه هنوز به طور مرئی حضور داشتند پایان غم انگیز و دردناک برخی از ائمه اطهار و غیبت آخرینشان و آرزوی رسیدن به محل مرموزی میان آسمان و زمین که در آنجا ماوی دارد به مذهب شیعه لحن و صبغه خاصی بخشیده است که می‌توان به عنوان علاقه و شور وافر برای رسیدن به بهشت و آن حالت عصمت و کمالی که در اول و آخر زمان قرار گرفته است توصیف کرد. (اعوانی، ۱۳۷۵، ص۳۱۲)

در نتیجه رونق تشیّع سبب رونق عرفان اسلامی و به تبع آن رویکردهای عرفانی در مناسبات فرهنگی از جمله هنر اسلامی شد.


2) رسائل اخوان الصفا
رسائل اخوان الصفا یا رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا مجموعه ای است، شبیه به دایره المعارف که در ۵۲ رساله و از سوی نویسنده یا نویسندگانی گمنام، تهیه شده که مشهور آن را منسوب به نیمه قرن چهارم هجری دانسته‌اند این رسائل مجموعه ای از مطالب گسترده در خصوص علومی چون، منطق ریاضی، طبیعات، الهیات، حکمت عملی و ... که به هدف راهنمایی گمراهان و هدایت سرگشتگان به رشته تحریر در آمده است.

بی تردید، این گروه شیعه بودند، ولی شیعه دوازده امامی بودنشان محل درنگ است و در قرابت آموزه‌های ایشان، با کلمات اهل بیت عصمت و طهارت همین بس که برخی از تاریخ نویسان در صدد رد این نکته برآمده اند که رسائل اخوان الصفاء سخنان یکی از امامان علوی باشد. (ر.ک ابن العبری ، ۱۹۹۲م، ص۷۵)


نوع نگاه اخوان به هندسه به منزله طریقی که متعلمان را از ظاهر به باطن سوق داده و نیز تجلیات تکوینی این فن که در همه آفرینش ساری و جاری بوده و فهم آن اساس فهم حکمت و معرفت تلقی شده است، نشانگر شیوع دیدگاهی بر مبنای هندسه مقدس و تحت تأثیر رویکردهای حکمی و عرفانی است که در دوران عرفانی هنر ایران خود را بر صنعت و زندگی اجتماعی نیز متجلّی ساخته است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)

میتوان رسائل اخوان الصفاء را شاهدی ارزنده از دوران طلایی هنر و فرهنگ اسلامی دانست که ارتباط تنگاتنگ میان ،عرفان ،دین ادبیات و اندیشه را با صنعت و هنر به عالی ترین شکل نمایان ساخته است. تأمل در رویکرد این گروه از اندیشمندان، میتواند افق مناسبی از نوع گرایش‌های عرفانی و هنری را در برهه مهمی از تاریخ پیش روی ما قرار دهد.


3) جریان فتیان
جریان فتیان با سرمشق گرفتن از پیمان حلف الفضول که توسط حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آل و سلم) و شماری از جوانان مکه پیش از پیدایش اسلام و به منظور دفاع از حق ستمدیدگان صورت گرفته (ر. ک ابن هشام، ۱۳۷۵، ج۱، ص)۸۸ و نیز با الگو قرار دادن شخصیت علی بن ابی طالب(علیه السلام) و با در نظر داشتن حدیث لافتی الا على لاسیف الا ذوالفقار» از ایران آغاز شد و به تدریج در دیگر نقاط جهان اسلام گسترش یافت تا جایی که «در عهد مولانا، فتوت و مکتب فتیان رونقی بسزا داشت و در اجتماعات آن روزگار، خاصه در آسیای صغیر، از نفوذی فوق العاده برخوردار بود» (جمعی از پژوهشگران، ۱۳۸۴، ص۱۲)

همنشین اهل معنی باش تا هم عطا یابی و هم باشی فتا (مولوی، ۱۳۷۳، دفتر اول، بخش۳۴)


هر چند «علم فتوت شعبه‌ای از علم تصوف است» اما از حد تصوف در می‌گذرد و می‌کوشد تا آئین مقدسی برای همه حرفه‌ها و اصناف تنظیم کند و اسرار آن حرفه‌ها و اصناف را در پوشش آداب مذهبی نسل به نسل منتقل سازد.(خزایی، ۱۳۸۲، ص۱۲۷) درنتیجه تصوف با تأثیرگذاری بر اصناف، از سویی فعالیت حرفه‌ای هنرمندان و صنعتگران را بازندگی و انضباط معنوی درآمیخت و از سوی دیگر با وارد کردن دیدگاه و اصول سنتی در فعالیت پیشه‌ها، موجب اعتلای معنوی و کیفی هنرها و صنایع گردید. (رازی، ۱۳۷۱، ص۵۳۲-۵۴۵) در واقع می‌توان گفت که فتوت وجه ساده‌تر تصوف در میان مردم عادی بوده است.(برای مطالعه بیشتر در خصوص فتوت نامه ها ر.ک نصر، «جوانمردی و کار» ، مندرج در اعتضادی ، ۱۳۹۰، ص۶۳؛ موسوی گیلانی،۱۳۹۰، ص ۱۱۹)

به هر حال عضویت هنرمندان و صنعتگران در این تشکل‌ها منجر به استخراج فتوت‌نامه‌هایی شد که به فراخور نوع و تأثیر اجتماعی هر صنعت، برای آن نگارش می‌شد و همین امر تأثیرات عمیقی در رونق هنر عرفانی به همراه داشت.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)


4) فتوت نامه های خوشنویسی
از سده پنجم که فراگیری خوشنویسی اهمیت یافت بسیاری از خوشنویسان و غیرخوشنویسان آشنا به رموز خط رسالاتی درباره آموزش خوشنویسی و شناخت ادوات و فنون وابسته بدان، به زبان‌های عربی و فارسی تألیف کردند. (حداد عادل، ۱۳۹۰، ج۱۵، ص۵۶۶) که در ذیل آنها علاوه بر آموزش نکات فنی هنر خوشنویسی به آداب معنوی و سلوک عرفانی آن نیز پرداخته و در حقیقت به مثابه فتوت‌نامه‌هایی برای هنرمندان خوشنویس به حساب می‌آمدند. از رسالات معروفی که تا پیش از دوره صفویان در تعلیم خوشنویسی نگاشته شده باید از آداب خط عبدالله صیرفی قرن هشتم و تحفة المحبین سراج شیرازی قرن نهم)، نام برد که اولین رسالات شناخته شده به فارسی‌اند.

از نیمه نخست سده نهم و سرتاسر سده دهم نوشتن رسالات آموزشی در زمینه خوشنویسی و فنون وابسته بدان به اوج رسید و دو رساله منظوم صراط السطور سلطان على مشهدی و آداب المشق و رساله منثور سواد الخط هر دو از مجنون رفیقی هروی را باید در شمار مهم ترین این رسالات آورد.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)


در فصل اول آداب المشق باباشاه اصفهانی که بیش از دیگر رسالات خوشنویسی مبتنی بر اصول عرفانی است، برای شروع به کاتب یا خوشنویس توصیه گردیده است که از صفات ذَمیمه پرهیز و صفات حمیده را کسب کند تا جایی که محتوای این فصل حتی در ظاهر کلام، متأثر از مرصاد العباد نجم رازی دانسته شده است. (ر.ک همان)

مطالب رسالات آموزشی با چشم پوشی از تفاوت‌های جزئی می توان به قرار زیر دسته بندی و خلاصه کرد:
1) بیان فضیلت خط خوش و نقل آیات قرآن و سخن بزرگان دین و عالمان در این باره. ذکر سلسله استادان و سرآمدان خوشنویسی و بیان جایگاه هر یک در تحول و تکامل انواع خطوط .
2) معرفی و بیان خاستگاه و خواص و کاربردهای ویژه اقلام گوناگون. تشریح قواعد صوری و اصول عملی خوشنویسی که نوآموز باید با تمرین و مشق مداوم آنها را فراگیرد.
3) بیان صفات پسندیده و ناپسندی که کاتب باید بدان‌ها آراسته یا از آنها به دور باشد و آدابی که باید در ظاهر و باطن رعایت کند.
4) چگونگی آماده کردن اسباب خوشنویسی و بیان ویژگی‌های انواع مرغوب هر یک.
5) بیان شرایط متناسب زمان و مکان کتابت و ویژگی‌های ابزارهای کتابت در زمان‌ها و آب و هواهای مختلف(ر.ک (همان)
بی‌مناسبت نیست که به گوشه‌ای از نصایح عرفانی و معنوی استادان خوشنویسی در خصوص مراحل و طریقه سلوک خوشنویس اشاره شود به عنوان نمونه سلطان علی مشهدی، در کتاب آداب الخط خود مثنوی معروفش را این‌گونه می‌سراید که:
ای که خواهی که خوشنویس شوی
خلق را مونس و انیس شوی
خطـه خط مقــام خــود سازی
عـالمی پر ز نام خـود سازی
ترک آرام و خـواب بایــد کرد
وین به عهد شـباب بایـد کرد
سر به کاغذ چـو خامه فرسودن
زین عمل روز و شب نیاسودن
ز آرزوهای خویش بگذشتن
وز ره حــرص و آز برگشتـن
تا بدانی جهاد اصغر چیست
بازگشتن به سوی اکبر چیست
آنچه با خود روا نمی داری
هیچکــس را بـدان نیــازاری
دل میازار گفتمت زنهـــار
کــز دل آزار حــق بــود بیزار
همه وقت اجتناب واجب دان
از دروغ و ز غیبــت و بهتــان
از حسد دور باش و اهل حسد
کز حسد صد بلا رسد به جسد
حیله و مکر را شعار مــکن
صفت ناخـوش اختیار مــکن
هرکه از مکر و حیله و تلبیس
پاک گردید، گشت پاک نویس
داند آن کس که آشنای دل است
که صفای خط از صفای دل است
خط نوشتن شعار پاکان اسـت
هرزه گشتـن نه کار پاکــان است
گوشــه انــزوا نشیــمن کن
یاد گیـر ایـن سخــن ز پیـر کهـن
کانزوا لازم خط است و علوم
گوشــه‌ای گیــر تا شــود معلــوم
(شعرقلیچ خانی، ۱۳۹۲، ص ۲۰۱-۲۰۴) با این مقدمه در خصوص هنر عرفانی نوبت آن است که در این فراز جایگاه عرفانی حضرت علی(علیه السلام) به مثابه انسان کامل و تأثیر سمبولیک و معنوی ایشان را در شکل گیری هنر خوشنویسی به نظاره بنشینیم.


شجره خوشنویسان به مثابه سلسله عارفان
در باور شیعیان، حضرت علی(علیه السلام) هم پیشوای ظاهری بعد از حضرت ختمی مرتبت ص است و هم پیشوای باطنی و این پیشوایی معنوی و باطنی در سنّت تصوّف اهل سنت نیز کاملاً مشهود است به نحوی که تقریباً تمام سلاسل تصوف به حضرت علی(علیه السلام) می‌پیوندند صلى الله و او را بعد از حضرت پیغمبر خاتم عالی‌ترین پیشوای معنوی و روحانی خود می‌دانند. درنتیجه خلافت روحانی حضرت علی(علیه السلام) از دیدگاه صوفیه اهل سنت چیزی مخصوص و منحصر به شیعه نیست، بلکه فی نفسه مستقیماً با تعالیم باطنی اسلام ارتباط دارد.» (اعوانی،۱۳۷۵، ص ۲۵)


از طرف دیگر همانطور که بیان شد نقش بی بدیل استاد و امانت داری مخلصانه وی از این هنر قدسی و انتقال صحیح و سالم آن به نسل‌های بعدی به واسطه فروتنی و انکار نفس از سویی و شیوه‌هایی چون نظام اجازه برای ورود شاگردان به دایره اساتید، سبب شد تا خوشنویسی نیز همانند تصوف دارای سلسله دودمان و شجره نامه شود. تنظیم شجره خطاطان در تمام سرزمین‌های اسلامی متداول بود. تقریباً تمامی کسانی که به روایت تاریخ خوشنویسی می‌پرداختند بیان سلسله استادان را بخشی از کار خود می‌دانستند رک فضائلی، ۱۳۹۱، ص383).
خوشنویسان مصری شجره خود را به ابن بوّاب رسانده و ترکان عثمانی شیخ حمدالله آماسی را سرسلسله خود دانسته‌اند که او هم با چند واسطه مروج شیوه یاقوت مستعصمی بوده است(حداد عادل، ۱۳۹۰، ج ۱۵، ص۵۶۶) ولی در نهایت همه شجره‌ها به یک نفر و آن هم امام علی(علیه السلام) ختم می‌شد، خصوصاً در شجره‌هایی که از خوشنویسان ایرانی به جا مانده این امر ظهور بیشتری دارد.


درنتیجه امام علی(علیه السلام) را می‌بایست ملتقای عرفان و هنر خوشنویسی دانست، جایی که شریعت، طریقت و حقیقت به هم یکی شده و اربابان هنر که خوشه چین خرمن ذوق بی پایان علوی هستند راوی این وحدت‌اند. این در حالی است که حتی اعاظم هنر تذهیب (که با خوشنویسی قرابتی بی نظیر دارد اوّلین آموزگار این فن را علیه دانسته و به این داستان متمسّک می‌شوند که قاضی قمی این‌گونه بیان می‌دارد:
و چون چهره گشایان پیکر این فن بدیع اثر نسبت هنر را نیز به قلم معجز رقم شمسة خمسه آل عبا على المجتبى الرضى المرتضى و وصى المصطفى صلوات الله وسلام علیه درست می‌نمایند و متمسک بدین‌اند که در نقوش اقلام کرامت نظام آن حضرت که به تذهیب ایشان مزین است به رأی العین مشاهده نموده‌اند که قلمی فرموده‌اند کتبه و ذهبه علی بن (علیه السلام) در حکایتی در این معنی به حلیه نظم آمده:
شنیدم که صورتگران ختای
نخستین که گشتند صورت گشای
 به خون جگر رنگی آمیختند
مثــال از گـل و لاله انگـیختنـد
چومو گشته باریک از آن آرزوی
پی موشـکافی قلمـشان زمــوی
ز گلها یکی صفحه آراستند نهادند
به آیین و زیبی که خود خواستند
نهادند از آن رو ختـاییش نــام
که کلک ختـایی از او یافـت کام
چودور نبوت به احمـــد رسید
قلـم بر سر دیگــر ادیـان کشیـد
خطــا پیشــگان ختــایی نژاد
نمــودند نقــش نخسـتین ســواد
به دعوی یکی صفحه آراستنـد
نظیـرش ز شاه رســل خواستند
نه از نقــش آراسـته یک ورق
کـه پر کـرده از لاله و گـل طبق
ببردندش از عیــن کــافر دلی
به دعوی سوی شاه مــردان علی
چو شاه ولایــت بدید آن رقم
به اعجاز بگرفت در کـف قـلــم
رقم کـرد اسلامیی دلــــربای
که شـد حیرت افـزای اهل ختای
چون آن اصل افتاد در دستشان
بشــد نقشه ای دگـر پســـتشان
(منشی قمی، ۱۳۸۴، ص۱۲۹)

جایگاه سمبولیک «نقطه»
از نظر عارفان نقطه سمبلی از وحدت حقیقی و مدار تمام کثرات و تعینات است (سجادی، ۱۳۷۹، ص (۲۱۲) و از آنجا که همه حروف به نقطه منتهی می‌شود، نقطه نمادی از ذات به حساب آمده و یا ناظر به صادر اوّل، عقل فعّال، حقیقت محمدیه و سرالاسرار است(نهایة الحروف النقطة فتناهت الأشیاء بأسرها إلى النقطة ودلّت علیها ودلّت النقطة على الذات وهذه النقطة هی الفیض الأوّل الصادر عن ذی الجلال المسمّى فى أفق العظمة والجمال بالعقل الفعّال وذاک هو الحضرة المحمدیة؛ فالنقطة هـی نـور الأنوار وسرّ الأسرار» (برسی، ۱۴۲۲ق، ص۴۳) بارزترین نقش سمبولیک و نمادینی که نقطه در هنر خوشنویسی دارد، مربوط به نقطه‌ای است که غالباً از سوی اساتید نستعلیق نویس در ابتدای سطر کتابت می‌شود.

نقطه‌ای نمادین که زیر آن نیز خطی شبیه به اعراب کسره می‌گذارند که اصطلاحاً به آن « نقطه – خط » گفته می‌شود.


از نظر فنی این کار به دلیل امتحان وحشی و انسی قلم(پهنا و تیزی)، روانی و سفتی مرکب و امتحان زبری و صیقلی کاغذ، پیش از شروع به نگارش است تا در هنگام کتابت مشکلی برای خطاط به وجود نیاید. سلطانعلی مشهدی در این باره میگوید:
کاتبا چون قلم تراشـیدی
خاک بر پشت خامه مالیدی
آن قلم را به نقطه تجربه کن
بشنو این حرف نوز پیر کهن
از قلم نقطه چون درست آید
خوشنویسی اگر گنی شاید
(قلیچ خانی، ۱۳۷۳، ص۲۴)

اما علاوه بر جهات فنی این نقطه گذاری در ابتدای سطر حکمت‌ها و تأویل‌هایی نیز دارد که یکی از مهم‌ترین و زیباترین آن تأویل « نقطه خط » به مقام امیرالمؤمنین و استمداد خوشنویسی به حضرتش می‌باشد.

خاستگاه نگاه باطنی عرفا و هنرمندان به نقطه مربوط به روایتی از امیرالمومنین علی(علیه السلام) است که ایشان خود را به عنوان نقطه باء معرفی کرده و همه تجلی‌ها نیز از این نقطه آغاز می‌شود.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)


ان کل ما فی القرآن فی الفاتحة وکل ما فی الفاتحة فی «بسم الله الرحمن الرحیم» وکل ما فیه فی الباء وکل ما فی الباء فى النقطة وانا نقطة تحت الباء » امام خمینی (ره)،۱۴۱۶ق، ص۸۸): همانا هر آنچه در قرآن است در سوره فاتحه جمع شده و هر آنچه در این سوره است، در بسم الله الرحمن الرحیم آن است و هر چه در آن است درباء ابتدای بسم الله بوده و هر آنچه درباء وجود دارد در نقطه باء نهان شده و من نقطه زیر حرف باء هستم.

به گفته برخی از عارفان از جمله مقامات که برای سائر الی الله به قدم عبودیت حاصل می‌شود مقامی است که به مشاهده عینیه میبیند که همه قرآن بلکه جمیع صحف منزله بلکه جمیع الموجودات تحت نقطه باء بسم الله اند. زیرا این سائر همین که از این وجود مجازی حسی بدر رفت و به وجود یقینی عقلی متحقق شد و به دایره ملکوت روحانی متصل گشت معنى والله بکل شیء محیط را مشاهده می‌کند و ذات خویش را محاط بدان ذات و مقهور آن می‌بیند و در این هنگام وجود خود را در نقطه ای که تحت باء الله است مشاهده می‌کند.» (حسن زاده آملی،۱۳۸۱، ج۲، ص۱۸۰)

از این رو نقطه در ابتدای سطر، همان نقطه در حقیقت هنرمند خوشنویس، به زبان قلم به آستان مقدس شحنه نجف، متوسل شده و با اذن و مدد از مولای متقیان آغاز به کتابت می‌کند؛ و ترجمان نقطه و خط او همان « یا علی » است که پیرو مراد عارفان و سرسلسله هنرمندان خوشنویس است می خواستم از تو بگویم آیه آیه اما قلم در باء بسم الله ماندست(علاء الدین، ۱۳۹۵، ص۹۳)


جمع بندی و نتیجه گیری
در مجموع آنچه در این نوشتار بیان شد می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که جایگاه و تأثیر امام علی در هنر خوشنویسی اسلامی به دو صورت مصوّر است:
1) تأثیر مستقیم؛
2) تأثیر غیرمستقیم


تأثیر مستقیم حضرت امیر(علیه السلام) در هنر خوشنویسی، بیشتر ناظر به جایگاه تاریخی و نقش ایشان در پیدایش این هنر در صدر اسلام است که با عناوینی چون « تأثیر در شکل گیری رسم الخط عربی » ، « ابداع قلم کوفی » به عنوان مادر همه اقلام و جایگاه ایشان به عنوان « اولین استاد » این هنر به ضمیمه روایات متعددی که در این خصوص از ایشان به جا مانده، مشخص می‌شود. تا جایی که می‌توان شواهد بسیاری بر آن در کتب تاریخ و رسم الخط های اسلامی یافته و به تفصیل در خصوص جایگاه تاریخی امام علی(علیه السلام)در این هنر سخن گفت. اما آنچه بیشتر منظور نظر این نوشتار قرار گرفته معطوف به تأثیرات غیر مستقیم و جایگاه عرفانی است که می‌توان برای حضرت در این هنر قدسی قائل شد.


جدای از مباحث مربوط به محتوای نوشتاری اعم از حلیه نویسی »، « نقش مایه‌های کتیبه‌ها »، « جاندار نگاری‌هایی(نظیر نگارش نام مبارک حضرت علی و یا دعای نادعلی » در قالب شکل شیرکه هم نماد روشنایی بوده و هم تداعی‌گر لقب« اسدالله غالب » است) » و... که به نحوی مستقیم به بیان نام، تاریخ زندگانی و خطبه‌های حضرت پرداخته و یا « شهادت شیعی »، « دعای نادعلی» و ... که ناظر به مقام توسل به آستان شاه ولایت است هنرمندان خوشنویس جایگاهی رمزی و عرفانی دیگری نیز برای حضرت علی بن ابیطالب(علیه السلام) در این هنر آسمانی در نظر گرفته‌اند که با عناوینی چون سرسلسله استادان »، « جایگاه سمبلیک نقطه – خط » و ... خودنمایی می‌کند. شاید بتوان تجلی عرفانی مقام ولایت حضرت علی(علیه السلام) را در هنر خوشنویسی که آثار مشهودی در تمام ویژگی‌های شکلی و محتوایی آن داشته است تا حدودی معلول دورانی دانست که در تاریخ هنر اسلامی از آن با عنوان دوره هنر (عرفان یاد میشود. دورانی که بخشی از تاثرات و تأثیرات خود را مدیون رونق تفکر شیعی» ظهور جریان‌هایی چون « اخوان الصفاء »، « جماعت فتیان » بوده و در تبلور مقام معنوی و جایگاه عرفانی امام علی(علیه السلام) سهم بسزایی دارد تا جایی که می‌توان به حقیقت حضرتش را ملتقای عرفان و خوشنویسی دانسته و شاهراهی دید که شریعت طریقت حقیقت و هنر خوشنویسی به یک باره در آن به اوج می‌رسد.


نتیجه آنکه به خلاف تصوّر آن دسته از کسانی که خوشنویسی را تنها در چارچوبه تنگ شیوه‌های گرافیکی و تکنیک‌های بصری می‌بینند این هنر قدسی دریایی از حکمت، عرفان و اعتقادات رمزآمیز است که در لحظات شهودی و در خلال سیر و سلوک معنوی هنرمند با الهامی وحی گونه شکل گرفته و هنر را علی رغم رعایت همه تناسبات صوری و خصائص صرفاً زیبایی شناختی که در امتداد هماهنگ حروف ظاهر می‌شود، به واقعیتی کیفی و معنوی بدل ساخته که در تمام منازل صوری و معنوی آن مقام ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) متجلّی است.(فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، عبدالله محمدی پارسا)

فهرست منابع
١. فصل‌نامه الهیات هنر، شماره یازدهم، زمستان 96، ‎36 صفحه از 73 تا 108، عبدالله محمدی پارسا: دکتری رشته مدرسی معارف اسلامی، گرایش مبانی نظری اسلام، دانشگاه معارف اسلامی قم
۲. ابن خلدون عبد الرحمن بن محمّد (۱۴۰۸ق)، دیوان المبتدأ والخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر، تحقیق خلیل شحادة، بیروت، دار الفکر، ج۲
۳. ابن عربی محیی الدین (۱۴۲۱ ق) مجموعه رسائل ابن عربی (ثلاث مجلدات)، بیروت، دار المحجة البیضاء، چ ۱
۴. ابن هشام (۱۳۷۵ش)، السیرة النبویة ، ترجمه سید هاشم رسولی ،تهران، انتشارات کتابچی، چ۵
۵. اتینگهاوزن، ریچارد (۱379 ش) اوج های درخشان هنر ایران ترجمه هرمز ، عبداللهی، تهران، نشر آگاه، چ۱
 ۶. آزادی ور هوشنگ بدیهه سازی (۱۳۷۹ش)؛ شیوه بیان هنری در ایران پژوهشی در مبانی هنر سنتی ایرانی و اسلامی تهران موسسه فرهنگی انتشاراتی تبیان ، چ۱
۷. اعتضادی لادن (۱390ش) هنر و زیبایی در عرفان ،ایران تهران، نشر حقیقت ، چ۱
۸. اعوانی، غلامرضا (۱۳۷۵ش)، حکمت و هنر ،معنوی ،تهران، انتشارات گروس، چ۱
۹. الألوسى شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی (بی تا)، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانى
بتحقیق على عبد الباری عطیة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ج۱
۱۰. برات زاده، لیلی (1384ش) خوشنویسی در ایران، تهران دفتر پژوهشهای فرهنگی، چ۱
۱۱. برسی حافظ رجب (۱۴۲۲ق)، مشارق أنوار الیقین، بیروت، مؤسسة الأعلمى للمطبوعات، ج۱
۱۲. بورکهارت، تیتوس (۱۳۶۹ش)، هنر مقدس اصول و روشها)، ترجمه جلال ستاری، تهران، سروش، چ۱
۱۳. بیانی، مهدی (۱۳۶۳ش)، احوال و آثار خوشنویسان تهران ، انتشارات علمی
۱۴.پازوکی شهرام (۱۳۹۳ ش) ، عرفان و هنر در دوره مدرن، تهران، نشر علم، چ۱
۱۵. پوپ آرتور اپهام (۱۳۸۰ ش) شاهکارهای هنر ،ایران ترجمه پرویز خانلری ،تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چ۳
۱۶. جلالی، غلامرضا (۱۳۹۴ش) معنای هنر شیعی بوستان کتاب، قم، چ۱
 ۱۷. جمعی از پژوهشگران(۱۳۸۴ش)، مجموعه مقالات اولین هم اندیشی معنویت و آموزش هنر، تهران، فرهنگستان هنر
۱۸. حداد عادل غلامعلی (۱۳۹۰ش)، دانشنامه ،اسلامی تهران بنیاد دایره المعارف اسلامی، ج۱، ج ۱۵
۱۹. حسن زاده آملی، حسن (۱۳۸۱ش) هزار و یک کلمه قم، بوستان کتاب، چ۳
۲۰. خاتمی محمود (۱۳۹۰ش) پیش درآمد فلسفه ای برای هنر ،ایران ،تهران موسسه ،تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری ، چ۱
 ۲۱. خزائی محمد (۱۳۸۲ش)، مجموعه مقالات اولین همایش هنر اسلامی، تهران، موسسه مطالعات هنر اسلامی، چ۱
 ۲۲. خلیلی، ناصر (۱۳۷۹ش)، هنر قلم، تحول و تنوع در خوشنویسی اسلامی، تهران، نشر کارنگ
 ۲۳. خمینی روح الله (ره) (۱۴۱۶ق)، شرح دعاء السحر، قم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ۱
 ۲۴. دادور، ابوالقاسم (۱۳۹۲ ش) هم بودی دین و هنر در ایران باستان تهران، نشر گستره، چ۱
۲۵. دهخدا علی اکبر (۱۳۷۷ش) لغت نامه دهخدا تهران نشر دانشگاه تهران، چ۲
۲۶. رحمتی، انشاالله (۱۳۸۳ش)، هنر و معنویت مجموعه مقالاتی در زمینه حکمت ،هنر تهران، فرهنگستان هنر
 ۲۷. ریخته گران، محمد رضا، هنر (۱۳۸۰ش)، زیبایی، تفکر (تأملی در مبانی نظری هنر تهران، نشر ساقی، چ۱
۲۸. سجادی، جعفر (۱۳۷۹ش)، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران، طهوری، چ۵
۲۹. سراج شیرازی، یعقوب بن حسن (۱۳۷۶ش)، تحفه المحبین (در آیین خوشنویسی و لطایف معنوی آن)، بکوشش محمدتقی دانش پژوه، تهران، نشر قطره؛ دفتر نشر میراث مکتوب
۳۰. سفادی، یاسین حمید (۱۳۸۱ش)، خوشنویسی ،اسلامی ترجمه مهناز شایسته ،فر ،تهران موسسه مطالعات هنر اسلامی
۳۱. سلیمانی، محسن (۱۳۸۵ ش)، خط و ربط، تهران، اندیشه کامیاب، چ۱
۳۲. شایسته ،فر مهناز و مهران بهزادی (۱۳۸۳ش) بررسی نام مبارک حضرت علی بر روی هنرهای کاربردی دوره های صفوی و قاجاریه در موزه ایران باستان، دو فصلنامه مطالعات هنر اسلامی
٣٣ . شریف الرضی، محمد بن حسین (۱۴۱۴ق)، نهج البلاغة، تحقیق صبحی صالح، قم، نشر هجرت، چ۱ ۳۴. شهبازی مریم (۱۳۹۰ش) مبانی نظری ،هنر تهران، نشر مارلیک، چ۱
۳۵. شیمل، آنه ماری (۱۳۶۸ش) خوشنویسی و فرهنگ ،اسلامی مشهد، آستان قدس رضوی شیمل، آنه ماری (۱۳۸۱ش) خوشنویسی ،اسلامی ترجمه دکتر مهناز شایسته فر ،تهران، انتشارات موسسه مطالعات هنر اسلامی، چ۱ . 
۳۷. شیمل، آنه ماری (۱۳۸۴ش)، ابعاد عرفانی اسلام ترجمه عبدالرحیم ،گواهی تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ ۵
۳۸. صلیبا جمیل منوچهر صانعی دره بیدی (۱۳۶۶ ش)، فرهنگ ،فلسفی، تهران، انتشارات حکمت، چ۱
 ۳۹. طباطبایی، محمد حسین (۱۳۴۸ش)، شیعه در اسلام با مقدمه حسین نصر، قم، دارالتبلیغ الاسلامی
 ۴۰. علاء الدین، حسین (۱۳۹۵ش)، جرعه های آسمان ،قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چ۱
۴۱. فضائلی، حبیب الله (۱۳۹۱ش)، اطلس خط، بتحقیق در خطوط اسلامی، تهران، سروش
۴۲. قلیچ خانی حمیدرضا (۱۳۷۳ش)، رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، تهران، روزنه، چ۱
۴۳. قلیچ خانی، حمید رضا (۱۳۹۲ش)، در آمدی بر خوشنویسی ایرانی تهران، فرهنگ معاصر، چ۱
۴۴. کربن هانری (۱۳۶۳ش)، آیین جوانمردی ترجمه احسان نراقی؛ تهران، نشر نو .
۴۵. لیمن، اولیور (۱۳۹۱ش) ، درآمدی بر زیباشناسی ،اسلامی، تهران، نشر ماهی، چ۱ ۴۶. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقى [بیتا] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، نشر اسلامیه، 
۴۷. محمدی ری شهری محمد (۱۳۸۸ ش) منتخب میزان الحکمه با ترجمه فارسی بترجمه شیخی، حمید رضا، قم، موسسه علمی، فرهنگی دار الحدیث
۴۸. مددپور محمد (۱۳۷۴ش) تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی، تهران، نشر امیرکبیر
۴۹. مقتدایی علی اصغر (۱۳۹۳ش)، مبادی و مبانی اصول خطوط و خوشنویسی اسلامی ایران، تهران، دانشگاهپیام نور، چ۱
۵۰. منشی قمی، قاضی احمد (۱۳۸۴ش)، گلستان ،هنر بتصحیح احمد سهیلی خونساری، تهران ، نشر منوچهری ، چ ۴
 ۵۱. موسوی گیلانی رضی (۱۳۹۰ش)، درآمدی بر روش شناسی هنر اسلامی نشر ادیان با همکاری انتشارات مدرسه اسلامی هنر، ج۱، تابستان
۵۲. مولوی، جلال الدین محمد بلخی (۱۳۷۳ش) مثنوی معنوی ،تهران سازمان چ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چ۱
۵۳. یزدان پناه، یدالله (۱۳۸۸ ش) مبانی و اصول عرفان نظری ، قم ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چ۱

در پایان:
جا دارد که از دلسوزی، همراهی و توجه اساتید معظم و متعهد و متدین و مجاهد خود در تعلیم و تربیت و انتقال معلومات و تجربیات ارزشمند فرهنگی و هنری، برای کسب علم و هنر و دانش خوشنویسی، گرافیکی و روانشناسی رنگ و نقش، بر خود وظیفه میدانم در کسوت شاگردی از زحمات ارزشمند استاد مسعود نجابتی و عبدالرسول یاقوتی و مقاله ارزشمند دکتر عبدالله محمدی پارسا تقدیر و تشکر نمایم.

شاگرد شما، ابوالفضل رنجبران

© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.