در خدمت جناب آقای ابوالفضل رنجبران طراح گرافیست و پژوهشگر تاریخ هنر هستیم، و قرار است توسط ایشان در این مقاله به تاریخ هنرهای مختلف ایران، تاریخ هنر خاورمیانه و تاریخ هنر جهان بپردازیم.
ابوالفضل رنجبران از خوشنویسی در عصر تیموری میگوید:

در خدمت جناب آقای ابوالفضل رنجبران طراح گرافیست و پژوهشگر تاریخ هنر هستیم، و قرار است توسط ایشان
در این مبحث به خوشنویسی در عصر تیموری بپردازیم.
جناب آقای رنجبران لطفا مختصری از خوشنویسی در عصر تیموری همراه با ارائه منبع بفرمایید؟
خوشنویسی در عصر تیموری
هنر در دوران تیموریان از جلوههای بارز هنر اسلامی در ایران و آسیای مرکزی است.
دورهٔ تیموریان، به رغم نابسامانی و منازعات داخلی و درگیری امیران این خاندان با ترکمانان قراقوینلو، دوره رونق فرهنگ، هنر، خطاطی و خوشنویسی، ادبیات، تاریخ، ریاضی و نجوم بود.
دربارهای هرات، سمرقند، شیراز، تبریز و اصفهان بهسبب هنرپروری و هنرمندی فرمانروایان تیموری، محل تجمع و آمد و شد هنرمندان و ادیبان برجسته بود.
با برآمدن تیموریان در نیمه دوم سده هشتم، مرکزیت خوشنویسی از بغداد به درون ایران انتقال یافت و پیروان یاقوت اقلام ششگانه را در فارس و آذربایجان و بعدها در خراسان گسترش دادند.
اگر چه هیچ گزارشی از نسخه نویسی در دستگاه تیمور در دست نیست، از خوشنویسی به نام حاجی محمد بندگیر تبریزی یاد شده که دوست محمد هروی او را خواهرزاده و شاگرد صیرفی خوانده و گویا در کتیبه و قطعه نویسی دست داشته است. نسل بعد خوشنویسان ایران شاگردان عبداللّه صیرفی و بیشتر آنان در دستگاه تیموریان فعال بودند.
شیخ محمد، فرزند حاجی محمد، در خدمت تیمور بود و در ۸۰۷ به فرمان او مکتوبی به طول هفتاد و عرض سه گز (حدود سه متر) با آب زر به ملک فَرج، فرمانروای مصر، نوشت.
قلم تعلیق و نستعلیق
تاج الدین سلمانی و میرعلی تبریزی که وضع قلم تعلیق و نستعلیق بدانها منسوب است، همدوره تیمور بودند.
در این زمان تغییراتی همچون پیوسته نوشتن برخی حروف ناپیوسته در تعلیق رخ نمود.
این شیوه را برای تمایز از تعلیق قدیم یا اصل، شکسته تعلیق خوانده اند؛ هرچند بیشتر با همان عنوان تعلیق از آن یاد شده است.
گویا تاج الدین سلمانی قواعدی برای این قلم وضع کرد و در منابع دوره های بعد نامش در مقام سرسلسله تعلیق نویسان ثبت شد.
ابن عربشاه تنها مورخ دوره تیموری است که نام وی را در شمار خوشنویسان دوره فرمانروایی تیمور آورده است.
پیدایش قلم ایرانیِ نستعلیق
خوشنویس دیگر، میرعلی تبریزی، قلم نستعلیق را که نخستین نشانههایش در نیمه نخست سده هشتم آشکار شده بود تحت قاعده درآورد.
با آنکه میرعلی تبریزی با تیمور معاصر بوده است، در هیچیک از منابع این دوره از مناسبات او با دربار تیموریان سخنی نرفته است.
شکل گیری قلم نستعلیق بدین گونه بود که با افزایش گرایش به تدوین آثار ادب پارسی و عدم تناسب اقلام ستّه برای این منظور، خوشنویسان ایرانی در پی ایجاد قلمی متناسب برای کتابت این آثار، به ویژه آثار منظوم، برآمدند.
در نیمه نخست سده هشتم، تغییراتی در شیوه نسخ نویسی کاتبان شیرازی، به ویژه شاهنامه نگاران ظاهر شد و تا آنجا پیش رفت که در نسخه ای از مجموعه آثار عماد فقیه (با تاریخ ۷۷۲)، تقریباً به شکل نستعلیق درآمد.
در شکل گیری قلم نستعلیق آمیختگی عناصری از نظم و اعتدال نسخ و دور و پیچش تعلیق مؤثر بود.
شاهرخ تیموری و شکوفایی خوشنویسی
حکومت شاهرخ تیموری شکوفایی خوشنویسی را در پی داشت. شیوه یاقوت و پیروانش از طریق کسانی چون حاجی محمد مشرجی (بندگیر) و احمد رومی و شمس الدین قطابی، به خطاطان این نسل منتقل شد و در کتیبه و نسخه و قطعه نویسی به کار رفت.
با گرایشی که به احیای سنّتهای ایلخانی پدید آمد، شاهرخ و فرزندش، بایسنغر، به حمایت از استنساخ نُسَخ برخاستند و تهیه نسخهای از جامع التواریخ خواجه رشیدالدین فضل اللّه را به خوشنویسان سفارش دادند.
قلم نسخ روان این نسخه یادآور نسخهای است که با حمایت خود خواجه رشیدالدین استنساخ شد.
مولانا معروف بغدادی
یکی دیگر از خوشنویسان اقلام ستّه در این دوره مولانا معروف بغدادی است که نخست در بغداد در خدمت سلطان احمد جلایر بود و سپس در اصفهان به دربار اسکندرسلطان، نوه تیمور، پیوست و در سال ۸۱۷ شاهرخ وی را به هرات برد.
این خوشنویس را به اتهام همدستی در سوءقصد به جان شاهرخ در سال ۸۳۰ ، زندانی کردند و گویا در همانجا درگذشت.
بایسنغر حامی خوشنویسان
بایسنغر حامی خوشنویسان این عهد بود که اقلام ستّه را از یکی از شاگردان مولانا معروف بغدادی به نام شمس الدین هروی (بایسنغری) آموخته بود.
شمس الدین هروی با حمایت بایسنغر در خطاطی چنان پیش رفت که شناخت خطش از خط یاقوت دشوار مینمود.
خود بایسنغر هم کتیبهای به قلم ثلث برای مسجدجامع گوهرشاد مشهد نوشت.
این شاهزاده «بایسنغر پسر شاهرخ» کارگاهی برای کتاب آرایی در هرات دایر کرد که به گفته دولتشاه سمرقندی چهل خوشنویس به سرپرستی جعفر تبریزی (بایسنغری) در آن به استنساخ مشغول بودند.
فعالیتهای جعفر تبریزی
جعفر تبریزی که قلم های ششگانه را از شمس الدین قطابی و نستعلیق را از عبیداللّه، پسر میرعلی تبریزی، آموخته بود، دو نمونه از مهمترین نسخه های مصور کارگاه بایسنغر را به قلم نستعلیق کتابت کرد: یکی گلستان سعدی و دیگر شاهنامه بایسنغری و...
بنا به گزارشی به نام عرضه داشت، که جعفر بایسنغری برای میرزا بایسنغر تهیه کرده است، در کارگاه هرات خوشنویسان در کنار نقاشان و مذهّبان و صحافان و جلدسازان، گروه منسجمی شکل داده بودند که به کتاب آرایی میپرداختند.
مکتب شیراز و هرات
همزمان با هرات، شیراز هم از مراکز اصلی نسخه پردازی بود.
در کارگاه شیراز نخست در زمان اینجویان (۷۰۳ـ۷۵۸) و مظفریان ( ۷۱۳ـ۷۹۵) و سپس با حمایت شاهزادگان تیموری، اسکندرسلطان و ابراهیم سلطان ، خوشنویسان بسیاری پرورده شدند.
شیوه خاص از قلم نسخ در مکتب شیراز
بیشتر نسخههای شیراز در این زمان به شیوهای خاص از قلم نسخ کتابت شده که در عین ظرافت دارای استحکام است.
یکی از ویژگی های درخور توجه این شیوه، دنباله کشیده و رها شده حروفی چون «ی»، «ن»، و «س» است.
سیر تحول این قلم در شیراز، در نسخههایی با تاریخها و کاتبان مختلف مشاهده میشود.
یکی از آنها گلچینی از اشعار است که محمودبن مرتضی حسینی در ۸۱۳ به نام و برای اسکندرسلطان تیموری کتابت کرده است.
تکامل این قلم در نسخهای از ظفرنامه شرف الدین علی یزدی دیده میشود که یعقوب بن حسن سراج شیرازی در سال ۸۳۹ برای کارگاه ابراهیم سلطان نوشته است.
شیوه سراج با سفرهای او، به هند هم راه یافت. او در هند رساله تحفةالمحبین را در بیان اصول فنی و آداب معنوی خوشنویسی نوشت.
ابراهیم سلطان خود خوشنویس بود و اقلام ستّه را از پیرمحمد شیرازی آموخته بود.
ابراهیم سلطان کتیبه چندین بنا را در شیراز به خط ثلث نوشته است و چندین قرآن به قلم نسخ و سایر اقلام از آثارش در دست است.
سرپرست کارگاه کتاب آرایی ابراهیم سلطان خوشنویس و مذهّبی به نام خواجه نصیر مذهِّب بود.
متون ادبی در عهد تیموریان
افزون بر متون ادبی، آثار علمی هم در عهد تیموریان کتابت میشد.
مجموعه ای در اخترشناسی با عنوان زیج گورکانی ، که در حدود ۸۴۳ در سمرقند برای فرزند دیگر شاهرخ، میرزا الغبیگ، کتابت شد، نمونه ای از این آثار است.
در نگارش این نسخه از سه قلم مختلف استفاده شده است: رقاع برای شمسه آغازین، ثلث برای عنوان ها، و نسخ برای متن اصلی.
قطعه نویسی محمل دیگری برای هنرنمایی خوشنویسان تیموری بود.
این قطعهها را که گاه برای الگوی کتیبهها و گاه به منزله سرمشقی برای نوآموزان کتابت میشد در مرقّعات گرد میآوردند.
سرآغاز رواج مرقع سازی
در واقع دوره تیموریان سرآغاز رواج مرقع سازی است.
غالبا در این مرقعات آثاری از یاقوت مستعصمی و پیروانش را در کنار قطعه خط های خوشنویسان دوره تیموری مینشاندند.
بدینسان، نمایشی از تداوم شیوههای خوشنویسی و سلسله استادان و شاگردان شکل میگرفت و قطعههایی هم به خط تعلیق نوشته و در مرقعها گردآوری شده است.
تعلیق نویس مشهور
یکی از تعلیق نویسان مشهور خواجه عبدالحی منشی استرآبادی است که نخست نزد ابوسعید تیموری و سپس اوزون حسن و یعقوببیگ آق قوینلو راه یافت.
کم رنگ شدن اقلام سته و پررنگ شدن نستعلیق
از نیمه سده نهم کاربرد اقلام ستّه رو به کاهش رفت و قلم نستعلیق جای آنها را گرفت. از این زمان به بعد بیش از سه چهارم نُسخ با این قلم کتابت شد.
نستعلیق از طریق شاگردان جعفر یایسنغری، به ویژه ظهیرالدین اظهر تبریزی، به خوشنویسان نسل بعد رسید.
مهمترین آنان سلطانعلی مشهدی بود که در کتابت و قطعه نویسی خفی و جلی مهارت داشت.
او در کارگاه کتاب آرایی هرات تحت حمایت سلطان حسین بایقرا و وزیرش، امیرعلی شیر نوایی، به فعالیت پرداخت.
این هنرمند شماری از نفیسترین نسخه های این دوره را کتابت کرد که منطق الطیر عطار (با تاریخ ۸۹۲)، بوستان سعدی (با تاریخ ۸۹۳)، و خمسه امیرعلی شیر نوایی (با تاریخ ۸۹۸) از آن جمله است.
او در کتیبه نگاری هم دست داشت و علاوه بر کتیبه برخی بناها، سنگ قبر بسیاری از شاهزادگان تیموری مدفون در هرات را کتابت کرد.
سلطان حسین بایقرا
سلطان حسین بایقرا (م، ۹۱۱ ق)، آخرین پادشاه تیموری است که مدتی طولانی در شرق ایران حکومت کرد.
وی در شمار اندک فرمانروایان تاریخ ایران است که نه تنها برای پیشبرد فرهنگ تلاش کرد، بلکه خود از جمله شاعران و نویسندگان و خوشنویسان قرن ۹ قمری به شمار میآید و آثار متعددی به نظم و نثر از خود برجای گذاشت.
منبع:
عبداللّه بن لطف اللّه حافظ ابرو، زبدةالتواریخ، ج۴، ص۹۵۱ـ۹۵۲، چاپ کمال حاج سیدجوادی، تهران ۱۳۸۰ش.
احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۷، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۸ـ۲۹، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
ولی اللّه کاوسی، تیغ و تنبور: هنر دوره تیموریان به روایت متون، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۳۲، تهران ۱۳۸۹ش.
دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، ج۱، ص۳۹۰، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/ ۱۹۰۱، چاپ افست تهران ۱۳۸۲ش.
بایسنغری، جعفر؛ بایسنغری، شاهنامه
ولی اللّه کاوسی، تیغ و تنبور: هنر دوره تیموریان به روایت متون، ج۱، ص۳۳۸ـ۳۴۰، تهران ۱۳۸۹ش.
Sheila S Blair, Islamic calligraphy Edinburgh ۲۰۰۷، ج۱، ص۲۶۳.
یعقوب آژند، مکتب نگارگری شیراز، ج۱، ص۱۹۹ـ۲۰۰، تهران ۱۳۸۷ش الف.
یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفةالمحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن، ج۱، ص۴۷، چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار، تهران ۱۳۷۶ش.
احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۲۹ـ۳۱، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
مهدی صحراگرد، مصحف روشن: معرفی برخی از نسخه های قرآن در موزه های شیراز، ج۱، ص۴۰، قرن هفتم تا نهم هجری، تهران ۱۳۸۷ش.
ولی اللّه کاوسی، تیغ و تنبور: هنر دوره تیموریان به روایت متون، ج۱، ص۳۷۱ـ۳۷۲، تهران ۱۳۸۹ش.
ابوالعلا سودآور، هنر دربارهای ایران، ج۱، ص۶۷ـ۶۹، ترجمه ناهید محمد شمیرانی، تهران ۱۳۸۰ش.
کاخ گلستان: گزینه ای از شاهکارهای نگارگری و خوشنویسی، عکسبرداری: سعید محمودی ازناوه، پژوهش و نگارش متن: محمدحسن سمسار، تهران: زرین و سیمین، ۱۳۷۹ش.
Sheila S Blair, Islamic calligraphy Edinburgh ۲۰۰۷، ج۱، ص۲۶۱ـ۲۶۳.
David J Roxburgh, The Persian album: ۱۴۰۰،۱۶۰۰, New Haven, ۲۰۰۵، ج۱، ص۳۷ـ۳۸.
احمدبن حسین منشی قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، چاپ احمد سهیلی خوانساری، تهران ۱۳۶۶ش.
Sheila S Blair, Islamic calligraphy Edinburgh ۲۰۰۷، ج۱، ص۲۷۳.
حبیب اللّه فضائلی، اطلس خط، ج۱، ص۴۵۰، اصفهان ۱۳۵۰ش.
© کلیه حقوق متعلق به صاحب اثر و پرتال فرهنگی راسخون است. استفاده از مطالب و آثار فقط با ذکر منبع بلامانع است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابوالفضل رنجبران و پرتال فرهنگی راسخون
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابوالفضل رنجبران از جایگاه خط در تمدن اسلامی میگوید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
ابوالفضل رنجبران از پیوند احادیث و هنر خوشنویسی میگوید: