خویش باش

آنکه میخواهد کنارش باشی و...
میکشد لبخند تو بر بوم هر نقاشی و...
آنکه میخواهد کنارت باشد و...
روزها را بهر تو می سازد و...
آنکه میداند چه خواهد پیش تو،
آنکه میماند، چه در غم های تو،
هیچ جبری پیش پایش سنگ نیست؛
هیچ با تو بر سر هر جنگ نیست؛
پس رها شو، خود بمان و خوش بخواه
از غمت تا آنچه میدانی بکاه
روزگار خوش طبیبت میشود
روح زیبا هم نصیبت میشود
گر که روح خویش را زیبا کنی
خاطرت را آبی دریا کنی
همنشینت عاشقان خواهد شدن
قلب تو هم در امان خواهد شدن
رو خودت باش و پی یاری مرو
شو رها سمت گرفتاری مرو
خویشتن را از حسد آزاد کن
این شکار آزاد از صیاد کن
خویش باش و خویش باش و خویش باش
در طریق زندگی درویش باش ...