زندگی فهم نفهمیدن هاست/ دلنوشته

اغلب آگاهی نداشتن به موضوعی باعث می شود در برزخ عجیبی گرفتار شویم که احساسات و افکار مختلفی در پس ذهن مان موج بزند؛ افکاری که اندیشیدن به آنها سوهان روح مان شود.

گاهی تلخی این نادانسته ها و خطور کردن هزاران فکر و خیال به ذهن مان هر شور و نشاطی را از ما سلب می کند اما تنها یک گمان ساده یا کشف یک نشانه ای پنهان نوری از امید را بر دل مان می تاباند. امیدی که باعث می شود شور یافتن حقایقی بیشتر به سرمان بزند و در گمان های بیشتری گم شویم و با افکاری شوریده تر و پریشان تر در پی فهم نفهمیدن هایمان برویم و چاره ای برای آنها بیندیشیم.

هرچند گاهی ممکن است در این مسیر تیرمان به سنگ بخورد و ناامید و ملول از انجام هر کاری شویم اما خیلی زود اندیشه ای دیگر به ذهن مان خطور پیدا می کند و راهی جدید پیش رویمان باز می شود.

تنها کمی شهامت نیاز است تا مشقت این راه را به جان بخریم و توان مقابله با بسیاری از ناملایمت ها را داشته باشیم زیرا گاهی در راه کشف حقایق و درک عمیق کج فهمی های ذهنی مان باید تاوان بزرگی بپردازیم؛ تاوانی که شاید بهای آن، سنگینی اندوهی عظیم بر قلب مان و جراحتی عمیق بر روحی مان باشد.

هرچند اگر سماجتی برای درک و فهم اندیشه هایمان نداشته باشیم، روزگار خوشی را سپری خواهیم کرد اما قطعا با غوطه ور شدن در جهل و گمراهی باید بهای سنگین تری به اندازه یک عمر پشیمانی بپردازیم.

پ. ن: به قول سهراب" زندگی فهم نفهمیدن هاست" پس باید برای فهم نفهمیدن هایمان تلاش کنیم و به حقیقتی راستین دست پیدا کنیم تا شاید حسرت یک عمر پشیمانی بر دلمان باقی نماند.

نویسنده: فرزانه صدقی