شهره ی شهر شدن با تو چه آسان...

خبر خـــیر تو از نقـــل حریفان سخت است

حفظ ِحالات من و طعنـه ی آنان سخت است


لحظه ی بغـض نـشد حفــظ کنم چشــمم را

در دل ابـــر، نگــهــداری بـاران سخت است


کشتی ِ کوچک من هر چه که محــکم باشد

جَستن از عرصه ی هول آور طوفان سخت است


ســاده عاشق شده ام ساده تر از آن رســوا

شهره ی شهر شدن با تو چه آسان... سخت است


ای که از کوچه ی ما می گذری ، معشـــوقه!

بی محلی سر این کوچه دوچـندان سخت است


زیـر بــاران که به من زل بزنی خواهی دید:

فن تشخیص نم از چهره ی گریان سخت است


کوچه ی مهـــــر ـــ سـر نبش ، کماکان باران...

دیــدنِ حـجلــه ی من اول آبــــان سخت است