:*)غریبه های دوست داشتنی

(به نام خدا)

کمتر از یک ماه دیگر مدرسه تمام میشود و من از دوره راهنمایی فارغ التحصیل میشوم، مبحثی که امروز میخوام راجبش با شما صحبت کنم مختص به دروس نیست بلکه مربوط به سیر تکاملی است که ما نسبت به ۳ سال پیش طی کرده ایم و اما سوال مهم‼

ما که بودیم؟ و که هستیم ؟

: دخترانی دبستانی که میخواهند وارد دوره راهنمایی شوند و برای اولین بار در وجود خود احساسی ناشناخته و مبهم همراه با رگه هایی از بزرگ شدن و استقلال پیدا میکنند و با خود میگویند : وای باورم نمیشود من دیگر یک نوجوانم و به سنی رسیده ام که از کودکی هرشب برای آن خیال پردازی کرده ام حالا وقت یک تغییر بزرگ است....

اما متاسفانه شانس با یار نبود و دوران رویایی ما مواجه شد با کرونا و درکل نشد آن طور که باید میشد و اماا اولین باری که هم را دیدیم چطور شاید خیلی هایمان از جمله خود من از ترس بی نقص نبودن و قضاوت شدن ترجیح دادیم که حتی ماسکمان را پایین نیاوردیم اما میخواهیم ببینیم ما اکنون به که تبدیل شده ایم ؟

نوجوانانی سرخوش که دیگر از آن قضاوت خا نمیترسند چون فهمیدن فهمدیم آن افرادی که از افکارشان هراس داشتیم یکی هستند مثل خودمان پس آن غریبه ها تبدیل شدند به بهترین دوست هایمان دیگر ماسک هایمان را پایین کشیدیم و چتر افکار سمی خود را بستیم و یاد گرفتیم‌آن طور که باید و شاید از زندگی کنار این غریبه های دوست داشتنی که حالا بخشی از وجودمان شده اند لذت ببریم و امروز و یاشاید یک ماه دیگر من باید از شما غریبه های دوست داشتنیم خداحافظی کنم و خودم را به دست تقدیر بسپارم تا ببینم دست بر قضا سرنوشتم کجا رقم خواهد خورد ؛ اما من از شما چیز های زیاده آموختم و مهم تر از هر چیز یاد گرفتم که دوست بدارم و دوست داشته شوم♡

وشاید این مهم ترین چیزی است که نه تنها من بلکه همه مان باید سرلوحه زندگیمان قرار بدهیم.

دوستدار شما : ضحا برای همه ی این ۳۹ غریبه ی دوست داشتنی و تکه های وجود من با عشق♡

امروز به وقت : ۱۳ خرداد ۱۴۰۲

اینم تعدادی از دوست های بنده?❤ پ ن : خودم اولی از سمت راستم
اینم تعدادی از دوست های بنده?❤ پ ن : خودم اولی از سمت راستم