میخوام زنده بمونم.فرشته ی نجاتم!

*تمام او ها و دیگر کلمات مرتبط، به یک شخص اشاره نمیکنند*

تولد.



به دنیا آمد.

اوه خوشحالم که چشم و مو مشکی‌ست!


همه چیز درست میشه.



او واقعا بداخلاق است.

گریه میکند.

یک روز شالش را دور گردنش حلقه کرد.

دستانش را به شال دور گردن رساند تا اورانجات دهد.

سرفه.

اتفاقی نیوفتاد.

همه چیزدرست میشه.

دوستان سمی.


روز اول پیش دبستانی دومت است.

با او اشنا شدم.

آن پسر تقریبا داشت میکشتش.

دفاع.

سر اورا هم به دیوار کوباند.

سرگیجه.

ترس.

نه.

کمک.

چیزی نیست.

بازی اشکنک داره.

بار ها تنها زندگی کرد.

من را ترک نکن.

احتمالا مرگ.



در دریا افتاد.

صدایی نمیشنوم.

او به نجاتم امد؟

کمک.

صدایی نمیشنوم.

چیزی حس نمیکنم.

این پایان من است.

نور.

مشکلی نیست.


مشکلی نیست.

با دوستانش در کوچه بازی میکند.

دیدمش.

پیرمرد مغازه دار مهربان است.

شاید.

من را بغل کرد.

نگران نباش.

ترس.

احساس تعرض.

ترس.

سکوت.

خانه.

صحبت.

خانه ی شوهر خاله.

تعرض.

درست میشه.

بهش فکر نکن.

احمق چرا سکوت میکنی؟

احمق.

جدا شدن و اشنایی.


بلاخره اون ادم سمی رو کنار گذاشتم.

خوشحالم.

به دیدنش امد.

هم را دیدند.

صمیمی.

دوستت دارم.

دستبند قرمز.

آلا.

ان دو دختر دوستان خوبی نمیشوند.

تفاوت اعتقادات.

او مرا با آن اشنا کرد.

به خون هم تشنه بودند.

تو به من خیانت کردی.

خیانت به بهترین دوستت.

چند روز.

سیلی.

منو ببخش.

ناخن های از ته جویده شده.

خودکشی.



بار ها دستش را به سمت تیغ برد.

ترس.

من نمیخوام بمیرم.

مرگ.

بمیر!

انگل جامعه.

به درد نخور.

ازت متنفرم.

چرا زنده ای؟

باید زود تر میمردی.

بمیر.

خودش را خفه میکند.

زنده ماند.

بی ارزش.


خیانت.


اعتقادات شبیه به هم.

هم را دوست دارند.

بغل.

دستبند قرمز به درک!

او مهم نیست.

ترک.

دوستی.



اشنایی.

انقدر ها هم بد نیست.

چرا به خون هم تشنه بودیم؟

دوستت دارم.

بغل.

گریه.

خنده.

فراموشی.

بیخیال.

اغوش.

گریه.

خاطرات بد.

خاطرات بدشان.

درست میشه...

فرشته ی نجات.


خاطراتی برایم میگوید که هیچ کس نمیداند.

زیباست.

من را نجات دادی!

عاشقتم.

.

.

و من چگونه میتوانم بگویم این داستان زندگی من است؟

پ،ن: همش از زبان خودم نیست.

پ،ن: خیلی جاهاش داستان زندگی بقیس که به من مربوطه.