آیا می‌توان تیپ شخصیتی خود را تغییر داد؟

بسیاری از افراد بعد از انجام تست MBTI رفتارشان تا مدت کوتاهی تغییر می‌کند، در واقع آن‌ها از نتیجه ناراضی هستند و تمایل به تغییر تیپ شخصیتی خود دارند (می‌خواهند به شخصیت دیگری از ۱۶ تیپ شخصیتی تبدیل شوند.) اگر شما هم چنین احساسی پیدا کردید، ناراحت نباشید، افراد زیادی در دنیا هستند که چنین خواسته‌ای دارند. برخی افراد درونگرا آرزو می‌کند که برونگرا باشند، افراد گرم مزاج دوست دارند که در موقعیت‌های احساسی خونسردی خود را حفظ کنند و هزاران هزار آرزوی دیگر.

اما آیاواقعاً امکان تغییر تیپ شخصیتی وجود دارد یا الگوهای شخصیتی اولیه ما در طول زندگی ثابت هستند؟ در حالی که کتاب‌ها و وب‌سایت‌های خودشناسی برنامه‌ریزی‌هایی را ارائه می‌کنند که می‌توانید برای تغییر عادات و رفتارهای خود آن‌ها را دنبال کنید، اما این باور دائمی وجود دارد که شخصیت‌های زیربنایی ما در برابر تغییر نفوذ ناپذیر هستند.

زیگموند فروید، روانکاو اتریشی اذعان داشت که شخصیت تا حد زیادی در سن ۵ سالگی تثبیت می‌شود، بسیاری از روانشناسان مدرن نیز معتقدند که شخصیت کلی ما در طول زندگی نسبتاً ثابت و پایدار است. اما اگر کسی بخواهد شخصیت خود را تغییر دهد، آیا امکان‌پذیر است؟ آیا رویکرد صحیح و سخت کوشی می تواند منجر به تغییر شخصیت واقعی شود یا اینکه ما درگیر ویژگی‌های نامطلوبی هستیم که ما را از دستیابی به اهداف‌مان باز می‌دارد؟ این‌ها سوالاتی هستند که در ادامه این متن به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.

متغیرهایی که شخصیت را شکل می‌دهند

برای درک این‌که آیا می توان شخصیت را تغییر داد، ابتدا باید بفهمیم که دقیقاً چه چیزی باعث شکل‌گیری شخصیت می‌شود. بحث ذات در مقابل تربیت یک بار دیگر وارد بازی می‌شود. آیا شخصیت توسط ژنتیک (ذات و طبیعت) ما شکل می‌گیرد یا توسط تربیت، تجربیات و محیط ما؟ در گذشته، نظریه پردازان و فیلسوفان اغلب رویکرد یکی در مقابل دیگری را اتخاذ می‌کردند، اما امروزه اکثر متفکران موافق هستند که ترکیبی از این دو متغیر است که در نهایت شخصیت ما را شکل می‌دهند.

تعامل بین ژنتیک و محیط به میزان بسیار زیادی پیچیده است وتعیین این‌که کدام‌یک نقش مهم‌تری در تشکیل شخصیت انسان‌ها دارند، غیرممکن است. به عنوان مثال، ممکن است یک فرد از نظر ژنتیکی مستعد رفتار دوستانه و آرام باشد، اما کار طولانی‌مدت در یک محیط پر استرس باعث شود که در محیط‌های دیگر احساس بی‌حوصلگی کند.

یا این‌که در یکی از تحقیقات مشخص شد که دو برادر دوقلو که پس از تولد از هم جدا شده و دور از هم بزرگ شده‌اند. در بزرگسالی با زنانی با نام‌های مشابه ازدواج کرده‌اند، سرگرمی‌های مشابهی داشته‌اند و سطوح مشابهی از ویژگی‌های شخصیتی داشته‌اند که در ارزیابی‌های شخصیتی مشخص شد. چنین مثال‌هایی وجود دارد که مبنای این ایده را فراهم می‌کند که شخصیت ما تا حد زیادی خارج از کنترل ما است. این مطالعات دوقلوها به جای اینکه توسط محیط و تجربیات منحصر به فرد ما شکل بگیرند، به قدرت تأثیرات ژنتیکی اشاره می کنند.

ویژگی‌های شخصیتی “بینابینی”

برخی از کارشناسان، از جمله روان‌شناس کارول دوک، معتقدند که تغییر الگوهای رفتاری، عادات و باورها تحت ویژگی‌های شخصیتی (مانند درونگرایی، سازگاری) کلید واقعی تغییر شخصیت است. صفات شخصیتی ممکن است در طول زندگی پایدار باشند، اما دوک معتقد است که این ویژگی‌های «بینابینی» ما هستند که مهم‌ترین عامل در شکل‌گیری شخصیت ما هستند.

ویژگی‌های بینابینی چیست؟

  • باورها و نظام‌های اعتقادی: در واقع، می‌توان با تغییر برخی از باورهای اساسی که به شکل گیری و کنترل رفتارها کمک می‌کند، شخصیت خود را به شخصیت مورد علاقه تغییر داد.
  • تعیین اهداف و راهبردهای مقابله: برای مثال، در حالی که ممکن است بیشتر از شخصیت نوع A برخوردار باشید، می‌توانید مهارت‌های جدید مقابله و تکنیک‌های مدیریت استرس را بیاموزید که به شما کمک می‌کند فردی آرام‌تر باشید.

باورها و نقش آن‌ها در تغییر تیپ شخصیتی

اگرچه تغییر باورها ممکن است آسان نباشد، اما نقطه شروع خوبی است. باورهای ما زندگی ما را شکل می‌دهند، از نحوه نگرش ما به خود و دیگران، نحوه عملکرد ما در زندگی روزمره، نحوه برخورد با چالش های زندگی و چگونگی ایجاد ارتباط با افراد دیگر.
اگر بتوانیم تغییری واقعی در باورهای‌مان ایجاد کنیم، ممکن است بر رفتارهای ما و احتمالاً بر جنبه‌های خاصی از شخصیت ما تأثیر بگذارد.

براساس گفته‌های دوک در مقاله‌ای در سال ۲۰۰۸ “باورهای مردم شامل بازنمایی ذهنی آن‌ها از ماهیت و عملکرد خود، روابط و دنیای‌شان است. انسان‌ها از دوران کودکی این باورها را توسعه می‌دهند و بسیاری از نظریه پردازان برجسته شخصیت با گرایش‌های مختلف اذعان می‌کنند که آن‌ها بخش اساسی شخصیت هستند.

به عنوان مثال، باورهای مربوط به خود را در نظر بگیرید، از جمله این‌که آیا ویژگی‌ها ثابت هستند یا قابل انعطاف؟ اگر فکر می‌کنید هوش شما یک سطح ثابتی دارد، احتمالاً قدمی برای عمیق‌تر کردن تفکر خود برنخواهید داشت. با این حال، اگر چنین ویژگی‌هایی را قابل تغییر و بهبود ببینید، احتمالاً تلاش بیشتری برای به چالش کشیدن و گسترش ذهن خود انجام خواهید داد. بدیهی است که باورها در مورد خود نقش مهمی در نحوه عملکرد افراد دارند.

تحقیقات دوک نشان داده است که نحوه تحسین کودکان می‌تواند بر باورهای آن‌ها تأثیر بگذارد. آن‌هایی که به خاطر هوش‌شان تحسین می‌شوند، هوش را به عنوان یک ویژگی تغییرناپذیر می‌بینند. (یا دارید یا ندارید) از سوی دیگر، کودکانی که به خاطر تلاش‌های‌شان مورد تحسین قرار می‌گیرند، معمولاً هوش خود را انعطاف‌پذیر می‌بینند. دوک دریافته است که بچه‌های گروه دوم در مواجهه با مشکلات پافشاری می‌کنند و بیشتر مشتاق یادگیری هستند.

نکاتی برای تغییر تیپ شخصیتی

در بسیاری از مراحل زندگی، ممکن است متوجه شوید که جنبه های خاصی از شخصیت شما وجود دارد که آرزو می کنید بتوانید آن‌ها را تغییر دهید. حتی ممکن است اهدافی تعیین کنید و برای مقابله با این ویژگی‌های بالقوه مشکل ساز تلاش کنید. به عنوان مثال، اهداف سال نو را بر روی تغییر بخش‌هایی از شخصیت خود مانند سخاوتمندی، مهربان‌تر بودن، صبوری یا برون‌گراتر بودن تنظیم کنید.

به طور کلی، بسیاری از کارشناسان موافقند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار در شخصیت ممکن است بسیار دشوار باشد. بنابراین اگر از جنبه‌های خاصی از شخصیت خود ناراضی هستید، آیا واقعاً می‌توانید کاری برای تغییر انجام دهید؟ تغییر از درون گرا به برون گرا ممکن است بسیار دشوار (یا حتی غیرممکن) باشد، اما کارهایی وجود دارد که کارشناسان معتقدند می‌توانید برای ایجاد تغییرات واقعی و پایدار در جنبه‌های شخصیتی خود انجام
دهید.

۱) عادات جدید بیاموزید

روانشناسان دریافته‌اند که افرادی که ویژگی‌های شخصیتی مثبتی (مانند مهربانی و صداقت) از خود نشان می‌دهند، به طور مرتب این کارها را انجام داده‌اند تا این‌که به یک عادت برای آن‌ها تبدیل شده است. عادت را می‌توان آموخت، بنابراین تغییر رفتارهای همیشگی در طی زمان یکی از راه‌های ایجاد تغییر شخصیت است. البته ایجاد یک عادت جدید یا ترک عادت قدیمی هرگز آسان نیست و نیازمند زمان و تلاش جدی است. با تمرین کافی، این الگوهای رفتاری جدید در نهایت به ماهیت دوم ما تبدیل خواهند شد.

۲) باورهای خود را به چالش بکشید

اگر باور دارید که نمی‌توانید تغییر کنید، پس تغییر نخواهید کرد. اگر می‌خواهید برون‌گراتر شوید، اما معتقدید که درون‌گرایی شما یک ویژگی ثابت، دائمی و غیرقابل تغییر است، هرگز سعی نمی‌کنید اجتماعی‌تر شوید. اما اگر فکر می کنید که ویژگی های شخصی شما قابل تغییر هستند، به احتمال زیاد تلاش می‌کنید تا بیشتر در جمع‌ها حاضر شوید.

۳) بر تلاش‌های خود تمرکز کنید

تحقیقات دوک به طور مداوم نشان داده است که تمجید از تلاش‌ به جای توانایی ضروری است. به جای این‌که فکر کنید “من خیلی باهوش هستم” یا “من خیلی با استعداد هستم”، این عبارات را با “من واقعا سخت کار کردم” یا ”من یک راه حل خوب برای آن مشکل پیدا کردم” جایگزین کنید. با گتغییر از ذهنیت ثابت به ذهنیت رشد، ممکن است دریابید که تجربه تغییر و رشد واقعا آسان‌ است.

۴) بخشی از ماجرا باشید

کریستوفر پترسون، روانشناس مثبت اندیش، متوجه شد که ممکن است شخصیت درونگرای او تأثیر مخربی بر حرفه او به عنوان یک استاد دانشگاه داشته باشد. برای غلبه بر این مشکل، او تصمیم گرفت برای برونگرا بودن در برخی از موقعیت‌ها تلاش کند، کارهایی را انجام داد مثل سخنرانی در کلاسی پر از دانش‌آموز یا ارائه در یک کنفرانس. در نهایت، این رفتارها به سادگی تبدیل به ماهیت دوم او شدند. در حالی که او هنوز درون گرا است، یاد گرفت که چگونه در مواقع لزوم برون گرا عمل کند.

در نهایت این‌که:

اگرچه تغییر تیپ شخصیتی ممکن است آسان نباشد، و تغییر برخی از ویژگی های مهم ممکن است هرگز به طور کامل امکان پذیر نباشد. اما محققان بر این باورند که کارهایی وجود دارد که می‌توانید برای تغییر بخش‌های خاصی از شخصیت خود انجام دهید. قبل از هر چیزی باید از شخصیت و رفتارهای خود شناخت کامل داشته باشید و سپس برای تغییر آن‌ها برنامه‌ریزی کنید.