استعداد و مهارت: دو مفهوم متفاوت که اغلب یکسان میپنداریم
تمام انسانها دارای هوش، استعداد و مهارت هستند. در حالت کلی نمیتوان ادعا کرد که شخصی از این سه فاکتور در وجود خود بیبهره باشد. اما این کلمات در فرهنگ ما به شکلی کنار هم آورده میشوند که گمان میکنیم مترادف هم هستند، در واقع چون تعاریف درستی از آنها ارائه نشده است ما این سه کلمه را یکی میدانیم، در حالی که چنین نیست.
همهی ما میدانیم در تمامی مراحل زندگی، از دوران تحصیل تا زمان کار، پی بردن به توانایی و استعداد، ما را در رسیدن به اهداف یاری خواهد کرد.
به عبارت بهتر کشف استعدادهاو مهارتها میتواند موفقیت ما را زودتر رقم زده و از اتلاف هزینههای اضافی بکاهد.
توانایی چیست؟
برای رسیدن به تعاریف دقیق از استعداد و مهارت باید ابتدا کلمهی توانایی را ریشهیابی کرده و تعریف کنیم. تعاریف زیادی برای توانایی مطرح شده است، اما در یک تعریف ساده باید گفت به مجموعهی واکنشهای که شخص را در انجام کاری موفق میسازد، توانایی گفته میشود.با این تعریف باید گفت تواناییهای ما به زیرمجموعههای هوش، استعداد و مهارت تقسیمبندی میشوند. هوش و استعداد جنبهی ذاتی و مهارت جنبهی اکتسابی دارند. برای درک بهتر موضوع باید از تعریف هوش شروع کنیم.
هوش چیست؟
هوش توانایی ذهنی است و شامل استدلال، برنامهریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان و یادگیری میباشد. بیشتر محققین معتقدند که هوش یک توانایی کلی تلقی میشود که میتواند پایهی پرورش استعدادهای مختلف باشد. نظریههای هوش در طول تاریخ متفاوت بودهاند.
در گذشته سنجشهای سنتی هوش، افرادی که دارای IQبالاتری از حد مشخص بودند را باهوش مینامیدند که امروزه با به وجود آمدن تعاریف وسیع این معیارها نیز تغییر کرده است و ارتباط تنگاتنگ هوش و استعداد امروزه بر کسی پوشیده نیست. برای مثال در نظریهی گاردنر با انواع مختلفی از هوش روبرو میشویم که نشان میدهد تمامی افراد از هوش برخوردارند، فقط نوع آنها با یکدیگر متفاوت است. این تفاوتها زمینه را برای استعدادهای متفاوت باز میکند.
تعریف جامعی از استعداد
میزان نسبی پیشرفت فرد در انجام فعالیتی خاص را استعداد مینامند.
اگر چندین فرد در شرایط و موقعیت یکسان برای یادگیری و آموزش یک مهارت قرار گیرند، میزان کسب آن مهارت خاص در هرکدام از افراد متفاوت خواهد بود، یعنی مدت زمان و کیفیت یادگیری در هر فرد را استعدادهای او معین میکند، که با تغییر آن مهارت نتایج متفاوتی برای ما حاصل میشود.
برای درک بهتر موضوع یک مثال ساده بیان میکنیم. تصور کنید سه نفر در شرایط یکسان به آموزش موسیقی میپردازند. در این میان شخصی که دارای استعداد ذاتی در زمینهی موسیقی است در مدت زمان کمتری و با کیفیت بهتری این مهارت را نسبت به نفرات دیگر کسب خواهد کرد.
در همین شرایط اگر این آموزش تغییر یابد و به آموزش علوم ریاضی پرداخته شود، ممکن است شخصی که موسیقی را زودتر آموخته بود در این حالت موفق نبوده و فرد دیگری موفقتر و بهتر از سایرین عمل کند. به عبارتی استعداد مسیر ذهنی ما را برای یادگیری مشخص میکند و در مقایسه با دیگران در زمان کمتری ما را به هدف میرساند.
مهارت یا توانایی انجام کارها
کسب توانایی برای انجام کارها و فعالیتهایی خاص که در وجود ما به صورت ذاتی وجود ندارند و باید با آموزش و به صورت اکتسابی آنها را به دست آورد، مهارت نامیده میشوند. در کسب مهارت تنها آموزش کافی نیست، تمرین و تکرار و تجربه بعد از کسب آن از اهمیت بالایی برخوردار است. یادگیری مهارتهای مختلف در زندگی شخصی، تحصیلی و شغلی به افراد کمک فراوانی کرده و راههای موفقیت را برای او هموار میسازند.
البته باید این نکته را در نظر داشت که کسب مهارت در راستای استعدادهای یک فرد بسیار مهم است.
مهارت یعنی دانستن و توانستن
ابتدا باید دانش مربوط به آن حوزه را آموخت و سپس با تمرین، آن را در ذهن خود ثبت کرد و با انجام مکرر آن و پی بردن به خطاها و اشتباهات و کسب تجربه مهارت خود را بهبود بخشید.
تفاوت استعداد و مهارت
هوش و استعداد جنبهی ذاتی دارند و از بدو تولد در وجود انسان نهادینه شدهاند، اما مهارتها جنبهی اکتسابی دارند یعنی انسانها با آموزش و تجربه میتوانند مهارتی را در خود به وجود آورند و آن را رشد دهند. موفقیت افراد در انجام کارها به درجاتی از هوش و استعداد آنها بستگی پیدا میکند.
برای بعضی از فعالیتها نیاز چندانی به استعداد یا هوش وجود ندارد، مانند انجام کارهای روزمرهی زندگی، اما برای انجام بعضی کارهای خاص، علاوه بر هوش به میزان استعداد بیشتری نیاز پیدا میکنیم. برای مثال در زمینهی هنر یا طراحی یا موسیقی علاوه بر نیاز به هوش به استعداد بالایی در این زمینه نیاز پیدا خواهیم کرد. این مسئله اهمیت توجه افراد به استعداد در شغلها را نشان میدهد.
با توجه به گفتههای بالا اکنون میتوان تفاوت استعداد و مهارت را به راحتی درک کرد. مهارت در ذهن و رفتار و فعالیتهای ما وجود ندارد، بلکه با آموزش آنها را به دست میآوریم، اما استعداد چیزی است که در بطن وجود ما وجود داشته باشد و میتوانیم با پی بردن به آن، استعدادهای نهفتهی خود را آشکار کرده و با آموزشهای مرتبط، آنها را در وجود خود پرورش دهیم.
باید این نکته را در نظر داشته باشیم در زمینهای که استعداد ضعیفی داریم حتی کسب مهارت، تمرین و تکرار آن نیز ما را موفق نخواهد کرد و صرفاً وقتگیر بوده و هزینههای زیادی برای ما تحمیل خواهد کرد. کشف استعداد و کسب مهارت در تمامی مراحل زندگی بسیار مهم است و فرد را در زمینهی شغلی و تحصیلی یاری خواهد کرد و از اتلاف عمر و هزینههای اضافی خواهد کاست.
در نهایت باید گفت تمامی انسانها از هوش و استعداد ذاتی برخوردارند. نداشتن استعداد در زمینهای خاص به معنی نداشتن استعداد به صورت عمومی نیست، بلکه ممکن است شخص در زمینهی دیگری استعداد داشته باشد که فقط به آنها پی نبرده است.
پس موضوع هوش و استعداد تکبعدی نیستند و میتوانند ابعاد و مدلهای مختلفی در افراد داشته باشند. موضوع کشف استعدادها بسیار مهم است. استعداد مانند مسیر یک رودخانه است که آب همواره در این مسیر جریان خواهد داشت حتی اگر با کسب مهارتهای دیگر بخواهیم مسیر آن را تغییر دهیم در این حالت کار را برای خود دشوارتر کردهایم.
حرکت در مسیر استعدادهایمان ما را زودتر و راحتتر به موفقیت خواهد رساند و از پشیمانی و سردرگمی جلوگیری خواهد کرد. موضوع استعداد را جدی بگیرید و از تواناییهای ذاتی خودتان در زمینهی درست بهره ببرید تا آیندهای ایدهآل برای خود بسازید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه عضو خوبی از یک تیم باشیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
مهارت کنترل خشم
مطلبی دیگر از این انتشارات
آشنایی با ماتریس برنامهریزی: چگونه برنامهای بنویسیم که به آن عمل کنیم؟