چگونه خودمان را متقاعد به انجام دادن کارهای سخت کنیم؟

شاید باورش سخت باشد، ولی همه چیز تقصیر عملکرد مغز ما است! مغز ما به صورت ناخودآگاه به چیزهایی تمایل دارد که برای ما خوشایند هستند و باز هم به صورت ناخودآگاه، از چیزهایی که برای ما ناخوشایند هستند، اجتناب می‌کند! چون می‌خواهد انرژی‌اش را برای کارهای حیاتی ذخیره کند. این چیزهای ناخوشایند، کارهای سختی را که نیاز به صرف انرژی و وقت زیاد دارند، شامل می‌شود. پس چطور قرار است خودمان را به انجام دادن کارهای سخت متقاعد کنیم؟ آن هم وقتی که مغزمان به صورت ناخودآگاه ما را از انجام آنها منع می‌کند! با آوات همراه باشید.

این مغز تنبل عافیت طلب!

این روزها اگر در مورد احساس افراد از آنها سوال کنیم، متوجه می‌شویم که همه گرفتار خستگی و فرسودگی هستند. از یک طرف کار، از طرف دیگر مراقبت از بچه‌ها؛ مشکلات زندگی هم که جای خودشان را دارند! این انجام دادن کارهای سخت ، عدم اطمینان و نیاز مستمر به تصمیم گیری و انتخاب برای مدیریت کارها، باعث خستگی ما می‌شود. وقتی درگیر چنین احساساتی می‌شویم، مغز ما به صورت ناخودآگاه با تمرکز بر اطلاعات قابل یادآوری و در دسترس، ما را وادار به تصمیم‌گیری سریع می‌کند، تصمیم‌هایی که در چنین شرایطی می‌گیریم، ممکن است بهترین تصمیم نباشند؛ اما ما از کجا بدانیم؟! مغز ما فقط می‌خواهد ما از شرایط بحرانی خارج کند.

به این عملکرد مغز انسان، مصلحت گرایی می‌گویند؛ یعنی انجام دادن کاری که درست به نظر می‌رسد یا عجله برای قضاوت کردن، بدون در نظر گرفتن همه متغیرها. مغز این کار را انجام می‌دهد، زیرا پردازش ایده‌های موجود بسیار آسان‌تر از پردازش ایده‌های جدید است. مثلاً اگر زبان مادری شما اسپانیایی باشد، یاد گرفتن زبان ایتالیایی بسیار آسان‌تر از یاد گرفتن زبان ژاپنی است. این اصل را به موارد زیادی می‌توان تعمیم داد، آدام آلتر استاد بازاریابی می‌گوید بسیاری از مردم فکر می‌کنند که دو اسکناس یک دلاری، از یک اسکناس دو دلاری ارزشمندتر است!

نتیجه این عملکرد مغز، این است که ما به طور طبیعی تمایل داریم کاری را انجام دهیم که «احساس» می‌کنیم درست هستند، حتی اگر این احساس تحت تاثیر عملکرد ناخودآکاه مغز باشد. درست همین جا است که اصل لذت‌گرایی هم وارد عمل می‌شود! ما به طور غریزی به سمت چیزهایی تمایل داریم که احساس خوبی به ما می‌دهند و از چیزهایی که ناراحتمان می‌کنند، دور می‌شویم. مخلص کلام این که مغز انسان در برابر تلاش کردن ما مقاومت می‌کند، چون کار سختی است! وقتی در یک مسیر جدید و چالش برانگیز گام می‌گذاریم، مغز ما دوست دارد ما را به همان مسیر فرسوده قبلی برگرداند!

https://www.instagram.com/p/Ce79EXsoFHm/?utm_source=ig_web_copy_link

ماهیچه‌های مغزتو تقویت کن!

اولویت دادن به کارهای آسان، باعث می‌شود ذهن و جسم ما تنبل شوند؛ مغز ما به کارهای آسان و روزمره عادت می‌کند و چون درگیر هیچ نوع چالشی نیست، کارایی و خلاقیتش را از دست می‌دهد. بهترین الگو این است که کارهای آسان و سخت را در کنار یکدیگر پیش ببرید؛ یعنی بعد از هر کار ساده، یک کار سخت و بعد از هر کار سخت، یک کار آسان انجام بدهید. به این ترتیب مغز شما درگیر خستگی و فرسودگی کارهای سخت نمی‌شود و از انجام مکرر کارهای ساده تنبل نمی‌شود.

در نهایت، ما می‌توانیم با تمرین عادات ذهنی، کارهای سخت را انجام دهیم و زمانی که مغزمان به صورت ناخودآگاه ما را به سمت طرز فکر و رفتار قبلی سوق می‌دهد، فریبش را نخوریم! برای به چالش کشیدن الگوها یا سیستم‌هایی که عادت‌های جدید را می‌سازند یا حتی از ایجاد عادت‌های جدید جلوگیری می‌کنند، داشتن حمایت دیگران مفید است. یکی از راه‌های انجام این کار، به اشتراک‌گذاری تلاش‌هایتان است با دیگران است، البته در شرایطی که تلاش‌ها هم به اندازه نتایج ارزشمند باشند. دریافت حمایت و تشویق ار سمت دیگران، مغز شما را متقاعد می‌کند که آنچه انتظارش را دارید، ارزشش را دارد.

در نگاه اول اصرار بر انجام کارهایی که به نظر مغز شما به صلاحتان نیستند، منطقی به نظر نمی‌رسد! اما باید بپذیریم که مغز ما با همه درایتش، ممکن است واقعا نداند چه چیزی به صلاحمان هست و چه چیزی به صلاحمان نیست! با درک کردن آنچه در مغز شما رخ می‌دهد، می‌توانید برای انجام کارهای سخت تلاش کنید و ترس‌هایتان را که درواقع نتیجه عملکرد ناخودآگاه مغز هستند، پشت سر بگذارید. دستورالعمل انجام کارهای سخت را در وبلاک آوات مطالعه کنید.