همه آنچه لازم است در مورد هدف گذاری به روش اسمارت بدانید

در مقاله دیگری در مورد اهمیت هدف گذاری نوشته ایم. در این مقاله یکی از استراتژی‌های هدف گذاری به نام SMART را معرفی می‌کنیم. با آوات همراه باشید.

من از این دنیا چی می‌خوام؟!

همه ما اهدافی داریم که محور فعالیت‌های روزانه ما هستند؛ از اهداف کوچک و بزرگ شخصی گرفته تا اهداف کاری. اما اگر به هدفمان نمی‌رسیم، دلیلش را کجا باید جستجو کنیم؟ جمله‌های زیر را بخوانید؛ در ظاهر این جملات اهدافی به نظر می‌رسند که مطلوب همه هستند. اما تعداد افرادی که واقعا به آنچه می‌خواهند می‌رسند، بسیار کم است!

  • من می‌خوام یه ماشین مدل بالا بخرم
  • من می‌خوام نوازنده بشم
  • من می‌خوام خوش هیکل بشم

در هیچ کدام از این سه مورد، مشخص نیست که به کجا می‌خواهیم برسیم؛ و زمانی که مقصد مشخص نباشد، تفاوتی نمی‌کند که از چه مسیری به سمت مقصد حرکت کنیم. چون در هر صورت به مقصد نمی‌رسیم! ماشین مدل بالا دقیقا چیست و قیمتش چقدر است؟ اصلا با درآمد من همخوانی دارد؟ چند سال باید کار کنم تا توان مالی پرداخت چنین ماشینی را داشته باشم؟ برای رسیدن به هدف باید به این سوالات پاسخ بدهید و یکی از راه‌های آن مدل هدف گذاری اسمارت SMART است.

هدف گذاری به روش اسمارت

روش اسمارت SMART یک استراتژی است که به شما کمک می‌کند تا در فرایند هدف گذاری، اهدافی را تعیین کنید که احتمال محقق شدن آنها بیشتر است. نام هدف گذاری SMART از کنار هم قرار گرفتن حرف اول کلمات زیر به دست آمده است:

  • Specific: محدوده و موضوع هدف کاملاً شفاف و مشخص است
  • Measurable: می‌توان هدف را به صورت کمی اندازه‌گیری کرد
  • Attainable: هدف در عین بلندپروازانه بودن، قابل دستیابی است
  • Relevant: هدف باید با ارزش ها و الگوهای شما تناسب داشته باشد
  • Time-Bound: مشخص است که این هدف باید در چه بازه زمانی محقق شود

بنابراین هنگام تعیین اهداف، مطمئن شوید که اهداف شما SMART (مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل دستیابی، واقع بینانه و دارای زمان بندی) هستند. در ادامه مولفه‌های مدل اسمارت را با هم مرور می‌کنیم:

مشخص یا Specific بودن

اهداف نباید مبهم و کلی باشند و باید با تمام جزئیات تعریف شده باشند. شانس دستیابی به یک هدف مشخص بسیار بیشتر از یک هدف کلی است. به عبارت دیگر برای رسیدن به یک هدف باید بدانید که چه چیزی باید انجام شود، چه کسی مسئول آن است و برای رسیدن به آن چه اقداماتی باید انجام شود. پاسخ به این سوالات، بیانیه ماموریت شما برای رسیدن به هدف خواهد بود.

بگذارید یک مثال بزنم: اگر هدف شما صرفاً پولدار شدن باشد، یک هدف مبهم و کلی تعیین کرده‌اید که احتمال دست یافتن به آن بسیار کم است! می‌توانید به جای پولدار شدن، هدفتان را به صورت افزایش درآمد تا دو برابر تعریف کنید و راه‌های افزایش درآمد را هم تعیین کنید. برای این که یک هدف مشخص تعریف کنید، باید به سوالات زیر در مورد آن جواب بدهید:

  • چرا می‌خواهم به این هدف برسم؟
  • چه کسی در محقق شدن این هدف درگیر است؟
  • چه چیزی می‌خوام به دست بیارم؟
  • برای رسیدن به هدف کجا باید بروم؟
  • هدف من چه زمانی محقق می‌شود؟

قابل اندازه‌گیری یا Measurable بودن

خاص بودن هدف، برای شروع خوب است؛ اما کمی کردن اهداف یا به عبارتی اطمینان از قابل اندازه‌گیری بودن آنها، ردیابی فرایند پیشرفت و پیش بینی زمان رسیدن به خط پایان را آسان‌تر می‌کند. قابل اندازه‌گیری بودن هدف به این معنی است که در هر لحظه بتوانید با معیارهای کیفی، میزان تحقق هدف را مورد ارزیابی قرار بدهید و زمان و منابع مصرف شده و موردنیاز را پیش بینی کنید.

مثلا اگر هدف شما این است که درآمدتان را تا دو برابر افزایش بدهید، در این قسمت تعیین می‌کنید که چه اقداماتی قرار است درآمد شما را افزایش بدهد، چند ساعت در روز برای رسیدن به این هدف باید کار کنید، چه مهارت هایی باید یاد بگیرید و با چه افرادی لازم است در ارتباط باشید. اگر در مرحله اول یک هدف مشخص تعیین کرده باشید و یک چشم‌انداز واضح داشته باشید، می‌توانید با اطلاعات در دسترس، همه اقدامات موردنیاز را مشخص کنید و میزان تاثیر هر اقدام را با معیارهای کیفی اندازه‌گیری کنید. برای تعیین یک هدف Measurable به سوالات زیر پاسخ دهید:

  • چه اندازه کیفی نهایی نشان می‌دهد که ما به هدف خود رسیده ایم؟
  • چگونه می‌توانیم پیشرفت را در طول مسیر اندازه‌گیری کنیم؟

قابل دستیابی یا Attainable بودن

از خودتان بپرسید آیا این هدف قابل دستیابی است؟ هدفی که برای رسیدن به آن تلاش می‌کنید، باید بلندپروازانه باشد؛ در غیر این صورت تلاش ها شما را به جای جدیدی نمی‌رساند. اهداف چالش برانگیز شما را وادار می‌کند تا با تمام توان تلاش کنید و عملکرد بهتری ارائه بدهید. اما در عین حال باید قابل دستیابی هم باشد، در غیر این صورت نرسیدن به هدف شما را ناامید می‌کند و از ادامه راه بازمی دارد. قبل از هدف گذاری به روش اسمارت، امکانات و منابع را بررسی کنید و هدف را طوری تعیین کنید که بر اساس عقل و منطق قابل دستیابی باشد.

از خودتان بپرسید که تخصص یا مهارت لازم را دارید؟ رسیدن به هدف چقدر هزینه دارد؟ آیا توان پرداخت هزینه‌های مادی و معنوی آن را دارید؟ مثلاً اگر قرار است درآمد شما تا دو برابر افزایش پیدا کند، نیاز به آموختن دانش و مهارت‌های جدید دارید. فرقی نمی‌کند که می‌خواهید محل کارتان را عوض کنید یا می‌خواهید با فعالیت‌های خارج از برنامه به این درآمد برسید، در هر صورت باید دانش و مهارت خود را افزایش دهید. برای تعیین یک هدف Attainable به سوالات زیر پاسخ دهید:

  • آیا ما مهارت ها، منابع و زمان لازم برای رسیدن به هدف خود را داریم؟
  • اگر نه، آیا می‌توانیم آن‌ها را در بازه زمانی معین به کار ببریم یا نیاز به ارزیابی مجدد داریم؟
  • آیا تلاش برای رسیدن به این هدف با ارزش نتیجه مطابقت دارد؟

مرتبط یا Relevant بودن

آنچه در هدف گذاری اسمارت اهمیت دارد، این است که اهداف شما با ارزش ها و الگوهای شما همخوانی داشته باشد. اگر رسیدن به هدف نیازمند فعالیت هایی است که با ارزش ها یا دغدغه‌های شما در تضاد است، نمی‌توانید برای مدت طولانی برای محقق شدن آنها تلاش کنید. برای این که یک هدف مرتبط تعیین کنید، باید مهارت خودآگاهی را در خودتان تقویت کنید. باید دقیقاً بدانید که چه چیزهایی برای شما اولویت دارد و چه چیزهایی را حاضرید فدا کنید.

مثلاً فرض کنید برای افزایش درآمدتان تا دو برابر، تصمیم گرفته‌اید 7 روز در هفته کار کنید؛ اما در عین حال تفریح و گذراندن وقت با خانواده در پایان هفته یکی از ارزش ها و الگوهای رفتاری شما است. در این صورت پس از مدتی انگیزه کافی برای کار نخواهید داشت، چون کار را مانع تفریح می بینید. برای تعیین یک هدف مرتبط باید به سوالات زیر پاسخ بدهید:

  • آیا نتیجه این هدف با اهداف تجاری همخوانی دارد؟
  • چگونه می‌توانیم مطمئن باشیم که انجام می‌دهد؟

زمان بندی شده یا Time-Bound بودن

اگر برای محقق شدن اهدافتان زمان تعیین نکنید، هیچ وقت به آنها نخواهید رسید! بر اساس قانون پارکینسون، شما کار را در همان زمانی تمام می‌کنید که به آن اختصاص داده‌اید؛ اگر یک ساعت وقت بگذارید، کار را در یک ساعت تمام می‌کنید و اگر سه ساعت وقت بگذارید، تمام کردن کار سه ساعت طول می کشد! ایجاد محدودیت زمانی مغز شما را وادار می‌کند تا خود را با این محدودیت تطبیق دهد و در صورت نیاز، بیشتر فعالیت کند. برای تعیین یک هدف Time-Bounded باید به سوالات زیر پاسخ بدهید:

  • آخرین مهلت دستیابی به این هدف SMART چیست؟
  • آیا ضرب الاجل واقع بینانه است؟
  • آیا ضرب الاجل‌های کوچک تری وجود دارد که باید در این مسیر تعیین کنیم؟

مثلاً اگر هدف شما افزایش درآمد تا دو برابر باشد، باید بدانید که چقدر برای تحقق این هدف زمان در اختیار دارید. چون حجم فعالیت هایی که انجام می‌دهید، به این زمان بستگی دارد. دقت کنید که بازه زمانی رسیدن به هدف باید معقول باشد. جیمز کلیر نویسنده کتاب عادت‌های اتمی می‌گوید: «ما باید برای اهدافمان حد بالایی و پایینی تعیین کنیم. به عنوان مثال، ممکن است هدفمان این باشد که حداقل دو بار در هفته به باشگاه برویم، اما بیش از 4 بار در هفته نباشد. با تنظیم این شرایط مرزی، دقیقاً هدفمان را مشخص می‌کنیم و به جلوگیری از فرسودگی خود کمک می‌کنیم.»

مزایا و معایب هدف گذاری اسمارت

اهداف SMART دارای مزایای مختلفی هستند. مهم‌ترین نکته در مورد اهداف اسمارت این است که هیچ ابهامی در مورد آنها وجود ندارد. معمولاً اهدافی که برای خودمان در نظر می گیریم، چندان قابل توصیف نیستند، اما اهداف SMART خاص هستند و این ویژگی، شانس دستیابی به آنها را تا حد زیادی افزایش می‌دهد. روش اسمارت فقط اهداف شما را مشخص نمی‌کند و راه رسیدن به آنها را هم تا حد زیادی مشخص می‌کند. این به شما کمک می‌کند تا به هدف خود برسید، زیرا مراحل و گام‌های بعدی را می دانید. اهداف SMART به اندازه‌گیری نیاز دارند، بنابراین فرصتی برای پیگیری مراحل دستیابی به هدف را هم در اختیار شما قرار می‌دهند. اگر یک ضرب الاجل کوچک را در مهلت کلی هدف خود از دست بدهید، زمان خواهید داشت تا دوباره به مسیر خود بازگردید.

روش اسمارت به شما کمک می‌کند تا انگیزه داشته باشید

فاصله زمانی بین زمان کاشت بذر (شروع پروژه) و برداشت محصول (رسیدن به هدف)، زمان انتظار نامیده می‌شود. تحمل کردن زمان انتظار ممکن است طاقت فرسا باشد، اما هدف گذاری به روش SMART به شما کمک می‌کند تا روی زمان بندی هدف خود تمرکز کنید. به عنوان مثال، ممکن است هدف شما کاهش 10 کیلو وزن در 6 ماه باشد. اگر در ماه اول 1 کیلو و در ماه دوم 2 کیلو وزن کم کرده‌اید، اما در ماه سوم وزن شما کم نشده، می‌توانید با انگیزه و دلگرم باقی بمانید. با توجه به مدل SMART شما هنوز در مسیر کاهش وزن مورد نظر خود در بازه زمانی مورد انتظار هستید.

روش اسمارت کمک می‌کنند تا به موقع به اهداف خود برسید

دانستن اینکه چقدر زمان برای دستیابی به یک هدف دارید، احتمال دستیابی به هدف در زمان مقفرر را افزایش می‌دهد. اگر چارچوب زمانی محکمی برای اهداف خود تعیین نکنیم، احتمال کمتری وجود دارد که برنامه‌های خود را به سرانجام برسانیم. فرقی نمی‌کند که هدف شما شخصی، کاری، فردی یا تیمی باشد، در هر صورت یکی از مهم‌ترین چیزهایی که باید بدانید، این است که چه مقدار زمان برای رسیده به آن آن دارید.

مدل اسمارت کمک می‌کند تا بر نتایج نهایی متمرکز بمانید

بسیاری از مردم تمرکز بر فرایند بیشتر از نتیجه نهایی تمرکز می‌کنند، اما بهتر است بدانید که تمرکز بر فرایند به جای نتیجه، تاثیر منفی بر تحقق اهداف شما دارد. تمرکز بر نتایجی که می‌خواهید در پایان یک پروژه ببینید، یکی از مهم‌ترین مزایای اهداف SMART است. تمرکز بر نتیجه نهایی روحیه شما را زمانی که در طول فرآیند دچار شکست می‌شوید، حفظ می‌کند. با تمرکز بر نتیجه به خودتا یادآوری می‌کنید که ارزشش را دارد!

مدل اسمارت به فعالیت‌های شما جهت می‌دهد

تمرکز بر اهداف خاص به شما کمک می‌کند تا در مسیر درست باقی بمانید. اگر هدف مشخصی نداشته باشید و ندانید مقصد کجاست، در واقع مقصد مشخصی ندارید. این باعث می‌شود کارهای زیادی را شروع کنید و بدون رسیدن به نتیجه مطلوبف نیمه کاره رها کنید. جهت دادن به فعالیت ها به شما کمک می‌کند تا اولویت‌هایتان را بشناسید و ابتدا در مسیر مهم ترین آنها گام بردارید.

در واقع هدف گذاری به روش SMART را می‌توان به خانواده ای تشبیه کرد که به سفر می‌روند. قبل از سوار شدن به بزرگراه و انجام سفر، راننده مسیرهای خاصی را در GPS خود مشاهده می‌کند. سپس بهترین راه را برای رسیدن به مقصد انتخاب می‌کنند. تمام جاده هایی که راننده قصد حرکت در آنها را دارد، جاده هایی هستند که خانواده را به محل مورد نظر خود هدایت می‌کنند.

مدل اسمارت شما را از منطقه امن خارج می‌کند

برای بسیاری از ما، هدف گذاری کاری نیست که معمولا انجام می‌دهیم، چون می‌ترسیم در دستیابی به آنها شکست بخوریم. هدف گذاری به روش اسمارت به ما کمک می‌کند تا از منطقه امن خود خارج شویم و بهانه ها را حذف کنیم، بهانه هایی که دستیابی به هدف را غیرممکن می کنند. تعیین اهداف و زمان بندی برای محقق کردن آنها، باعث می‌شود در برنامه روزانه خود تجدیدنظر کنید که این هم به نوعی خارج شدن از منطقه من به شمار می‌رود.

اگرچه روش SMART بسیار سودمند است، اما معایبی هم دارد. به عنوان مثال، از آنجا که در این روش برای رسیدن به هدفتان برنامه ریزی می‌کنید، ممکن است گرفتار وسواس شوید تا در زمان کمتری به هدفتان برسید. همچنین ممکن است باعث شود که در آینده آرزوی موفقیت‌های بیشتری داشته باشید و به طور بالقوه شما را برای یک چرخه پیوسته از تمایل به دستیابی به هدف پشت سر هدف قرار دهد. برای برخی، هدف گذاری SMART می‌تواند بیش از حد جاه طلبانه باشد.

هدف گذاری اسمارتر

به مرور زمان و با پیشرفت نظریه‌های موجود، مدل جدیدی بر اساس مدل اسمارت تعریف شده که دو مولفه دیگر را هم مدنظر قرار می‌دهد. این مدل که اسمارتر نام دارد، کاستی‌های مدل اسمارت را تا حد زیادی کاهش داده است. دو مولفه جدید مدل اسمارتر عبارتند از:

مولفه Evaluate: هدف باید قابل ارزیابی در طول زمان باشد

در مولفه دوم مدل اسمارت گفتیم که هدف باید Measurable یا قابل اندازه‌گیری باشد، اما این کافی نیست. یکی دیگر از ویژگی هایی که هدف در مدل اسمارتر باید داشته باشد، قابلیت ارزیابی است. در واقع اندازه‌گیری زمانی مفید است که به طور مستمر و در مقاطع زمانی مشخص انجام شود و اطلاعات به دست آمده، مورد ارزیابی قرار بگیرد. در غیر این صورت قادر نخواهید بود درک درفتی از میزان پیشرفت خود در مسیر به دست بیاورید.

مولفه Readjust: هدف باید در صورت لزوم تعدیل شود

مثلاً اگر هدف شما این بوده که درآمدتان را تا دو برابر افزایش دهید، ممکن است در یک مقطع زمانی و تحت تاثیر یک عامل بیرونی، به این نتیجه برسید که دو برابر کافی نیست و باید هدف خود را افزایش درآمد تا سه برابر تعیین کنید. این عامل بیرونی می‌تواند تصمیمات دولت یا افزایش تورم یا کاهش ارزش پول ملی باشد. در چنین شرایطی لازم است در مورد مولفه‌های اسمارت هدفتان تجدیدنظر کنید.

چند نکته مفید!

پس از رسیدن به اهداف، چند کار وجود دارد که می‌توانید انجام بدهید تا مطمئن شوید که در مسیر درست باقی می‌مانید و به اهداف بزرگ تر دست پیدا می‌کنید.

اهدافتان را روی کاغذ بنویسید

برای نوشتن اهداف خود وقت بگذارید و آنها را در جایی قرار دهید که هر روز ببینید. اگر اهداف را در سطح تیم تعیین کرده‌اید، آنها را در جایی قرار دهید که همه اعضای تیم بتوانند ببینند. نوشتن اهداف به آنها جان می بخشد و آنها را واقعی می‌کند. جالب است بدانید که تاثیر نوشتن با دست از تایپ کردن بیشتر است! برای نوشتن اهدافتان می‌توانید از بولت جورنال استفاده کنید.

اهداف را اولویت بندی کنید

اگر چند هدف دارید، حتماً تصمیم بگیرید که کدام یک دارای بالاترین اولویت هستند. طبیعی است که حداقل در مقاطعی، باید یکی از اهداف را بر دیگری اولویت دهید. فقط ساعات زیادی در روز وجود دارد و اشکالی ندارد که روی برخی اهداف بیشتر از بقیه تمرکز کنید.

به جای نتیجه بر عملکرد تمرکز کنید

عوامل خارجی زیادی وجود دارد که می‌توانند ما را از رسیدن به اهدافمان باز دارند. خودتان را به خاطر شرایط خارج از کنترل سرزنش نکنید و بر آنچه که می‌توانید کنترل کنید، تمرکز کنید. سعی کنید به عملکرد خود اعتبار بدهید، حتی اگر نتیجه چیزی که انتظارش را داشته‌اید، نبوده است.

اهداف را با افراد مرتبط به اشتراک بگذارید

به اشتراک گذاشتن اهداف، شما را مسئولیت‌پذیرتر می‌کند. اهداف را با اعضای تیم، سرپرست یا مربی خود به اشتراک بگذارید. هدف مشترک هدفی است که با تعهد به تلاش سخت برای رسیدن به هدف همراه است. اطمینان حاصل کنید که اهداف را با یک فرد حمایت کننده به اشتراک می گذارید که شما را به ادامه کار تشویق می‌کند.

پیشرفتتان را به طور منظم ارزیابی کنید

شرایط را بررسی کنید تا بدانید که با چه سرعتی به سمت هدف خود حرکت می‌کنید. اگر زمان بندی شما برای هدف یک ماه است، ممکن است بخواهید چک‌این‌های روزانه یا هفتگی داشته باشید تا ببینید چه پیشرفتی حاصل شده است. در مورد هدف‌های طولانی مدت، این بازه را بزرگتر در نظر بگیرید. این کار باعث می‌شود انرژی خود را به شکل درست صرف کنید و چنانچه در مسیر درست حرکت نمی‌کنید، بتوانید با تغییر مسیر، به سمت هدف حرکت کنید.

پیروزی ها را جشن بگیرید

وقتی موفق شدید، جشن بگیرید. فکر نکنید برای جشن گرفتن یا تشویق کردن یا پاداش دادن، باید منتظر بمانید تا کل هدف به دست بیاید. اگر متوجه شدید که در حین ورود به سیستم پیشرفت خوبی دارید، آن را جشن بگیرید. موفقیت‌های کوچک به شما کمک می‌کند تا انرژی خود را برای کار به سمت هدف بزرگتر حفظ کنید.

مقاله‌های دیگر آوات در مورد هدف گذاری را هم مطالعه کنید.