سرپرست محتوای یه تیم شاد هستم. اینجام که بنویسم از همه چیز، تا آروم شم. اینجوری میتونم با فکر و قلبی خالی، برم توی آشپزخونه و کتلت سرخ کنم. :)
اگر زمان به عقب برمیگشت....
فکر میکنم همه ما حداقل یک بار توی زندگیمون این جمله رو گفتیم و بعدش هم ادعا کردیم که اگر زمان به عقب برمیگشت قطعا کار اشتباهی که انجام دادم رو، انجام نمیدادم.
نمونههای زیادی برای این موضوع هست
مثلا اینکه اگر زمان به عقب برمیگشت بیشتر درس میخوندم تا دانشگاه بهتری، رشته بهتری قبول شم و الان پول بیشتری دربیارم.
اگر به دو سال قبل برمیگشتم زودتر میرفتم دکتر و الان این وضعیت رو نداشتم.
من اگر به 10 سال پیش برمیگشتم با تجربه امروزم کلی دلار میخریدم و امروز پولدار بودم.
و خیلی جملهها و حسرتهای دیگه....
اما میدونی واقعیت چیه؟ واقعیت اینه که کسی که نمیتونه الان تو لحظه حال موفق باشه حتی اگر به عقب هم برگرده باز همون کاری رو میکنه که تا امروز کرده.
چرا که امروز ما، گذشته آینده ماست.
یعنی اگر امروز نتونی کار درست رو انجام بدی باز یه روزی در آینده با خودت میگی اگر به گذشته برمیگشتم....
و موضوع مهمتر اینه
برگشتن به گذشته یه آرزوی محاله و بودن در حال، وجود داره و میبینیش.
امروز رو بساز تا فردای بهتری رو تجربه کنی.
شنیدم میگن بزرگترین عذاب اون دنیا اینه که، آدمی که میتونستی بهش تبدیل بشی رو بهت نشون میدن و میگن تو با تمامی استعدادها و موقعیتهایی که داشتی اگر وقتت رو تلف نمیکردی و مدیریت و برنامهریزی بلد بودی، قطعا این آدم میشدی.
و چه حسرتی بزرگتر از اینکه ببینی با انسانی که میتونستی بشی فرسنگها فاصله داری.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اضطراب اول شدن
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی به مثابه نوتهای موسیقی
مطلبی دیگر از این انتشارات
سردرگمی