من خدا هستم
زود قضاوت نکنید...
این جمله ی در تصویر ادعای من نیست.
این جمله علامت یک بیماری است.مثل آه که علامت درد است.
این جمله علامت یک بیماری مهلک به نام "خود خدا پنداری" است.
این بیماری بسیار خطرناک است.به هیچ وجه آن را دست کم نگیرید.
از ویژگی های این بیماری این است که طرف خودش را در جایگاه خداوندی میگذارد و دوست دارد همان مدلی سلطنت کند که خدا میکند و یکی را عفو کند و یکی را جزا.یکی را ثواب دهد و یکی را عقاب.هر که را خوشش نیامد،پدرش را در بیاورد.
جدیدترین گزارشی که از مبتلایان این بیماری به دستم رسیده از این قرار است:
یکی از دوستان بعد از چندسال تصمیم میگیرد که به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بره و عقده ی دل بازکنه؛برای ورود به حرم قبل از اجازه از حضرت باید از برادران حراست اجازه بگیری.در کمال ناباوری آن برادر میگوید :خجالت نمیکشی با آستین کوتاه میخواهی زیارت بروی؟من که مریضی تو را میدانم!!پسره ی...(بروز علائم بیماری در مدل غضب)
اما وضعیت به همین منوال ادامه پیدا نمیکند و آن برادر ناگهان از صفت جباریت به صفت رحمانیت تغییر موضع میدهد و برای اینکه دوست جوانمان بیشتر از این هدایت کند و او را متوجه کار زشتش کند، میگوید این بار را اجازه میدهم ولی یادت باشه همیشه از این خبرا نیست(بروز علامت بیماری در مدل بخشش)
اگر بخواهیم به یکی بیماری های زمینه ای موثر در ابتلا به این بیماری اشاره کنیم اولین چیزی را که باید نام ببریم،بیماری کمبود سواد دینی است.این بیماری هم بسیار خطرناک است و شاید اصلی ترین دلیل ابتلا به بیماری خود خدا پنداری باشد.در این بیماری فرد با توجه به این که احاطه ی خوبی نسبت به دین ندارد دین را به مثابه دماغ پینوکیو میبیند که یک عضوش،غیر متعارف،بیرون زده است و او فقط همین یک قطعه از دین را میبیند و فقط سعی در انجام مناسک ان عضو از دین را دارد؛آن هم به صورت افراطی.اصلا هم کاری ندارد که ممکن است به بقیه اعضا لطمه بزند.فقط دماغ را میبند و بس...
شاید ادامه داشته باشد...
مطلبی دیگر از این انتشارات
وظیفه و امید
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی به مثابه نوتهای موسیقی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تازه یاد گرفتم وقتی شکست میخورم چیکار کنم