وفاداری به متن مبدأ تا کجا؟

یکی از اولین اصطلاحاتی که هر مترجمی با گذروندن دوره‌های ترجمه یا خوندن کتاب‌های این رشته می‌شنوه، «وفاداری» در ترجمه‌اس. این مفهوم توسط بزرگان رشته‌ی ترجمه تحت عنوان «loyalty» یا «fidelity» معرفی شده و اگه خلاصه بخوام بگم یعنی مترجم تا چه حد اجازه داره برای انتقال مفهوم، ساختار متن مبدأ رو تغییر بده. به‌عنوان کسی که سال‌هاست با دوستان فعال در این رشته در تماس و همکاری و ارتباط نزدیک بودم گاهی شاهد اتفاقات عجیبی هستم که نشون می‌ده چقدر از یک مفهومِ ساده برداشت‌های متفاوت می‌شه کرد.

خاطرم هست در یکی از متن‌هایی که مشغول ویرایش‌اش بودم به نکته‌ای برخوردم که زمینه‌ی مصاحبتی دل‌انگیز شد! در متن انگلیسی اصطلاح «Black sheep» در جمله‌ای شبیه به این به‌کار رفته بود:

.Everyone regarded him as a black sheep, due to his different choices throughout his life

و دوست مترجم من چنین ترجمه‌ای انجام داده بود: «همه به او به‌چشم یک گوسفند سیاه نگاه می‌کردند، چراکه همیشه در زندگی‌اش انتخاب‌های متفاوتی داشت.» یک دقیقه صبر کن… چی؟ گوسفندِ سیاه؟ اگر من شانسِ دیدن متن انگلیسی یا سررشته‌ی چندانی از انگلیسی نداشتم احتمالا ناچار می‌شدم با مقادیری سوال در ذهنم که گوسفندِ سیاه دیگه چیه؟! از جمله بگذرم و به باقی سوالات ذهنم بپردازم!

کارِ مترجم در وهله‌ی اول اینه که جملات و مفاهیمِ فرهنگی رو از یک زبان و فرهنگ در یک زبان و فرهنگ دیگه بازآفرینی کنه و تا حد ممکن معنی رو دچار آسیب نکنه. یعنی باید تلاش کنیم همون حسی در خواننده‌ی متن فارسی ایجاد بشه که در اون دوستِ عزیزِ خواننده‌ی انگلیسی ایجاد شده! خب، مشخصه این کار ظرافت‌های سختی داره و گاهی مترجم رو دچار دردسر می‌کنه. مثل این مثال. در فرهنگ ما، اگر از ۱۰ نفر بپرسید «گوسفند سیاه» یعنی چی احتمال اینکه تعداد نفراتی که جواب درست بدن نزدیک به صفر باشه خیلی زیاده. ولی احتمالا اگر بگیم «گاو پیشانی سفید» چیزهایی به ذهن شونده‌ی ایرانی متبادر می‌کنه.

و اما برسم به بحث «وفاداری» در ترجمه؛ وقتی این موضوع رو با دوست مترجمم مطرح کردم خیلی حق‌به‌جانب برگشت و گفت «این کاری که من کردم اسمش هست وفاداری در ترجمه، کاری که شما می‌گید مصداق تحریف‌ ترجمه‌اس…» و من هنوز گاهی فکر می‌کنم مرز بین «وفاداری» و «تحریف» یا «کم‌سلیقگی» و «ذوق و خلاقیت‌» در ترجمه کجاست!

اما یک خواهش، لطفاً در مقام مترجم متن گاهی اوقات خودمون رو جای مخاطبی بذاریم که می‌خواد چیزی از متن دست‌گیرش بشه. اگر حس کردیم متن منطق درستی نداره یا چیزی که داریم می‌نویسیم به‌نظر خودمون هم کمی بی‌معنی میاد، ساده از کنارش نگذریم. ما مترجم‌ها هیچ کاری نداریم جز اینکه از درست منتقل شدن مفهوم جملات به مخاطب متن مطمئن بشیم.

شاید در پست‌های بعدی باز هم از نمونه‌های جالب و البته عجیبی که در ویرایش ترجمه‌ها بهشون برخوردم بنویسم. و البته در مورد نحوه‌ی سرچ و بعدتر چیزی که در قواعد انگلیسی Sentence stem گفته می‌شه براتون خواهم گفت.